كاوه را عفونت كشت نه زباله
فربد هومن
اين روزها خبري در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميشود كه براساس آن «كاوه» پلنگ تندوره به واسطه خوردن زباله تلف شده است و اهالي دنياي مجازي مشغول واكنش به اين خبر هستند و حتي چهرههاي سينمايي هم وارد اين معركه شدهاند و با گذاشتن پستهاي اينستاگرامي و توييتري، درباره آن صحبت ميكنند. اما اين خبر از اساس كذب است. من از ابتداي فرآيند زندهگيري و تقريبا تا آخر فرآيند درمان كاوه، به عنوان دامپزشك حيات وحش همراهش بودم و ميدانم كاوه با خوردن زباله تلف نشده است. ماجرا از اين قرار است: 25 تير ماه گزارشي به اداره كل محيط زيست خراسان رضوي رسيد مبني بر اينكه پلنگي به سگ نگهباني پاسگاه مرزباني تركمنستان حمله كرده است. 8-7 روز بعد يعني در 5-4 مرداد در گزارش ديگري به اين موضوع اشاره شد كه اين پلنگ به روستاي ارباب (از روستاهاي نزديك مرز ايران و تركمنستان) رسيده، يكي از گوسفندان را گرفته و به يكي از سگهاي گله حمله كرده كه فيلم آن هم در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميشد.
با دريافت اين گزارشها به سمت روستاي ارباب حركت كرديم، برداشت ما اين بود كه پلنگ سن بالايي دارد يا به دليلي توان شكار را از دست داده است؛ لنگشي هم در دست راست حيوان در فيلم مشخص بود و اين فرضيه را قوت ميبخشيد. در حوالي روستا قفس زندهگيري را كار گذاشتيم و با كمك اهالي شروع به پايش كرديم. با تجربهاي كه در زندهگيري پلنگ در استان فارس داشتم، با كمك تيم زندهگيري و با استفاده از سگها توانستيم محل پلنگ را پيدا كرده و با وجود خطرات بالايي كه داشت از فاصله نزديك «كاوه» را زندهگيري كنيم. پلنگ با وجود آنكه هفت- هشت ساله بود، اما 25 كيلو از وزنش را از دست داده بود و در زمان زندهگيري فقط 43 كيلو وزن داشت. آثار زخم عفوني روي دستش مشخص بود، بينياش كاملا پاره شده و مشخص بود كه احتمالا با گرازها درگير شده است. حدس زديم كه دندان نيش گراز وارد دست «كاوه» شده و زخمي با قطر 15-10 سانتيمتري ايجاد كرده بود.
اصولا وقتي پلنگي با چنين شرايطي به ما ميرسد، پيشبيني درباره آينده سلامتش چندان خوشبينانه نيست. اما ما با اينكه ميدانستيم ممكن است تلاشهايمان نتيجه ندهد، براي سلامت «كاوه» هركاري كه لازم بود انجام داديم.
ششم تير او را به بيمارستان دامپزشكي دانشكده دامپزشكي دانشگاه فردوسي برديم، آزمايشهاي لازم انجام شد و متخصصين بيمارستان «كاوه» را معاينه كردند. از تمامي بدن عكس راديولوژي با احتمال شكستگي استخوان سر و دست گرفته شد. نتايج آزمايشگاهي حكايت از آن داشت كه بدن كاوه سرشار از عفونت است و اين كاهش وزن شديد ناشي از يك بيماري مزمن است. كار اوليه اين بود كه زخمها را بهبود دهيم، بيني را بخيه كرده و زخمها را شستوشو داديم. تمامي اقدامات لازم جهت بهبود حيوان انجام شد. در نهايت «كاوه» را به هوش آورده و به بخش قرنطينه باغ وحش مشهد منتقل كرديم. پس از به هوش آمدن پلنگ بسيار عصبي بود و امكان نزديك شدن به او وجود نداشت، اين در حالي بود كه بايد سرم درماني و شستوشوي زخمها روزانه انجام ميشد و ما ناچار بوديم از داروهاي sedation براي معاينه استفاده كنيم تا امكان دسترسي به «كاوه» فراهم شود.
از همان ابتداي زندهگيري پلنگ اشتهاي خود را از دست داده بود كه دليل آن ميتواند عفونت گسترده در بدنش باشد. بعد از 6-5 روز كه داروها جواب نداد، خونگيري مجددي از «كاوه» انجام شد كه نشان ميداد عفونتش نهتنها كاهش پيدا نكرده بلكه بيشتر هم شده است. پس از اين مرحله از آنتيبيوتيك جديدي استفاده كرديم. از روز هفتم كه پروتكل درماني عوض شد، به نظر ميرسيد شرايط پلنگ بهبود پيدا كرده است. دو روز آخر زندگي «كاوه» به دستور دادستاني مشهد دامپزشك ديگري را آوردند كه در نهايت دو روز بعد هم پلنگ تلف شد.
البته بعد از كالبدگشايي تكههاي چرم و زيپ در بدن «كاوه» پيدا كرديم، اما اين دليل مرگ پلنگ نبود. اگرچه اين زبالهها انسدادي در معده او ايجاد كردند اما مرگ پلنگ به دليل عفونت گسترده و درگيري حيوان با يك بيماري مزمن بود. «كاوه» توانايي شكارش را از دست داده و رودههايش سرشار از عفونت انگلي بود كه همين عامل مرگش شد. علاوه بر آن پلنگ پير شده و نتوانست در مقابل اين حجم از عفونت مقاومت كند. زماني كه ما «كاوه» را زندهگيري كرديم كبد و كليهها دچار آسيب جدي شده بودند، وقتي شكمش را باز كرديم حجم زيادي مايع در آن جمع شده بود كه اين موضوع ناشي از نارسايي و آسيب كبدي يا كليوي بود كه اين موضوع به دليل درگيري حيوان با يك بيماري مزمن و طولانيمدت بود. نهايت اينكه همه اين عوامل باعث شد «كاوه» را در طبيعت ايران از دست دهيم. مساله زباله و محيطزيست، بسيار مساله مهمي است اما در كنار آن بايد حواسمان باشد كه با تغيير واقعيتها نخواهيم كه براي محيطزيست توجه بخريم و با يك شايعه مردم را به آن حساس كنيم، چون به همان اندازه كه ريختن زباله در طبيعت درست نيست، اين روش هم نادرست است.