چطور است قيد ليگ برتر را بزنيم؟
هومان دورانديش
تقريبا دو ماه است كه ليگ برتر فوتبال ايران به پايان رسيده و مجبور نيستيم هر هفته هشت بازي ليگ برتر را دنبال كنيم تا معلوممان شود كدام تيم صدرنشين ميشود و كدام تيم قعرنشين. البته اين اجبار، جبري است دامنگير فوتبالدوستان ايران؛ جمعيتي كه از قضا بسيار پرشمار است و دستكم نيمي از مردم ايران را شامل ميشود. خاموش بودن چراغ ليگ برتر، شايد به سود فوتبال ايران نباشد ولي قطعا به سود آرامش افكار عمومي جامعه ايران است. اينكه مجبور نيستيم هر هفته، يا هر دو هفته يكبار شاهد فحاشي و خشونت فراگير ليگ برتر باشيم، نوعي سلامت رواني و آسايش ذهني را نصيب ما ميكند. از تنشهاي بيهوده مابين بازيكنان، مديران و مربيان و داوران و بيانيههاي شديد و غليظ باشگاهها گرفته تا فحاشي تماشاگراني كه شر و شور كمتري دارند و اوباشگري تماشاگراني كه سر پرشوري دارند و اهل شيشه شكستن و صندلي پرت كردن و حركات و اقداماتي از اين قبيلند، همه و همه در خدمت توليد آلودگي روانياند. واقعا از اين همه تنش و تشتت، كدام بدحالي خوشحال ميشود؟ آدم خوشوقت وقتي كه درمعرض اتمسفر آلوده ليگ برتر قرار ميگيرد، وقتش ناخوش ميشود. فوتبال ورزشي است آميخته به لذت و نفرت. همه جاي دنيا همين آش و همين كاسه است. مشكل ليگ برتر فوتبال ايران اين است كه كفه نفرتش بر كفه لذتش ميچربد. فضاي عصبي و پرتنش ليگ برتر، علت نفرتزدگي اتمسفر ليگ برتر است و به همين دليل كم پيش ميآيد كه اين ليگ نه چندان باكيفيت، آب در آسياب آرامش رواني جامعه ايران بريزد. فدراسيون فوتبال هم به خوبي واقف است كه پتانسيل تنشزايي اجتماعي ليگ برتر ايران تا چه حد بالاست و به همين دليل شروطي را براي برگزاري فصل آتي ليگ برتر مطرح كرده است. شرطهايي نظير نصب دوربين در همه جايگاهها، بليتفروشي الكترونيكي، شمارهدار شدن همه صندليهاي ورزشگاهها و غيره، معطوف به تحقق رفتار مسوولانه در تماشاگراني است كه با استفاده از امتياز گمنامي، آب در آسياب شرارت ميريزند و بر آلودگيهاي فوتبال ايران ميافزايند. حالا اگر در قبال اين وضع نابسامان هر هفته شاهد بازيهايي باكيفيت بوديم، شايد ميشد از بلاتكليف بودن فصل آتي ليگ برتر ناراحت باشيم. مثلا ليگ فوتبال آرژانتين هم چندان بسامان و بيتنش نيست، ولي فوتبالدوستان آرژانتيني معمولا هر هفته شاهد بازيهايي ديدني و مهيجند. در فوتبال آرژانتين اگر هم آشوبي در كار باشد، لذت تماشاي فوتبال هم جاري است و بههمين دليل سوپرليگا در آرژانتين يكسره درخدمت توليد بدحالي نيست، اما در ليگ برتر فوتبال ايران، نه فقط از لذت تماشاي فوتبال خبر چنداني نيست، بلكه حتي به نظر ميرسد از لذت فوتبال بازي كردن هم خبري نيست. واقعا وقتي به حركات و سكنات و مصاحبهها و موضعگيريهاي بازيكنان ليگ برتر نگاه ميكنيد، احساس ميكنيد آنها از فوتبال بازي كردنشان لذت ميبرند؟ بعيد است اكثر ناظران چنين احساسي داشته باشند. مخلص كلام اينكه، حال كه ليگ برتر به پايان رسيده و آغاز مجددش منوط به تحقق شرطهاي فدراسيون فوتبال است، چه بهتر كه همه فكري به حال برگزاري بيتنش ليگ برتر بكنيم بلكه در فصل آتي، فوتبال ايران عرصهاي باشد براي افزودن به لذت زندگي. قرار نيست سهم ما ايرانيان از فوتبال عمدتا خشم و نفرت باشد. فوتبال نهايتا يك «بازي» است و اگر قرار باشد غالبا در خدمت توليد انواع و اقسام آلودگيهاي رواني باشد، عدمش به ز وجود. اصلا چه اشكالي دارد كه يك سال ليگ برتر برگزار نشود؟ در اين صورت، همه جامعه فوتبال ماستهايشان را كيسه ميكنند؛ از بازيكنان و مربيان و مديران گرفته تا تماشاگران. اگر عاشقان پرخاشگر و نهچندان مودب فوتبال ببينند كه ممكن است بساط ليگ برتر جمع شود، هيچ بعيد نيست كه عاقلاني شوند ناپرخاشگر و مودب. بيادب تنها نه خود را داشت بد/ بلكه آتش در همه آفاق زد.