• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4462 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۳ شهريور

سيمين و هرتا مولر روي صحنه تئاتر

سما موسوي و مونا احمدي از نمايش مستند «به زبان خواب» مي‌گويند

بابك احمدي

 

 

نمايش «به زبان خواب» روايتي است خلاصه از زندگي دو نويسنده نام آشنا كه به زودي در شيوه اجرايي تئاتر مستند روي صحنه مي‌رود. اولي سيمين دانشور كه بين خوانندگان فارسي زبان اسم و رسمي دارد و دومي هرتا مولر كه به‌واسطه دريافت جايزه نوبل ادبيات از مرز خوانندگان رومانيايي و آلماني گذشت، بين‌المللي شد و در دوره‌اي بين اهل كتاب ايراني هم طرفدار پيدا كرد. موسوي سال گذشته نمايش «آدم‌هايي كه نمي‌بينم» را به همين شيوه تئاتر مستند روي صحنه برد كه اقبال عمومي را به همراه داشت. او حالا در مقايسه با گذشته متفاوت‌تر عمل كرده و از منظري گامي رو پيش برداشته است. به لحاظ كمي كار را براي اجرا روي صحنه‌اي بزرگ‌تر طراحي كرده، از امكانات تكنولوژيك بهره گرفته و از منظر زباني نيز تماشاگر خود را با دو زبان فارسي و آلماني مواجه مي‌كند. اما اينكه در نهايت خروجي همه اينها چه تركيبي پيش روي ما قرار دهد منوط به شروع اجراها و مواجهه ما با چيزي است كه او به همراه گروه خود تدارك مي‌بيند، اما پيش از آن و در يك منظر كلي با در نظر گرفتن وضعيت كتاب و كتابخواني، دورافتادگي نسل جوان تئاتري و غير تئاتري از آثار نويسندگان و شاعران نسل‌هاي گذشته، صرف پيش كشيدن اين اشخاص به‌ ويژه براي مخاطب جوان امر مثبت و حائز اهميتي به نظر مي‌رسد. حال اگر موسوي موفق شود در شيوه كاري خودش كيفيت مضاعف به وجود بياورد، اتفاقي است مثبت. به همين بهانه با سما موسوي (بازيگر و كارگردان) و مونا احمدي (تدوين‌كننده متن) نمايش «به زبان خواب» گفت‌وگو كرده‌ايم كه در ادامه مي‌خوانيد. اجرايي كه از روز يكشنبه همين هفته 24 شهريورماه در قالب سومين رپرتوار «عصر تجربه» تئاتر مستقل تهران روي صحنه مي‌رود.

 

بحث كار روي متني با محوريت سرگذشت و زندگي سيمين دانشور و هرتا مولر از چه زماني به وجود آمد و چطور شكل گرفت؟

سما موسوي: مهرماه 96 بود كه يكي از دوستانم با توجه به شناختي كه از شيوه تئاتر مورد علاقه من داشت، پيشنهاد داد با محوريت زنان صاحبنام ايران و جهان متني گردآوري و براي اجرا آماده كنم. از همان زمان شروع به جست‌وجو كردم و تصميم گرفتم درباره نويسندگان موفقي كار كنم كه قدرت داستانگويي و نويسندگي قابل توجهي داشته‌اند. از آنجا كه دغدغه كار به شيوه دو زبانه همواره با من بوده انتخاب يك چهره ايراني و سوژه ديگري از كشوري كه در آن مشغول به تحصيل هستم اتفاقي طبيعي بود.

مونا احمدي از چه مرحله‌اي به شما و كار اضافه شد؟

موسوي: مونا از همان ابتدا در جريان قرار گرفت، چون علاقه داشتم با نويسنده‌اي كار كنم كه خانم باشد و از آنجا كه متن‌هاي او را خوانده بودم خيلي زود به ما پيوست. ايده را برايش توضيح دادم كه با هر دو نويسنده موافقت كرد و كار شروع شد.

