• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4440 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۴ مرداد

شعارهاي بدون پشتوانه ترامپ در جمع هواداران

آيا امريكا از خاورميانه بي‌نياز است؟

ميثم سليماني

 

 

دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده علاقه‌مند است هنگامي كه در يك جمع سخنراني مي‌كند همه را به وجد آورد، براي او شعار دهند و اصلا مهم نيست چه مي‌گويد. او اصراري به سخنراني‌ با جمله‌هاي طولاني در ميان هواداران ندارد. بيشتر دوست دارد تا سخناني كوتاه بگويد تا طرفدارانش با او همراهي كنند. او سه‌شنبه شب در جمع هواداران خود در پنسيلوانيا حاضر شد و از همان ابتدا سعي كرد تا از دستاوردهاي خود به نحوي تعريف كند كه همه افراد حاضر در اين گردهمايي او را تشويق كنند. ترامپ گفت كه دولت وي در حال احياي بزرگي در توليد امريكا و همچنين استقلال اين كشور در بخش انرژي است. او گفت: ما ديگر هيچ نيازي به خاورميانه نداريم. او گفت: كارگران ستون فقرات اين كشور هستند و با اين جمله بود كه صداي امريكا، امريكا از زبان حاضران در اين گردهمايي شنيده شد.

اما سوال اصلي اينجاست كه آيا امريكا ديگر به خاورميانه نيازي ندارد. نكته اينجاست كه اگر بخواهيم از يك جنبه و به لحاظ انرژي نگاه كنيم، امريكا شايد از لحاظ نفت خودكفا شده باشد كه البته اين موضوع هنوز جاي سوال دارد. اما چشم‌انداز و نگاه استراتژيك امريكا تنها معطوف به خود است يا متحدان را نيز در بر مي‌گيرد؟ آيا امريكا تنها نيازمند نفت خاورميانه است؟ آيا سشاير متحدان امريكا كه به لحاظ استراتژيك اهميت بالايي براي اين كشور دارند بدون نياز از نفت خاورميانه هستند و امريكا مي‌تواند نياز نفت اين كشورها را تامين كند؟

واقعيت آن است كه امريكا نمي‌تواند تنها چهارديواري خود را ببيند و بگويد ديگر به خاورميانه نيازي ندارد. امريكا با نهايت توان توليد نفت تا چه حد مي‌تواند نياز خود را بر طرف كند. اگر همين امروز را نگاه كنيم، امريكا با حداكثر توان روزانه حدود 12.3 ميليون بشكه نفت توليد مي‌كند كه قصد صادرات نيز دارد و در طرف مقابل نيز روزانه حدود 20 ميليون بشكه نفت مصرف دارد. اين نشان مي‌دهد حتي حرف ترامپ در خصوص نياز به نفت هنوز صادق نيست و نمي‌توان به طور قطع امريكا را بي‌نياز از خاورميانه دانست. حتي امريكايي‌ها اين توان را ندارند كه نفت خود را به صورت كامل تامين كنند، چه رسد به اينكه بخواهند ساير متحدان را نيز از نفت خاورميانه بي‌نياز كنند. طبق آمار سال 2018 امريكا حدود 10 ميليون بشكه نفت خام به همراه ميعانات گازي به صورت روزنامه وارد كرده است كه 16 درصد آن از طريق كشورهاي حاشيه خليج فارس تامين شده است. در ضمن اگر بگوييم امريكا تنها بخواهد خود را ببيند در بهترين شرايط مي‌تواند نياز خود را تامين كند و ديگر نمي‌تواند اقدامي قابل توجه در خصوص ساير متحدان انجام دهد و بايد آنها نيز به شكل جداگانه به دنبال تامين انرژي و همچنين به دنبال امنيت انتقال انرژي به كشور خود باشند.

اما اگر از بعد ديگر بخواهيم به موضوع سخنراني ترامپ بپردازيم آيا بي‌نيازي امريكا از خاورميانه تنها معطوف به تامين انرژي است؟ واقعيت آن است كه امريكا چه بخواهد چه نخواهد در مقطع كنوني به خاورميانه نياز دارد. شايد تنها موضوع مربوط به بحث انرژي نيست بلكه اين امنيت منطقه است كه امريكا بيش از انرژي و نفت به آن نياز دارد.

