از محله آغاز كنيم
محمد داوري
ديروز وقتي رفتم در يكي از حوزههاي انتخابات شوراياري شهر تهران و به ليست يك ائتلاف راي دادم و به اصلاحطلبي و مدنيت فكر كردم و ياد اين عبارات از يك كشيش دم مرگ افتادم كه گفته بود «نوجوان كه بودم ميخواستم دنيا را تغيير دهم به جواني كه رسيدم گفتم دنيا بزرگ است، بهتر است كشورم را تغيير دهم به ميانسالي كه رسيدم گفتم كشورم بزرگ است بهتر است شهرم را تغيير دهم به پيري كه رسيدم گفتم شهرم بزرگ است بهتر است محلهام را تغيير دهم اما حالا ميگويم اي كاش خودم را تغيير ميدادم»
بيش از يك قرن و نيم است كه از آغاز اصلاحات در كشور ما ميگذرد؛ مرور فراز و نشيب اصلاحطلبي و عملكرد اصلاحطلبان از دوره ناصري تاكنون همه انديشمندان و كنشگران را به اين نتيجه رسانده است كه استراتژي اصلاحات از بالا يا از پايين بدون توجه به فرهنگسازي براي تحقق نگرش و منش اصلاحطلبي آب در هاون كوبيدن است و اين فرهنگسازي نيز بايد از لايههاي زيرين جامعه و از فرد فرد يعني سلولهاي تشكيلدهنده جامعه آغاز شود.
وقتي ديروز رايام را به صندوق انتخابات شوراياريها انداختم به رغم اينكه ميدانم نقدهاي فراواني به عملكرد شوراهاي محلي وجود دارد اما حس خوبي داشتم و به خودم گفتم اين انتخابات نزديكترين انتخابات به لايههاي زيرين جامعه است. انتخاباتي كه به جهت ماهيت كاركردي و شكلي آن يكي از آزادترين و رقابتيترين انتخابات در كشور است و از طرفي با رويكرد محله محوري ميتواند معضلات و مشكلات شهري و شهروندان را در واقعيترين شكل خود و به طور محسوس و ملموس در راستاي مديريت شهري در قالب پازلهاي مكمل محلي مورد بررسي قرار دهد.
وقتي به ابعاد و كاركرد واقعي شوراياريها بيشتر انديشيدم با خود گفتم اي كاش بياييم و براي ساختن جهانمان و كشورمان و شهرمان از محلههايمان آغاز كنيم؛ محلهاي كه ريز و درشت زندگي روزمره ما در كوچه و پس كوچههايش رقم ميخورد و اگر نبينيم چاله كوچكي كه بر سر راه كودكي است شايد فردايي براي او قابل تصور نباشد و آن چاله چاه سقوط او و پايان زندگياش باشد.