خانم احمدي چه چيزي به متن اضافه كرد و اصولا چه بخش‌هايي از متن نهايي را بايد حاصل كار ايشان بدانيم؟

احمدي: وقتي سما شخصيت‌ها را پيشنهاد داد من از هر نويسنده يك كتاب خوانده بودم. از سيمين دانشور «سو و شون» و از هرتا مولر «سرزمين گوجه‌هاي سبز»؛ شايد اگر ابتدا به من مي‌گفتند انتخاب تو اين دو نويسنده است يا نه؟ من ايده ديگري داشتم ولي وقتي مجموعه تحقيق‌هاي سما را خواندم و خودم شروع به جست‌وجو و مطالعه كردم به اين نتيجه رسيدم انتخاب اول بهترين انتخاب است. هر دو نويسنده‌هاي درجه يك كشورهاي‌شان به حساب مي‌آيند و هر دو در شرايط سياسي- اجتماعي تقريبا مشابهي رشد كرده بودند كه به زندگي‌شان وجه دراماتيك مي‌بخشيد. اشتراك‌ اينها به اندازه‌اي بود كه باعث شد درباره آثارشان و شرايط تاريخي و سياسي زيستي‌شان با دقت بيشتر مطالعه و تحقيق كنم.

كارگردان يكي دو بار از عنوان (تدوينگر متن) براي نويسنده استفاده كرده است. آيا فقط چيدمان اتفاق افتاده و عملا نويسنده نداشته؟ يا دقيق‌تر اينكه در شكل كلي توضيح دهيد متن چگونه شكل گرفت؟

موسوي: از واژه تدوين متن استفاده كردم چون اصولا وقتي درباره شيوه تئاتر مستند صحبت مي‌كنيم نقش نويسنده حذف مي‌شود و تدوينگر متن پيش مي‌آيد. اينجا ما با زندگي و روايت‌ سرگذشت انسان‌هاي واقعي مواجه هستيم كه ماده خام آن مي‌تواند از طريق گفت‌وگو، كتاب‌هاي زندگي‌نامه‌اي، فيلم‌ها و غيره به دست آمده باشد، بنابراين نويسنده به معناي كلاسيك وجود ندارد اما در هر حال به شخصي نياز داريم كه اين اطلاعات كلي را طوري كنار هم چيدمان كند كه ماجرايي دراماتيك شكل بگيرد؛ اين شخص تدوينگر متن است ولي از طرفي نبايد فراموش كنيم كه خروجي نهايي از منظر و جهان ذهني مونا احمدي گذشته، پس متن بايد به نام او نوشته شود.

ما اينجا در جامعه‌اي مردسالار قصد داريم به سيمين دانشور نور موضعي بتابانيم. حتي وقتي به دوران حياتش نگاه مي‌كنيم، وقتي مدير جلسه «ده شب» گوته قصد دارد سيمين را معرفي كند، مي‌گويد: «هم براي ما يادگار جلال آل احمد است، هم خودش نويسنده‌اي است توانا»، عده‌اي همچنان براين عقيده‌اند كه سيمين در سايه جلال به اعتبار رسيد. نتيجه تحقيقات شما چه مي‌گفت؟

احمدي: بله، چنين نگرشي درباره سيمين دانشور وجود دارد، طوري كه من هر جا جست‌وجو مي‌كردم، متوجه مي‌شدم وقتي شخصي مي‌خواهد از سيمين بگويد ابتدا بايد سايه جلال را كنار بزند. تبصره ثابت هم اين بود كه سيمين هيچ‌گاه تحت تاثير جلال نبوده و براي خودش شخصيت ادبي و نويسندگي مستقلي داشته است. حقيقت ماجرا براي من اين گونه رقم خورد كه هرچه پيش رفتم جاي صحبت از شخصيت مستقل سيمين و جلال به چيز ديگري علاقه‌مند شدم؛ به عشق جاري در تك‌تك لحظه‌هاي زندگي اين دو نفر. حتي همين حالا هم كه جلال روي صحنه وجود ندارد نقش‌اش پررنگ است. بهترين گزينه‌ هم براي درك تفاوت اينها رجوع به آثاري است كه براي ما به جا مانده. ادبيات سيمين به ميزان زيادي نشان‌دهنده استقلال او و تفاوتش با جلال است.

در نهايت چه فرازهايي از زندگي هرتا مولر و سيمين دانشور مورد توجه قرار گرفت؟ چون طبق دريافت من در نمايش «به زبان خواب» جهان ادبي اين دو مدنظر نيست و روابط و زيست‌شان بيشتر مورد توجه قرار مي‌گيرد.

