جشنواره نمايشهاي آييني و سنتي به زودي از راه ميرسد
زماني براي آشنايي مديران با فرهنگ خودي
بابك احمدي
سمينار سه روزه «مطالعات اجرا» كه سهشنبه به پايان رسيد از منظري پيامي داشت در خصوص جديتر شدن بحث انديشيدن با اجرا و دقت بيشتر در اين باره كه اصولا چه فرآيندي و با رعايت چه ويژگيهايي عنوان «اجرا» به خود ميگيرد. با توجه به بعضي سوابق موجود نيز ميتوان مدعي شد مواجهه تئاتر ما با جريان اجرايي مدرن – حداقل به معنايي كه نگارنده مراد ميكند- در دهه پنجاه اتفاق افتاد و دعوت از كارگردانان صاحبنام جهان مانند يرژي گرتوفسكي، پيتر بروك و رابرت ويلسون در ايران نشاندهنده دريافت اهميت و درك چنين مقولهاي است. با شكلگيري جريان كارگاه نمايش پرچم «نوشتن براي اجرا» تا حدي از سوي بعضي كارگردانان اين جريان ادامه يافت و دادن اصالت خاص به نمايشنامه بالاتر از ديگر مولفههاي محصول نهايي، حداقل در انديشههاي اعضاي موثر كارگاه رنگ باخت. با عبور از سليقه شخصي بحثم در اين چند سطر اتفاقا توجه دادن به جريان منتقد و مقابل كارگاه نمايش است. چهرههايي مثل علي نصيريان، عباس جوانمرد و در يك صورتبندي كلي، جريان گروه هنر ملي كه اصالت و جوهر برتر را براي نمايشها و نمايشنامه قائل بودند. آن هم نمايشنامههايي كه مسائل فرهنگي و اجتماعي شهرها و روستاهاي ايران در آنها جنبه پررنگتري داشت. اين آثار عمدتا بر اساس متون كلاسيك يا مدرن فارسي نوشته ميشد و در تماشاخانه بيست و پنج شهريور سابق و تماشاخانه سنگلج امروز روي صحنه ميرفت. اين جريان هر چه بود آنقدر قدرت داشت كه بتواند نقد و نظرش را در فضاي عمومي هنري مطرح كرده و بعضا به كرسي هم بنشاند. نكته جالب اين است كه برخلاف تبليغهاي صورت گرفته توسط جريان هنر ملي، حتي آثار مهم خلق شده توسط كارگردانان مدرن و پيشروي كارگاه نمايش هم در فرم و محتوا به مولفههاي فرهنگ ايراني توجه ويژه داشتند، در سوي ديگر رويكرد هنرمندان گروه هنر ملي با تاكيد بر مولفههاي شناخته شده و پررنگ ايراني هم كه روشن بود. حال بايد ديد چه اتفاقي افتاده كه امروزه اصطلاحا مدرنيستهاي تئاتر ما به بهرهگيري از كيفيتهاي موجود در نمايشهاي آييني توجه نشان نميدهند و بر همين مبنا عدهاي از كمرنگ شدن روز به روز نمايشهاي به اصطلاح ايراني دم ميزنند؟ چه مجموعه عواملي در فراموشي انواع نمايشگري سنتي ايراني نقش دارند. در يك مقايسه ساده بايد به اين فكر كنيم كه كدام رويكرد موجب شده تئاتر «كابوكي» ژاپن همچنان نفس بكشد؟ نقش و سهم دولت و شهرداريها در زنده نگهداشتن اينگونهها كه در نهايت برسازنده فرهنگ و هويت يك ملتند چقدر است. بايد از مسوولان دولت و شهرداري پرسيد حواستان گرم چيست كه نونهال و نوجوان ما براي تماشاي نمايشهاي سنتي مكاني در اختيار ندارد؟ مردم كجا بايد تعزيه تماشا كنند؟ كجا سايهبازي ببينند؟ كجا با فرهنگ كهن مواجه شوند؟ نوزدهمين جشنواره نمايشهاي آييني و سنتي نزديك است؛ بهترين فرصت براي طرح مطالباتي از اين دست. ظاهرا تنها زماني است كه ميتوان مديران حوزههاي گوناگون را با فرهنگ نمايشي و آييني كشورشان آشنا كرد و انتظار توجه داشت.