دوران هيجانانگيز واكمن
بابك رياحيپور
وقتي فهميدم سالگرد چهلسالگي واكمن است تعجب كردم. اين مناسبت همچون آينهاي
پيش روي ماست كه بزرگ شدن يا بهتر بگويم پير شدن ما را يادآوري ميكند. واكمن براي من و همنسلان من نوستالژي زيادي دارد؛ چراكه برخلاف نسل امروز كه ممكن است هيچ تصوري از آن نداشته باشند، براي ما نو، تازه و عجيب بود و ما با آن زندگي كرديم. اگر درست يادم مانده باشد حدود سال 62 اولين واكمنم را خريدم؛ همان موقع هم پديده عجيبي بود. خاطرات آن روزها گره خورده به روزگاري كه براي حمل نوار كاست يا دستگاه واكمن ممكن بود مورد بازخواست قرار بگيريم و شديدا تنبيه شويم. براي همين واكمن براي من لذتي بود آميخته با ترس و لرز. حمل آن در خيابان قدغن بود و نميتوانستيم آزادانه آن را در جيبمان بگذاريم و هدفون در گوش در خيابان
قدم بزنيم.
اما شنيدن موسيقي با واكمن لذت عجيب و غريب داشت. اولين تجربهاش هيچوقت از خاطرم نميرود، مانند اولينباري كه ويديو را از نزديك ديدم. ويديوهاي بتاماكس بيكيفيتي كه براي زمان خودشان انقلابي بود. اولين تجربههاي گوش كردن به موسيقي با واكمن هم دستكمي از آن نداشت؛ تازه با كاستهاي بيكيفيتي كه آن زمان به دستمان ميرسيد.
اولين واكمن را كمپاني سوني به بازار عرضه كرد؛ دستگاهي كه تحول غيرقابل انكاري در موسيقي بود، شايد به اندازه خود نوار كاست اهميت داشت. ابزاري كه باعث شد هميشه و همهجا، با كمترين محدوديت بتوانيم به موسيقي گوش كنيم. واكمن تا حدود 10، 15 سال پيش هم توليد ميشد. تقريبا تا زماني كه سيدي پليرهاي كوچك و قابل حمل به بازار آمد. اما در كمال تعجب دستگاههاي پخش سيدي نواقصي داشت كه استفاده از آن را دشوار ميكرد. ليزرهاي اين دستگاه در حركت و تكانهاي مختلف باعث پرش و بريده بريده شدن موسيقي ميشد، بنابراين واكمن هم چنان قابل استفادهتر بود.
به نظر من نوار كاست و واكمن در تكنولوژي موسيقي همچنان از بزرگترين انقلابها محسوب ميشوند. واكمن را با هيچ تكنولوژي ديگري نميتوان جايگزين كرد. شايد اگر در سال 1960 به كسي ميگفتيد دستگاهي خواهد آمد به اندازه يك كف دست كه ميتوانيد به راحتي آن را به كمر ببنديد و با آن موسيقي گوش كنيد و حركت كنيد، احتمالا نگاهي به شما ميانداخت و براي شما طلب شفا ميكرد.
از جنبههاي خاطرهانگيز واكمن كه بگذريم به نكته مهمي ميرسيم كه شايد بيشتر مربوط به زمانه واكمن است نه الزاما خود اين دستگاه. آن زمان وقتي يك كاست موسيقي را در دستگاه قرار ميداديد و نهايتا ميتوانستيد يكي، دو كاست ديگر همراه خود داشته باشيد، همين موضوع باعث ميشد يك نوار كاست با قطعههاي محدود را در طول روز يا هفتهها بارها و بارها بشنويد،
با آن موسيقي زندگي كنيد و تمام زواياي آن را
از بر شويد؛ برخلاف امروز كه هر كدام از ما انبوهي از موسيقي را در تلفن همراه خود داريم اما بيحوصله يكييكي آنها را جلو و عقب ميكنيم و احتمال اينكه يكبار ديگر يك آهنگ را مجددا گوش كنيم بسيار پايين است.
براي همين استفاده راحتتر از تكنولوژي است كه بدون اينكه حواسمان باشد كيفيت گوش دادن و فهم و درك موسيقي ما پايين آمده است. انگار كه در آن دوران و آن سختيها باعث قدرشناسي بيشتر ما ميشد. ما براي كاستهايمان ارزش قائل بوديم و اگر از كاري خوشمان ميآمد شايد در هفته پنجاهبار آن را گوش ميكرديم. امروز دسترسي به خيلي چيزها راحت شده است اما انگار اين راحتي اشتياق و لذت كشف يا دستيابي را از بين برده است. وقتي براي تهيه و شنيدن يك آلبوم جديد مدتها بايد صبر ميكرديم و بعد از كلي جستوجو آن را مييافتيم بيشك هم ارزشش برايمان بيشتر بود و هم اينكه با جان و دل بيشتري آن را گوش ميكرديم. خوشحالم از اينكه نسل من اين امكان را داشت تا از دوران هيجانانگيز واكمن تا روزگار اعجابآور اينترنت و گوشيهاي هوشمند تلفن را تجربه كند.