اين روزها مجسمهسازان حجم زيادي از جشنوارهها و رويدادهاي هنري را به خود اختصاص دادهاند. سمپوزيوم مفاخر و سمپوزيوم سنگ توسط سازمان زيباسازي شهرداري تهران در روند برگزاري است، هفته گذشته نمايشگاه سالانه انجمن هنرمندان مجسمهساز افتتاح شده و دوسالانه مجسمه هم به زودي برپا خواهد شد. به همين بهانه به سراغ عباس مجيدي، هنرمند مجسمهساز و دبير انجمن هنرمندان مجسمهساز رفتيم تا درباره اين رويدادها با او گفتوگو كنيم. سوال ما اين بود كه برگزاري اين تعداد جشنواره و رويداد در يك زمان خاص ميتواند كارآمد باشد؟ يا اصلا براي مجسمهسازان سودآور خواهد بود؟
تقريبا در يك فاصله زماني كوتاه، دو سمپوزيوم مجسمهسازي با عناوين مختلف توسط شهرداري تهران در حال برگزاري است. سوال من اين است كه اين دو رويداد چه آوردههايي براي مجسمهسازان دارد؟ و اصلا ضرورت برگزاري اين دو چيست؟ لطفا هم از منظر يك هنرمند و هم از منظر انجمن هنرمندان مجسمهساز به اين پرسش پاسخ دهيد.
مبناي سمپوزيومهايي كه توسط شهرداري برگزار ميشود و سياستگذاريهاي آنها به نگاهي برميگردد كه به شهر دارند و زيرساختهاي آنها به زيباسازي شهر مربوط ميشود. اما انجمن و ما نگاه ديگر و رويكرد متفاوتتري داريم. نگاه ما به هنر، هنر امروز و مناسبات شهري در انجمن به نسبت ديگر سازمانها متفاوت است. سمپوزيومهايي كه نام برديد يكي سمپوزيوم مفاخر بود و ديگري سمپوزيوم سنگ كه هنوز برگزار نشده. بهطور كلي سمپوزيومها خصلتهاي خاص خودشان را دارند و برگزاريشان در بسياري از كشورها رايج است. خاصيتشان اين است كه يك ارتباط صميمي ميان هنرمندان ايجاد ميكند، فرصتي به هنرمندان جوان و پيشكسوت ميدهد تا كنار هم قرار بگيرند و تعامل سازنده داشته باشند، از تكنيكها و تواناييهاي ديگر استفاده كنند و از اينها مهمتر فرصتي را براي مخاطب ايجاد ميكنند تا در اين روند قرار بگيرد و اين نوع برخورد با مجسمه را مشاهده كند. در واقع علاوه بر اينكه مخاطب از نزديك كارها را مشاهده ميكند، فاصله ذهني او هم با مجسمه كم ميشود. اينها خصلتهاي سمپوزيومها هستند. تعداد سمپوزيومهايي كه در كشور ما برگزار ميشود خيلي كم است، رويكردها و سياستگذاريها هم معمولا نياز به حرفهايتر شدن دارند. در اين راستا سازمان برگزاركننده بايد با يك نهاد مرجع مثل انجمن مربوطه تعامل داشته باشد و از آنها مشورت بگيرد. نكته ديگر هم اينكه تعداد اين سمپوزيومها در نقاط مختلف كشور براساس اقليم، جغرافيا و شرايط و امكانات محيطي بايد افزايش پيدا كند. در اين صورت با سياستگذاريهاي درستتر ميتوانيم به نتايج بهتري برسيم.
حالا اگر بخواهيد به عنوان يك هنرمند-كه هنرمند جوان و كمتجربهاي هم نيستيد- بررسي كنيد، آوردههاي اين سمپوزيومها براي شما كدامند؟
بدون شك آوردههايي دارد. جداي از تعامل بين هنرمندان، تعامل مردم و هنر در اينجا اتفاق مهمي است. اما اگر بپرسيم براي شهر چه آوردهاي داشته، اين جاي تحقيق، نقد و آسيبشناسي دارد كه ببينيم تا چه حد توانسته موفق باشد. جنبههاي مثبت و منفي، سياستگذاريها، مكان برگزاري، فضا و زمان، رويكردها و نيازها، همه و همه را بايد بررسي كرد. اينكه مثلا كدام بخش نياز امروز شهر ما است و كداميك نياز امروز مجسمهسازي؟ وقتي روي اينها پژوهش بشود آنوقت ميشود بهتر اين مساله را بررسي كرد.