ماركو كارنلوس ديپلمات سابق ايتاليايي در مقاله اخير خود در ميدل ايست‌اي مقاله‌اي را تحت اين عنوان نوشته است كه چرا ما به معماري امنيتي خاورميانه نياز داريم؟ او مي‌نويسد، اوضاع تنش‌زا در خليج فارس باعث مي‌شود فضا به سمت يك درگيري بزرگ سوق پيدا ‌كند. از خروج امريكا از برجام و سياست حداكثري فشار امريكا عليه ايران گرفته تا توقيف نفتكش‌ها و سرنگوني هواپيماي بدون سرنشين امريكا مي‌تواند خاورميانه را با واكنش‌هاي گسترده‌اي مواجه كند.

حدود يك قرن پيش مشابه چنين شرايطي در اروپا اين منطقه را به جنگ جهاني اول سوق داد. در آن دوران به مانند امروز نيز هيچ كس ادعا نمي‌كرد كه جنگ مي‌خواهد. همه به توانايي خود در مديريت تنش اطمينان داشتند اما با اين وجود يك درگيري فاجعه‌بار رخ داد و با توجه به خلق و خوي رهبران كنوني جهان تصوير پيش روي آينده تاريك به نظر مي‌رسد.

كارنلوس معتقد است بحران كنوني خليج فارس حاصل يك تقابل گسترده‌تر است كه ده‌ها سال است منطقه خاورميانه را دربرگرفته است. با اين حال يك فرض كاملا اشتباه وجود دارد كه رفتارهاي ايران در منطقه باعث اصطكاك مداوم در منطقه بوده است و معتقدند كه امنيت و ثبات واقعي منطقه تا زمان عقب‌نشيني كامل ايران از مواضعش در منطقه امكان‌پذير نخواهد بود.

اما واقعيت آن است كه متحد اصلي ايالات متحده در خليج فارس يعني عربستان سعودي جنگ ويرانگرانه را در يمن آغاز كرد، كشور همسايه خود قطر را تحت محاصره قرار داد، نخست وزير لبنان را گروگان گرفت، روزنامه‌نگار مخالف خود جمال خاشقچي را كشت و نسبت به اقدامات اسراييل در راستاي مورد هدف قرار دادن مواضع ايران در سوريه ابراز خرسندي مي‌كند.

او در ادامه مي‌نويسد، امريكا هم‌اكنون سه سياست متفاوت را در قبال ايران دنبال مي‌كند، اولا رييس‌جمهور ترامپ ظاهرا قصد دارد با اعمال تحريم‌هاي شديد كه مي‌تواند دو كشور را به جنگ نزديك كند دوباره به يك توافق هسته‌اي جديد با ايران دست پيدا كند. اما در سوي ديگر وزيرخارجه مايك پمپئو قصد دارد رفتار ايران را از طريق اجراي يك برنامه 12‌بندي تغيير دهد و سوم جان بولتون مشاور امنيت ملي ترامپ از اين سياست‌ها به علاوه تغيير رژيم در ايران نيز حمايت مي‌كند.

در حال حاضر مشكل اصلي اين است كه ديگر يك روند منظم در واشنگتن براي تدوين و اجراي سياست‌ها وجود ندارد و همانطور كه ‌گري سيك بيان كرده سياست ايالات متحده در مورد ايران باعث سرگيجه شده است. اما واقعيت آن است كه اين سياست گيج‌كننده تنها مربوط به ايران نيست بلكه امريكا يك سياست گيج‌كننده نسبت به منطقه دارد. چندي پيش دونالد ترامپ بيان كرد هركسي نفت خود را از خليج فارس تامين مي‌كند بايد امنيت آن را نيز خودش تامين كند كه اين موضوع خطاب به چيني‌ها بود. اما به نظر مي‌رسد امريكايي‌ها نمي‌دانند چه امتيازي را به چين مي‌دهند و پكن را وارد يك بازي بزرگ‌تر مي‌كنند كه به رقيب اصلي اين سال‌هاي امريكا ميدان بزرگ‌تري براي بازي مي‌دهد. امريكا اگر بخواهد بزرگ باشد، نه مي‌تواند از خاورميانه بي‌نياز باشد نه متحدان؛ پس صحبت از بي‌نيازي بيش از يك شعار انتخاباتي براي ترامپ نخواهد بود. اگر بي‌نيازي كامل است پس همين فردا امريكا مي‌تواند همه نيروهاي خودرا از خاورميانه خارج كند. امتحان آن ساده است و بايد ديد چه كسي از اين موضوع بيشترين آسيب را مي‌بيند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون