ادامه از صفحه اول
همه عليه ترامپ
علاوه بر تاريخنويسان مسلمان، مستشرقين و نمايندگان سياسي اروپا هم موقع ارتباطات اقتصادي يا سياسيشان با اعراب متفطن آن بودهاند. وقتي بعد از فروپاشي عثماني، انگليسيها ميخواستند عربها را در طرح جهان جديد مطيع و منقاد خود كنند، در ظاهر، از كلمات و تعابيري استفاده ميكردند كه عصبيت آلسعود لطمه نخورد بلكه فربه شود. در واقع ترامپ اولين سردمدار غربي است كه گاهي صريح و گاهي با كنايه امراي عرب را تحقير ميكند و تخفيفشان ميدهد. اين تحقير و تخفيف از چشم روشنفكران و روزنامهنگاران عرب، حتي از چشم مردم كوچه و بازار پنهان نيست. از اخباري كه ميبينيم و ميخوانيم درمييابيم كه رفتار و گفتار غربيها به آنها گران ميآيد و رسما حاكمان خود را بابت اين سرافكندگي سياسي در برابر ترامپ، تشوير ميزنند. در عراق هم روشنفكران و روزنامهنگاران احساس شرمساري ميكنند وقتي ميبينند ترامپ بيآنكه به همتاي عراقي خود خبر دهد، وارد كشورشان ميشود و بيآنكه مقامات عراقي را ببيند به ديدار سربازان امريكايي ميشتابد. گويي اربابي هوس كرده به املاك خود سر بزند. تحمل اين رفتار اربابمآبانه و غيرديپلماتيك براي رعاياي عراقي، عربستاني و افغانستاني سخت است لذا از زعماي خود دلخور و عصبانياند. همين دلخوري و عصبانيت، از اتفاق باعث شده تا ايران و مقاومت ايرانيها به چشم عربها و روشنفكران عرب، وسيعتر از آن به چشم مردم منطقه بزرگ بيايد و آنها با تمجيد و تكريم نام ايران و نام رهبران ايران را بر زبان بياورند. خدا را شكر ناداني ترامپ باعث شده است كه اين تمجيد و تكريم از منطقه فراتر رود و اروپا را نيز در بربگيرد. جلوتر گفتم خودتان را بگذاريد جاي عربها ببينيد توهين ترامپ چقدر به جانتان گران ميآيد. الان ميگويم خودتان را بگذاريد جاي يك بريتانيايي، خودتان را بگذاريد جاي يكي از كاركنان وزارت خارجه بريتانيا و ببينيد آيا حاضريد توهين صريح ترامپ را تحمل كنيد، از آن بدتر فروتني زشت و آزارنده نخستوزير و وزير خارجه را مثل بغض فرو دهيد؟ اينجاست كه عظمت كار ايران و مقاومت مقتدرانه ايرانيان نمايان ميشود. متاسفانه «ما» كار تبليغاتي بلد نيستيم و درست در روزهايي كه بايد حرف حق كشورمان را در برابر زورگويي و زيادهخواهي امريكا به اطلاع عموم برسانيم، در داخل مشغول اره دادن و تيشه گرفتنيم و انرژي خود را صرف هدم و تخريب هم ميكنيم. جريان غالب رسانهاي دنيا دست صهيونيستها و امريكاييها و اخيرا سعوديهاست و در خيلي از مواقع رسانهها كاري جز لاپوشاني حق و تدليس ندارند. با اين حال ما هم در اين زمينه سعي قابل ملاحظهاي نميكنيم. همين الآن هم اگر ميبينيد جريان روشنفكري دنيا با مردم ايران همراه است، آن را بايد به حساب عنايتهاي خداي متعال كه ياور مظلومان است بگذاريد كه حرف ما را به گوش ايشان رسانده. از بيادبيها و بياخلاقيها و ندانمكاريهاي ترامپ بيش از اينها بايد استفاده كرد. عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. مطمئن باشيد فرانسويها هم از رفتار پر از خضوع و خشوع مكرون در برابر ترامپ سرافكنده بلكه خشمگينند. يك پله بالاتر، در خود امريكا هم ايران، يار همدل كم ندارد. ظريف سعي كرده تا علاوه بر كار ديپلماتيك بخشي از بار رسانه را بر دوش بكشد. خدا خيرش بدهد اما اين كافي نيست. ما نياز به يك كار منسجم و مستمر داريم تا يك اتحاد مردمي وسيع عليه ترامپ شكل دهيم. مقدمات كار فراهم است اما مادامي كه ما در تبيين حرفمان در داخل مشكل داريم، تا زماني كه مشغول منكوب كردن و ضايع كردن يكديگريم، به خصوص مادامي كه عملا بيش از پيش بر طبل تفرقه و نقار و دعوا ميكوبيم، بعيد است در كار رسانه بينالمللي به توفيقي دست يابيم. لازم است آقايان به خود بيايند و رويكرد رسانهاي خود را چه در داخل و چه در خارج تغيير دهند. تغيير ندهند فرصتهاي طلايي را از دست دادهايم.