تعاملي بين انجمن هنرمندان مجسمهساز و اين دو سمپوزيوم در حين برگزاري وجود داشته؟ از شما مشورت ميگرفتند؟
از هنرمندان انجمن در سمپوزيوم شركت داشتهاند اما تعامل به عنوان سياستگذاري خير. اينطور نبوده كه بگوييم در مراحل اوليه و جلسات نخست انجمن در تصميمگيريها و سياستگذاريها نقش داشته اما تعدادي از هنرمندان عضو انجمن به واسطه فراخواني كه توسط سازمان زيباسازي شهرداري منتشر شد در آن شركت كردند. عدهاي ديگر هم به صورت دعوتي در سمپوزيوم حضور داشتند. تعامل انجمن با يك جشنواره يا سمپوزيوم تخصصي وقتي براي ما مطلوب است كه نقش مشاورهدهنده يا سياستگذار داشته باشد وگرنه انجمن به فعاليتهاي طبيعي خودش مشغول است مثل برگزاري دوسالانهها كه به زودي دوسالانه هشتم را در پيش داريم. يا مثلا نمايشگاههاي كوچك كه آن هم هر دو سال اتفاق ميافتد. ببينيد ما اخيرا با سازمان زيباسازي مشهد مشاركت داشتيم و در واقع انجمن در بيينال شهري مشهد ورود كرد با اين نگاه كه فاصله بين سازمان، مسوولين و هنرمند را كم كند و در كنار اين برنامههاي پژوهشي داشته باشد كه مفاهيم معاصر مجسمهسازي شهري را جا بيندازد. اين دو نگاه عامل ورود انجمن به آن بيينال بود و در حال حاضر هم به آن مشغول هستيم.
اين ورود توسط انجمن اتفاق افتاد يا از طرف سازمان زيباسازي مشهد درخواست شد؟
خواسته از طرف تيم برگزاري بود و انجمن هم با شروطي پذيرفت؛ اينكه همكاري و تعامل در اين مسير به شكل درست خودش اتفاق بيفتد. به صورت كلي انجمن ميتواند نقش تسهيلكننده را ايفا كند مشروط به اينكه رفتار حرفهاي كه انتظار ميرود براي هنر مجسمهسازي رعايت شود.
با توجه به اينكه سمپوزيومها، رويدادهايي بسيار تخصصي هستند و در سراسر دنيا با سختگيريهاي خاص خود برگزار ميشوند، فكر ميكنيد برگزاري اين رويدادها توسط نهادها و سازمانهاي مختلف اتفاق درستي است؟ اين صلاحيت وجود دارد؟
در صورتي كه هم امكانات مالي داشتهباشند و هم امكانات مشاورهاي داشتهباشند و از نهاد مرجع و افراد توانمند مشاوره بگيرد چرا كه نه. مهم اين است كه اين نكات اتفاق بيفتد و فراموش نكنيم كه وقتي درباره سمپوزيوم صحبت ميكنيم، همانطور كه گفتيد بيشتر درباره يك اتفاق تخصصي صحبت ميكنيم تا آرت يا هنر به معناي واقعي. قطعا در رويدادهاي هنريتر متوقعتر هستيم و انتظارات گستردهتري داريم ولي سمپوزيومها بيشتر با نياتي انجام ميشوند كه بيشتر متمركز هستند بر يك متريال خاص مثل فلز يا سنگ. بيشتر تكنيكال هستند. وقتي از ديگر جشنوارهها صحبت ميكنيم مفاهيم نقش پررنگتري دارند، نه اينكه بگويم مفاهيم در سمپوزيومها نقشي ندارند، اما نقششان كمرنگتر است و تكنيك مهم است. اما در همين تكنيك هم اگر برگزاركنندگان به سراغ مرجع آن تكنيك و افراد شاخص آن حوزه بروند روند برگزاري كيفيت مطلوبتري پيدا ميكند. نظر من اين است كه اگر سازمانها و نهادهاي مختلف در اين حوزه سرمايهگذاري كنند و در اين راه از توانمنديهاي جايي مثل انجمن يا دانشگاه يا هر نهاد ديگري كه در اين عرصه حرفي براي گفتن دارد، بهره ببرند حتما نتايج بهتري خواهند گرفت.
