پشت پرده جنگ نيابتي در ليبي
جعفر قنادباشي
درگيريهاي نظامي در ليبي
درحالي ادامه پيدا ميكند كه دنياي غرب به همراه امارات و عربستان در ناآرامي ليبي پشت سر ژنرال حفتر قرار دارند؛ در حالي كه تركيه، قطر و سازمان ملل در مقابل او قرار گرفتهاند و از حكومت وفاق ملي فائز السراج حمايت ميكنند. نيروهاي ژنرال حفتر 75 ساله موسوم به «ارتش ملي ليبي» كه گفته ميشود از حمايت برخي دولتهاي عربي از جمله عربستان برخوردار هستند، از اوايل فروردين ماه (سوم آوريل) حركت به سمت طرابلس پايتخت ليبي را آغاز كردند و شامگاه ۱۷فروردين مدعي شدند كه فرودگاه بينالمللي طرابلس را به كنترل خود درآوردهاند. اين در حالي است كه دولت «وفاق ملي» به رياست فائز السراج در طرابلس مستقر است و از سوي جامعه جهاني به رسميت شناخته ميشود. لذا آنچه اكنون در ليبي در حال رخ دادن است، حاصل عمليات نظامي است كه طي 4 ماه گذشته در اين كشور از سوي ژنرال حفتر آغاز شد. ژنرال حفتر بر اين تصور بود كه طي يك هفته ميتواند با تصرف طرابلس و تسلط بر اين شهر، حكومتي را به رياست خودش برپا كند، اما امروز مشاهده ميكنيم كه نيروهاي ژنرال حفتر موفق نشدهاند كه اهداف خود را محقق كنند و در يك بنبست گرفتار شدهاند، همچنين شاهد درجا زدن اين نيروها در پشت دروازههاي طرابلس هستيم.
اين در حالي است كه اين عمليات تلفات انساني زيادي داشت و بيش از هزار نفر از مردم طي اين عمليات كشته و چند برابر آن نيز مجروح شدند. در مجموع حاصل عمليات ژنرال حفتر با وجود حمايتهاي مالي عربستان و امارات و با وجود حمايتهاي تسليحاتي نيروهاي فرانسه و كشورهاي غربي نتوانسته در مسير دلخواه او پيش برود. در عين حال پايههاي حكومت فائز السراج يعني حكومت وحدت ملي بيش از گذشته تحكيم شده است؛ چرا كه اسلامگرايان و به خصوص گروههاي اسلامي با گرايش اخوانالمسلمين با محوريت ايشان و تحت عنوان دولت وحدت ملي سعي كردهاند در برابر سياستهاي غربي مقاومت كنند و اجازه ندهند كه ژنرال حفتر يك حكومت سكولار و لاييك را در ليبي سركار آورد. البته كوششهاي ژنرال حفتر زماني آغاز شد كه ليبي به سمت يك انتخابات مورد توافق همگان پيش ميرفت و تنها دستاوردي كه حفتر داشته، توقف روند انتخابات بوده است، زيرا مسلما اگر انتخاباتي برگزار ميشد، اسلامگرايان در آن پيروز ميشدند. البته دنياي غرب به همراه امارات و عربستان پشت سر ژنرال حفتر قرار دارند در حالي كه تركيه، قطر و سازمان ملل در مقابل او قرار گرفتهاند و از حكومت فائز السراج حمايت ميكنند، چرا كه دولت آقاي فائز السراج برخاسته از سازمان ملل است و طي مذاكرات و فرآيندي ديپلماتيك كه تحت نظر سازمان ملل بود او روي كار آمد. همچنين آنچه امروز در ليبي سپري ميشود يك جنگ وكالتي از جانب محافل دور از منطقه آفريقا مانند تركيه و قطر از يك سو و امارات و عربستان از سوي ديگر است. البته در پشت سر هر يك از اين مجموعه كشورها نيز كشورهاي غربي قرار دارند و امريكا، انگليس، فرانسه و ايتاليا نيز به جد بر سر ليبي دچار اختلافنظر هستند. درواقع ايتاليا حامي فائز السراج و فرانسه حامي ژنرال حفتر هستند. در اين بين امريكا و انگليس مواضع مشخصي ندارند اما بهطور كلي از روند تشكيل يك حكومت سكولار حمايت ميكنند و علاقهمند نيستند كه يك حكومت اسلامگرا در ليبي روي كار بيايد.در خصوص آينده تحولات ليبي نيز بايد چند سناريو را
در نظر گرفت؛ درواقع ژنرال حفتر و حاميان او اميدوار هستند كه بتوانند فرصتي براي يك حمله برقآساي فراگير ايجاد كرده و طرابلس را تصرف كنند. اما چنين تصوري، تصوري باطل است، چرا كه امروز جنگ به ميان مردم كشيده شده است و مردم زيادي در جريان تحولات ليبي كشته و مجروح شدهاند. بنابراين از آنجايي كه تيم ژنرال حفتر مرتكب جنايات زيادي شدهاند، اكنون از حملات بيشتر پرهيز ميكنند، زيرا اگر مردم بيشتري در اين مسير كشته شوند طبيعتا فضاي جهاني نيز به ضرر آقاي حفتر و طرفداران او خواهد شد. بنابراين سناريوي محتمل آن است كه اين جنگ طي ماههاي آينده به صورت يك جنگ فرسايشي ادامه داشته باشد. شايد بتوان گفت راهحل بحران سياسي در ليبي عدم مداخله كشورهاي غربي در امور داخلي اين كشور است و بايد شرايطي را فراهم كنند كه قانوني مبتني بر خواست و فرهنگ مردم ليبي تهيه و تصويب و انتخاباتي آزاد برگزار شود، زيرا بعد از سقوط دولت قذافي هرگز فرصت داده نشد كه مردم ليبي يك اجتماع مستقل را تشكيل دهند و انتخابات آزاد برپا كنند.
منبع: شوراي راهبردي روابط خارجي