مرگ متفكر چپگرا
محسن آزموده
6 سال پيش امانوئل والرشتاين، به دعوت انجمن جامعهشناسي به ايران سفر كرد. به خاطر دارم كه صبح روز يكشنبه يازده اسفند تالار ابن خلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران جاي سوزن انداختن نبود، در رديف جلو شماري از جامعهشناسان برجسته ايراني از جمله غلامعباس توسلي، زندهياد محمد امين قانعيراد، هادي خانيكي، محمد توكل، محمد فاضلي، زندهياد كاووس سيد امامي، حسين راغفر، فرهنگ ارشاد، سارا شريعتي، علي محمد حاضري، جواد ميري و ... نشسته بودند و بعد از گوش دادن به سخنراني والرشتاين كه به زبان انگليسي ارايه شد، هر يك چند كلامي به زبانهاي فارسي، فرانسه و انگليسي درباره او و ديدگاههايش ارايه كردند. ما خبرنگاران براي گزارش سخنان والرشتاين، از خلاصهاي استفاده كرديم كه مرحوم سيدامامي با مداد روي كاغذ و به صورت خلاصه براي خودش نوشته بود و وقتي ديد دست ما خبرنگاران خالي است، بيمنت و با تاكيد بر اينكه لطفا كم و زياد نكنيد، در اختيار ما گذاشت. آن روز بيش از چند ماه از بر سر كار آمدن دولت نخست حسن روحاني نگذشته بود و روابط ايران با جهان رو به بهبود بود و رفت و آمد اساتيد و متفكران نيز بيشتر صورت ميگرفت؛ البته هنوز برجام امضا نشده بود اما مذاكرات در اين زمينه ادامه داشت. يادم هست در گزارش روز دوشنبه 12 اسفند در صفحه انديشه در اين باره نوشتم: «حضور انديشمندي تراز اول در دانشگاههاي ايران در ماههاي نخست دولت تدبير و اميد ميتواند نويد خوشي براي دانشگاهيان ايراني باشد كه در اين سالها بيشتر شاهد مهاجرت فارغالتحصيلانشان بودند، تا حضور چهرههاي بينالمللي».چرخ حوادث اما پس از آن به گونهاي ديگر و نه الزاما و مثل هميشه آنطور كه بر وفق مراد ماست، چرخيد. يعني اگرچه دو سال بعد در تيرماه 1394 برجام امضا شد و گشايشهايي صورت گرفت، اما يك سال بعد در ايالات متحده، سرزمين مادري والرشتاين، يك اولتراي سرمايهدار راستگرا با افكار و نظرات افراطي رييسجمهور شد؛ سياستمداري نامتعارف و جنجالي كه زير توافق بينالمللي برجام زد و كوشيد همهچيز را خراب كند، روندي كه تا به امروز ادامه دارد و آينده سياست جهاني را متاثر ساخته. در همين سالها، مهمترين كتاب والرشتاين، «نظام جهاني مدرن» با ترجمه سناءالدين سراجي جهرمي به فارسي منتشر شد؛ متفكر چپگراي برجستهاي كه پيشتر از «بحران ساختاري نظام سرمايهداري جهاني» سخن گفته بود و لابد اين تحولات را نيز در پرتو نظريهاش درباره نظامهاي جهاني ارزيابي ميكرد.حالا خبر آمده كه امانوئل والرشتاين، 9 شهريور در 89 سالگي درگذشته است؛ جامعهشناسي تراز اول و برجسته كه تا پايان عمر به آرمانهاي عدالتخواهانه وفادار ماند و كوشيد در اين راستا نظريهاي جهاني ارايه كند. والرشتاين در ديدگاههايش اولا به جاي ملت-دولتها، نظامهاي جهاني را بررسي ميكرد، ثانيا تحت تاثير مكتب آنال و فرناند برودل به تحولات ساختاري و بلندمدت نظر داشت و ثالثا معتقد بود كه هر نظام جهاني، از جمله نظام جهاني سرمايهداري سه مرحله دارد: زمان پيدايش، دوره زندگي عادي و سوم عصر بحران. بر اين مبنا معتقد بود نظام سرمايهداري كه در اصل شبهانحصاري است، در مرحله بحراني قرار دارد و تحولات كنوني در عرصه بينالملل را در همين چارچوب ارزيابي ميكرد. از نظر او وقتي نظام سرمايهداري از بين برود، «دو امكان براي آينده پديد ميآيد؛ يك گروه مدافع سرمايهداري ميمانند و يك گروه نيز به دنبال بديلها و آلترناتيوهايي براي آن هستند. اما قطعا سيستمي كه در آينده پديد ميآيد اولا قطبي شده نيست، ثانيا سلسله مراتب نيست و ثالثا استثماري نيست.» اينهمه اما به معناي خوشبيني بيش از اندازه يا پيشگويانه والرشتاين نيست، او ضمن اميد داشتن به آينده، تاكيد ميكرد كه «خوشبين هستم و نه بدبين بلكه احتمال پنجاه- پنجاه ميدهم كه تلاشهاي ضد سيستمي به نتيجه برسند.»