برگزاري دادگاه علني براي شفافيت
رسيدگي به جرايم امنيتي و سياسي شايد نكاتريزي داشته باشد و نياز باشد ما از قضاتي كه در اين زمينه تجربه بالاتري دارند، استفاده كنيم. به هرحال دستگاه قضا بنا به مسووليتي كه دارد، از كانالهاي مختلفي يافتهها و اطلاعاتش را كامل خواهد كرد و بر حسب آن قضاوت انجام خواهد شد.
اما نكته مهم ديگر اين است كه در مورد اين پرونده وزير اطلاعات، رييس سازمان محيط زيست كشور و عناصر چهارگانهاي كه رياستجمهوري براي پيگيري فعالان محيط زيست مشخص كردند، به جامعه اين پيام را دادهاند كه اين افراد بيگناه هستند. در اين شرايط اگر حتي زواياي پنهاني در اين پرونده وجود دارد، ميتوان بنا بر تشخيص قاضي، دادگاه علني برگزار شود. با برگزاري دادگاه علني ميتوان بسياري از ابهاماتي كه در داخل جامعه جهاني درباره اين پرونده وجود دارد، از بين برد و شفافسازي كرد. قطعا مردم با ديدن ادلهها راضي خواهند شد. درست است كه قضاوت در ركن دادگاه به عهده قاضي است اما قاضي اصلي شايد جامعه و توده مردم باشند و بايد به نوعي مسائل بررسي و گفته شود كه اذهان مردم هم در اين زمينه كاملا روشن شود. آقاي رييسي همچنين در بخش ديگري از حرفهايشان در نشست روز گذشته با فعالان محيط زيست به توافق نامه پاريس هم اشاره كرده و گفتهاند كه با اين همه اسناد بالادستي هيچ نيازي به توافق نامههايي همچون پاريس نداريم. درمورد اين سخنان رييس دستگاه قضا بايد گفت كه در توافقنامه پاريس قيد شده كه كشورهاي جهان در راه كاهش گازهاي گلخانهاي مسووليتهايي را به عهده بگيرند و هر كدام از كشورها در يك بازه زماني به آن عمل كنند. قطعا مسووليتهايي به عهده كشور ما هم گذاشته شده است. اين توافقنامهها به اين شكل نيست كه اگر كشوري عضو شد و نتوانست به تعهدش عمل كند، تنبيههاي آن چناني را متحمل شود. به نظر ميرسد كه با خروج ترامپ از اين توافقنامه شايد به نوعي اين احساس در ما هم ايجاد شد كه حالا كه او از توافقنامه خارج شده، ما هم ميتوانيم از اين توافقنامه خارج شويم و مساله خاصي نيست. در صورتي كه اين مساله اقليمي است و مشكلي است كه كشورهاي سراسر جهان با آن مواجه هستند. در ايران همين الان هم ما شاهد تغييرات اقليمي هستيم؛ همين گرمايي كه در تابستان امسال داشتيم و هم بارندگيهاي ابتداي سال كه در عين حال كه براي كشور نعمت بود اما خسارتهايي را هم وارد كرد، نشاندهنده تغييرات اقليمي هستند. همچنين پيشبيني شده كه زمستان امسال، زمستاني سخت با يخبنديهاي طولاني خواهد بود. همه اينها نشان ميدهد كه قطعا فايده حضور كشور ما در موافقتنامههاي بينالمللي بيشتر از ضررش خواهد بود. بنابراين ما بايد هميشه حضور مثبتمان در جامعه جهاني را داشته باشيم. نكته ديگر اين است كه اگر ما از اين توافقنامههاي بينالمللي خارج شويم، دانشمندان كشورمان، نخبگان و كساني كه صاحبنظر هستند شايد نتوانند آنچنان در سطح جهاني عرض اندام كنند.