كمي توضيح داديد اما ميخواهم دقيقتر بپرسم. نگاه كلي انجمن بر كدام عنوانها استوار است؟ مباحث تكنيكال، مفاهيم هنري يا چه چيز ديگري؟
هنر مجسمهسازي گستره و طيف وسيعي را در بر ميگيرد، مثلا ما در تلاشيم تا نياز اعضاي انجمن را تسهيل كنيم، شرايط را براي كار حرفهاي آنها كمي تلطيف كنيم؛ مثل اتفاقهايي كه در سمپوزيومها ميافتد و گاهي ميبينيد كه قراردادهايي بسته ميشود براي اجراهاي شهري. ولي نگرش ما در انجمن متمركز بر اين نيست. نگاه ما بيش از هر چيز به ايده و مفهوم است؛ چيزي كه ما به آن ميگوييم هنر يا اتفاق هنري، متناسب با مفاهيم معاصر، متناسب با تفكر زيسته هنر. اين شكل از هنر ميتواند در موزه، گالري و نمايشگاههاي هنري اتفاق بيفتد. گونه ديگر آن در شهر به صورت مقطعي اتفاق ميافتد و شكل ديگري داريم كه به صورت جديتر در قالب فرم مجسمهاي كه در ارتباط با ديگر عناصر شهري به صورت دايم ديده ميشود را در بر ميگيرد. آن هم مطالعه و پژوهش خاص خودش را ميخواهد زيرا لازمه آن ايجاد ديالوگ بين هنر و علوم ديگر و ارتباط با مخاطب است. گونه ديگر هم رفتاري است كه در جشنوارهها و بيينالها اتفاق ميافتد. در واقع طيف فعاليتهاي انجمن گستردهتر از چيزي است كه تصور ميشود.
درباره بيينالي كه پيش رو هست صحبت كرديد. هم اين بيينال و هم جشنواره سالانهاي كه هفته گذشته افتتاح شد، هر دو توسط انجمن برگزار ميشود. سياستها و اهداف اين دو چه تفاوتهايي دارند و لزوم برگزاري آنها چه مواردي بوده است؟
وقتي ميگوييم بيينال هشتم تهران، يعني آخرين دستاوردها با توجه به مفاهيم و سياستگذاريها در آن وجود دارد. طبيعي است كه ما با يك رفتار پژوهشي در يك مسير درست و حرفهاي اتفاقات و مسائل را رصد و آخرين دستاوردهاي هنري را بررسي كنيم تا بتوانيم آنها را دور هم جمع كنيم. اما در چارسوي خيال كه جشنوارهاي است كه به صورت سالانه برگزار ميشود نيات متفاوتي داريم. اينجا هم به دنبال ايجاد فرصت براي ارايه آثار هنرمندان هستيم اما در اينجا الزامي براي جستوجوي مفاهيمي مثل معاصريت كه در بيينال به دنبال آن هستيم نداريم. اينجا توانمندي افراد در زمينههاي مختلف را بررسي ميكنيم، بخشي از اهدافمان اينجا جنبه اقتصاد هنر دارد. بخش ديگر هم جنبههاي تعامل مخاطب با آثار هنرمندان است. اما بحث ديگر درباره چارسوي خيال كه امسال گستردهتر هم برگزار شد اين بود كه بخشي از فروش كه به انجمن تعلق ميگرفت به نفع سيلزدگان اختصاص داده شده و هنرمندان هم آزادند كه در صورت فروش بخشي از عوايد آن را به همين منظور ارايه بدهند.
اين نمايشگاه كيوريت شده يا به صورت فراخواني برگزار شده است؟
از ناحيه انجمن فراخوان منتشر شده و سپس با مميزي آثار ارايه شدهاند. البته داوري و مميزي به شكل سختگيرانه نبوده است چرا كه معتقديم افراد حاضر در انجمن به واسطه اينكه عضو ما هستند، قبلتر از مميزيهاي سختگيرانه عبور كردهاند و همه پرتوان و حرفهاي هستند.
و در مورد بيينال چه سياستهايي را به صورت كلي دنبال ميكنيد؟
در صورت كلي عرض كردم اما چون قرار است در چند روز آينده فراخوان بيينال منتشر شود اجازه بدهيد بيشتر مساله را باز نكنم، ففط همينقدر بگويم كه به دنبال اين هستيم كه بتوانيم آخرين دستاوردها و تفكرات هنرمندانمان را كه با مفاهيم معاصريت همخواني دارد ارايه دهيم.
