در انتظار معجزهاي براي مطبوعات
سينا قنبرپور
اگر از دوره دولتهاي نهم و دهم به عنوان عامل ركود مطبوعات و رفتن به سمت اخبار رسمي براي گريز از شكايات و نجات از تيغ هيات نظارت بر مطبوعات ياد كنيم از دولت يازدهم هم بايد از انفعال مطبوعات و باختن به شبكههاي اجتماعي ياد كنيم؛ پناه بردن به اخبار رسمي و دور شدن از خلاقيت براي حفظ بقا در روزهايي كه معلوم نيست چه كسي سكاندار معاونت مطبوعاتي را بر سر كار آورد و دقيقا چه ماموريتي به او سپرده شده بود. فشاري كه مطبوعات به ويژه مطبوعات مستقل در فاصله سالهاي 84 تا 92 تحمل كردند و اوج آن را ميتوان در زمستان سرد 1391 در مطبوعات سراغ گرفت، باعث شد توان خود را براي مواجهه با نوآوري و تكنولوژي سريع شبكههاي اجتماعي از دست داده باشند. هنوز آن قدر زمان از روزهايي كه معاونت مطبوعاتي دولت نهم و دهم فشارهاي مختلفي به مطبوعات مستقل آورد سپري نشده كه آن ماجراها را فراموش كنيم. از محدود شدن آگهيهاي دولتي در عصر درآمدهاي كلان نفتي گرفته تا فشار به مطبوعات با عناويني چون مطبوعات زرد و نظاير آن. فشار به بسياري از دستگاهها و شركتها براي ندادن آگهي به مطبوعات مستقل كه اتفاقا احساس ميشد ولي مدركي برايش وجود نداشت همه و همه دست به دست هم دادند تا با روي كار آمدن دولت حسن روحاني انتظار از تدبير و اميد او در عرصه مطبوعات بيشتر و بيشتر شده باشد. اما به هر دليل اين سالها به دوره افول مطبوعات بيشتر شباهت پيدا كرد و حتي تزريق پول از طريق روشهاي توزيع مطبوعات و تلاش براي جاانداختن طرحهاي اشتراك هم راه به جايي نبرد و امروز گردن مطبوعات زير تيغ بيتدبيري در قبال مديريت بازار كاغذ و دخالت نادرست دولت مانده است. در چنين شرايطي يكي ديگر از اهالي رسانه سكان اداره معاونت مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد را به دست گرفته است. «محمد خدادي» نسخهاي براي مطبوعات دارد و ميگويد: «يك مثلث تعريف كردهام كه شامل اقتصاد، هويت و محتواي رسانه ميشود» و ميخواهد از طريق آن به احياي مطبوعات بپردازد. او خوب ميداند كه در جامعه كوتاهمدتي چون ايران 2 سال پاياني دولت سكاندار معاونت مطبوعاتي بودن چه معنايي دارد. اما چه بخواهيم چه نخواهيم او در حساسترين زمان ممكن اين سكان را به دست گرفته است. آيا خدادي ميتواند از اين لحظات به نحو احسن بهره بگيرد؟