بازنشر مفتخرانه «دنائت»
تيترهاي تبليغي هم به قدر كافي شرمآورند؛ «فيلم لو رفته از رابطه مدير با...»، «پسري كه دوست دخترش را كتك زد»، «عكسي از همسر جديد بازيگر سريال... در ويلاي شخصي»، «كودكاني كه از ماموران شهرداري كتك خوردند» و دهها نمونه ديگر از اين فيلمها. پرسش اين است ما تا كجا مجازيم به حريم خصوصي ديگران خيره شويم و خصوصيترين لحظات زندگي آنها را به تماشا بنشينيم؟ ما تا كجا اجازه داريم با تماشاي فيلمهاي مروج خشونت، به بهداشت روانمان آسيب بزنيم؟ و مهمتر از همه اينها چه كسي به ما اجازه داده با بازنشر اين فيلمها و عكسها خشونت، بداخلاقي و دنائت را ترويج و تكثير كنيم؟
مگر نه اين است كه به قول علماي روانشناسي تماشاي بيوقفه خشونت ما را در برابر آن بيحس ميكند؟ پس چگونه است كه اجازه ميدهيم فرزندانمان به تماشاي «كتك خوردن كودكان كار» بنشينند؟ مثل همين مردي كه چندي پيش فيلم آزار و اذيت دو كودك كار را در يكي از شهرهاي كشور براي فرزندانش پخش كرده بود تا به قول خودش به آنها بگويد: «اگه درس نخونيد سرنوشتتون مثل اين بچهها ميشه.» آن مرد اينها را يك مهماني تعريف ميكرد و به كارش افتخار ميكرد. متخصصان حقوق، جامعهشناسان، روزنامهنگاران، مسوولان قضايي، متخصصان ارتباطات و هر كسي كه ذرهاي مسووليت دارد يا احساس مسووليت ميكند بايد به ميدان بيايند و براي طراحي ساز و كارهاي كاهش توليد و بازنشر محتواي خشن و غيراخلاقي چارهاي بيندشيند. مقصود از اين چارهانديشي البته كه رجوع به دستورالعملهاي فستفودي و فوري نيست.