تحليل سلحشوري از سكوت مقابل خودسوزي «دخترآبي»
روزمرّگي، ترس و تلاش براي بقا
«آيا اين خودسوزي حداقل به جامعه اين پيام را نميدهد كه اي مردم من به عنوان يك زن چيزي را ميخواهم كه جامعه از دادن آن دريغ ميكند؟» اين را پروانه سلحشوري درباره خودسوزي يكي از تماشاگران زن استقلالي گفته است. خبري كه چندي است در فضاي مجازي سر و صدا راه انداخته اما واكنش خاصي از سوي مسوولان كشور نداشته است. سوختگي 90 درصدي بدن زني كه تنها خواستهاش، تماشاي مسابقه فوتبال تيم محبوبش بوده، ظاهرا آنقدر براي مسوولان و حتي برخي اهالي فوتبال بياهميت بوده كه همچنان در مقابلش سكوت كردهاند. پروانه سلحشوري، نماينده اصلاحطلب تهران در مجلس كه اتفاقا جامعهشناس هم هست اما از سكوت جامعه مدني در برابر اين رخداد تلخ گلايه كرده و اين سكوت را ناشي از روزمرّگي، ترس و تلاش براي بقا ميداند. سلحشوري كه با پايگاه خبري «آزادي» گفتوگو ميكرد، در اين باره گفت: «از خودم پرسيدم شايد دستاندركاران كشور ما به عنوان تنها كشور دنيا و البته تنها كشور مسلمان دنيا اين ويژگيها را درباره زنان داشته باشند اما مردم را چه شده است؟ به نظر من حداقل مادامي كه واكنش مردم به اين مقولات جدي نشود، اين رويه ادامه پيدا ميكند.» اين عضو فراكسيون اميد مجلس به اين پرسش كه چرا جامعه مدني اين مقولات را كمتر جدي ميگيرد، پاسخ داد: «شايد به اين دليل كه ما اكنون درگير مشكلات بسيار جدي اقتصادي و معيشتي هستيم و مردم خيلي زياد گرفتار هستند. اين براي من يك جمله است اما براي مردم ما يك زندگي است. وقتي مردي نتواند سفره را پر كند، فردي نتواند داروي لازم خود را تامين كند، وقتي مردم به حومه شهر پناه ميبرند و ... يعني زندگي براي خيلي از مردم بهطور ملموس سخت شده و شايد در اين شرايط طرح كردن اين مسائل لوكس و فراتر از زندگي معمول به نظر برسد» سلحشوري همچنين گفته است: «به هر حال نميشود از كنار اين مسائل گذشت. قبلا هم اين مشكلات اقتصادي وجود داشت و ما همينطور از كنار آن گذشتيم. نتيجه اين شد كه طبقه متوسط از بين رفت و شكاف طبقاتي گسترده بروز كرد. بنابراين همديگر را ناديده گرفتن به خاطر اينكه يك مساله اولويت نيست، موجب اين ميشود كه انسجام اجتماعي ايجاد نشود و هر يك از ما به نحوي از ديگري دلخور باشيم. كما اينكه همينطور است و كم پيش ميآيد كه ما بتوانيم درباره يك موضوع همدل و همنوا باشيم و با هم فرياد بزنيم. حتي درباره همين مشكلات معيشتي مردم هم همه با هم فرياد نميزنيم و مطالبه نميكنيم.» اين نماينده اصلاحطلب مجلس با اشاره به اينكه «دچار نوعي بيتفاوتي و كرختي اجتماعي هستيم»، ادامه داد: «اين بيتفاوتي همه بار را به دوش فعالان اجتماعي، سياسي انداخته است. عضو فراكسيون اميد مجلس تاكيد كرد: «مردم بايد فكري كنند. مردم بايد دست به دست هم دهند و هم براي مشكلات معيشتي فكر علاجي كنند و هم براي مشكلات اجتماعي. به گفته او، بدتر از اين است كه از مسوولان كشور هم صدايي در نميآيد. مثلا در ماجراي اخير چند نفر از وزارت ورزش حرف زدند؟ چند نفر از زنان مسوول در جايجاي كشور فرياد زدند؟ هيچكدام ما متاسفانه صداي هم را نميشنويم. همه ميترسيم و دچار روزمرّگي ميشويم. ما دنبال بقا هستيم و به خاطر اينكه بقا مهمتر از اتفاقاتي است كه رخ ميدهد، سكوت ميكنيم. اين نماينده مجلس معتقد است: «اگر همنوايي ايجاد ميشد، قطعا اين فشارها بالاخره يك جايي متوقف ميشد. مثلا الان پذيرفتهاند كه زنان در بازيهاي ملي به ورزشگاه بروند. من واقعا نميدانم چطور ميتوان به مسوولان كشور گفت كه هيچ جاي دنيا اين روش وجود ندارد. 49 يا 50 كشور مسلمان داريم و كشورهايي مثل هند كه جمعيت مسلمان بسيار دارد؛ در هيچ يك چنين سبكي پيشينه نشده است.» او گفت: «متاسفانه مردان در اين باره بهتر از زنان نسبت به موضوع اخير واكنش نشان دادند، ببينيد وريا غفوري چه قدر قشنگ نوشت. شجاعي، ميرداودي و ... همين طور. حالا چند تا زن واكنش نشان دادند؟ من باور دارم كه ما بهطور تاريخي با مشكل مردسالاري مواجه هستيم اما در اينجا فكر ميكنم، سكوت فعلي ناشي از نبود جامعه مدني قوي و زناني است كه پشتيبان يكديگر باشند.» سلحشوري ادامه داد: «الان كيهان و ... بسيار عليه ما مطلب مينويسند و مانع ميشوند اما درباره موضوعاتي مثل كودكهمسري توانستيم جامعه را حساس و آن را تبديل به يك مطالبه عمومي كنيم. اكنون ديگر جامعه نسبت به اين موضوع واكنش جدي نشان ميدهد اما همين جامعه درباره ورزشگاه رفتن زنان ساكت است. شايد به خاطر اينكه مساله آنقدر زجرآور نيست. وقتي كودكهمسري طرح ميشود، احساس ميكنيم كه زندگي يك انسان در حال از دست رفتن است اما درمورد ورزشگاه نرفتن اينطور نيست. البته من معتقدم كه اين هم در همان حد است. شايد براي خيلي از زنان اين موضوع فانتزي باشد و اهل فوتبال نباشند اما هويت برخي با همين تيمهايي كه طرفدار آن هستند، تعريف ميشود. براي آنان اين تحقير شدن و اجازه حضور در ورزشگاه را نداشتن به اندازه نابود شدن همه زندگي است. اينكه يك نفر به اين خاطر خود را بسوزاند مگر معني ديگري غير از اين دارد؟» او ادامه داد: «آيا اين خودسوزي حداقل به جامعه اين پيام را نميدهد كه اي مردم من به عنوان يك زن چيزي را ميخواهم كه جامعه از دادن آن دريغ ميكند؟ چيز عجيبي هم نيست. همه زنان در كل دنيا از اين حق برخوردار هستند. اينكه بگوييم با اسلام همخواني ندارد هم توجيه خوبي نيست،»