در بحث جشنوارهها، به رابطه اقتصاد هنر و مجسمهسازان هم اشاره كرديد. اينروزها اين نياز در هنرمندان مجسمهساز به چه شكل رفع ميشود؟ مثلا در گالريها؟ جشنوارهها؟
با توجه به بحران اقتصادي كه تمام جامعه را دربر گرفته، جامعه مجسمهسازان بهخصوص مجسمهسازان جديتر ميتوان گفت كه درآمد جدي از اين حوزه ندارند. بخشي از آنها با گالريها آشنايي دارند، با آنها كار ميكنند و ممكن است از در اين شكل كارهايشان به فروش برود، بخش ديگر با سازمان زيباسازي و شهرداري قرارداد ميبندند كه ميشود گفت اين عمدهترين شكل درآمدزايي هنرمندان ما است كه اين هم بسيار محدود است و به خاطر تحميلي كه شرايط اقتصادي ايجاد ميكند وضعيت خوبي نيست و قراردادهاي مناسبي هم بسته نميشود.
به عنوان سوال آخر ميخواهم درباره مسالهاي بپرسم كه چند وقت يكبار بسيار سر و صدا ميكند. سرديسها و مجسمههايي براي استفاده در فضاي شهري از مفاخر و هنرمندان بزرگ ساخته ميشود كه معمولا كيفيت لازم و مطلوب را ندارند. اين اتفاق چرا ميافتد؟ اين واقعا بضاعت مجسمهسازي ما است؟
ما در ارتباط با اين مساله خودمان هم موضعگيريهايي داريم. متاسفانه خصوصا در شهرستانها مشاورههاي درستي صورت نميگيرد و وقتي نهادهاي سفارشدهنده امكانات خوبي را براي هنرمندان حرفهاي مهيا نكنند، هنرمندان حرفهاي كنار ميكشند و اگر هم وارد عرصه بشوند بهخاطر فشارهايي كه در زمان يا پرداختها به آنها وارد ميشود ميبينيم كه دست آخر نتيجه كار مطلوب از آب درنميآيد. اگر فرآيندها به شكل حرفهاي پيش برود، در قراردادها دقت لازم در نظر گرفته شود و در مشاورهها هنرمندان شاخص شناسايي و انتخاب بشوند و به هنرمند فرصت دادهشود تا روي موضوعي كه قرار است كار كند مطالعه لازم را انجام دهد، نتايج خوبي خواهيم داشت. اگر نه، كار به دست افراد ناكارآمد ميافتد و نتيجه هم چيزي ميشود كه معمولا ميبينيم. اين مساله هم مربوط به ديروز و امروز نيست، فقط اينروزها حساسيتهاي عمومي بيشتر شده است. ما كارهاي خيلي خوبي در عرصه شهري هم داريم كه توسط هنرمندان برجسته ايجاد شده و كارهاي بد هم داريم. نهادهاي سفارشدهنده معمولا به مشاورهها توجهي نميكنند اما پيشنهاد جدي ما اين است كه يك گروه مشاوره از هنرمندان و معماران برجسته ايجاد شود چرا كه طبيعي است كه مسوولان در اين زمينهها تخصص لازم را نداشته باشند.
مبناي سمپوزيومهايي كه توسط شهرداري برگزار ميشود و سياستگذاريهاي آنها به نگاهي برميگردد كه به شهر دارند و زيرساختهاي آنها به زيباسازي شهر مربوط ميشود. اما انجمن و ما نگاه ديگر و رويكرد متفاوتتري داريم. نگاه ما به هنر، هنر امروز و مناسبات شهري در انجمن به نسبت ديگر سازمانها متفاوت است.
اينطور نبوده كه بگوييم در مراحل اوليه و جلسات نخست انجمن در تصميمگيريها و سياستگذاريها نقش داشته اما تعدادي از هنرمندان عضو انجمن به واسطه فراخواني كه توسط سازمان زيباسازي شهرداري منتشر شد در آن شركت كردند.
هنر مجسمهسازي گستره و طيف وسيعي را در بر ميگيرد، مثلا ما در تلاشيم تا نياز اعضاي انجمن را تسهيل كنيم، شرايط را براي كار حرفهاي آنها كمي تلطيف كنيم؛ مثل اتفاقهايي كه در سمپوزيومها ميافتد و گاهي ميبينيد كه قراردادهايي بسته ميشود براي اجراهاي شهري. ولي نگرش ما در انجمن متمركز بر اين نيست.
متاسفانه خصوصا در شهرستانها مشاورههاي درستي صورت نميگيرد و وقتي نهادهاي سفارشدهنده امكانات خوبي را براي هنرمندان حرفهاي مهيا نكنند، هنرمندان حرفهاي كنار ميكشند و اگر هم وارد عرصه بشوند بهخاطر فشارهايي كه در زمان يا پرداختها به آنها وارد ميشود ميبينيم كه دست آخر نتيجه كار مطلوب از آب درنميآيد.