موسوي: اول در ادامه بحث قبل بگويم كه به نظرم مونا اشاره درستي داشت چون ما در بحث‌هايي كه داشتيم به نتيجه رسيديم هر طور درباره سيمين صحبت كنيم جلال جزيي است جدا نشدني. سيمين دانشور جمله عجيبي دارد كه مي‌گويد: خوشبختي تعاريف متفاوتي دارد ولي براي من خوشبختي زماني است كه عشق به موقع سراغت بيايد. چرا سايه جلال همچنان سنگين است؟ چون ويژگي‌هاي متفاوتي داشته ولي اگر به ادبيات سيمين رجوع كنيم منحصر به فرد به نظر مي‌رسد. فرازهاي مورد نظر ما هم در اين نمايش به بخش‌هايي از زندگي‌ دو نويسنده زن بازمي‌گردد كه از نظر ما به شخصيت آنها شكل مي‌دهد. هرتا مولر حتي در متن سخنراني جايزه نوبل اشاره مي‌كند كه دريافت جايزه حاصل مواجهه او با چه عواملي است. اينجا است كه نبايد نقش ريچارد واگنر را در شكل‌گيري جهان مولر ناديده بگيريم.

احمدي: مي‌خواهم بگويم يك ويژگي تئاتر مستند براي من اين است كه بايد درباره سوژه گسترده تحقيق كنيد و زماني به عنوان خالق اثر وارد مي‌شويد كه بخش‌هايي از اين اطلاعات را جاي باقي بخش‌ها برجسته مي‌كنيد. مهم‌ترين لحظه‌ها براي ما در همين انتخاب‌ها خلاصه شد چون سيمين دانشور و هرتا مولر شخصيت‌هايي هستند كه در نگاه اول به ظاهر هيچ ويژگي مشتركي ندارند. در نهايت مهم‌ترين ويژگي، شرايط اجتماعي هر دو بود كه آنها را به يكديگر پيوند مي‌داد. جايي كه شما مي‌بينيد ديكتاتورهاي هر زمانه و هر جغرافيايي در نهايت به شكل وحشتناكي مشابه يكديگر عمل مي‌كنند. ويژگي دوران سانسور در ايران زمان شاه و روماني دوران چائوشسكو به قدري شباهت داشت كه خود به خود روشن مي‌كرد بايد راجع به همين مساله صحبت كنيم. صحبت نكردن از آثار دو نويسنده هم آگاهانه صورت گرفت چون آثارشان در دسترس قرار دارد و تصميم گرفتيم در اين تئاتر روي زواياي ديگر زندگي هر دو متمركز شويم.

با توجه به اينكه اين روزها فضاي مجازي يكي از گزينه‌هاي جست‌وجوي اطلاعات درباره سوژه‌هاي تئاتر مستند محسوب مي‌شود، چقدر امكان دارد متن و در نهايت اجرا از اين ناحيه تهديد شود؟ چون به هر حال اطلاعات موجود در اين محيط آشفته است و مي‌تواند دريافت ما را با چالش مواجه كند.

احمدي: سعي ما اين بوده كه همين عدم دسترسي به كل حقيقت جزيي از كار شود، يعني بگوييم در هر صورت اين دو بازيگر مشغول ارايه تصوير هستند و ما نمي‌دانيم هرتا مولر و سيمين دانشور چه اندازه درستي اطلاعات و تصاوير ارايه شده را تاييد مي‌كنند. انسان به قدري ابعاد گوناگون دارد كه ما در نهايت متوجه نمي‌شويم اطلاعات موجود چه ميزان از حقيقت وجودي آنها را حمل مي‌كند. همان‌طور كه به سادگي متوجه مي‌شويم كل اطلاعات ويكي‌پديايي موجود از يك شخص به كل اشتباه بود. اصلا ادعا نداريم هر آنچه در نمايش گفته مي‌شود عين حقيقت و قابل اعتماد است.

موسوي: اينترنت امروز در كل جهان به منبع جدي تحقيق درباره موضوع‌ها و سوژه‌هاي تئاتر مستند تبديل شده و از اين موضوع گريزي نيست. شما در فضاي مجازي با جهاني مواجه مي‌شويد كه مي‌تواند حقيقت داشته باشد يا به كل غلط باشد. همان‌طور كه مونا هم اشاره كرد ما اين نقصان را به بخشي از كار بدل كرديم و جايي اعتراف مي‌كنيم مشغول ارايه اطلاعاتي هستيم كه در نهايت نمي‌توانيم بگوييم چند درصد صحت دارد. به هر حال اين متن از فيلتر ذهني نويسنده و كارگردان گذشته و ما وقتي درباره افراد موثر و فرازهاي تاريخي مهم زندگي اين دو نويسنده حرف مي‌زنيم، تصاوير مستند ارايه مي‌دهيم، در نهايت مخاطب تصميم مي‌گيرد به چه بخش‌هايي اعتماد كند. آخرين ديالوگ بازيگر شخصيت هرتا مولر اين است كه اصلا نمي‌دانم چه ميزان از چيزهايي كه امروز براي شما گفتم، حقيقت است و چه ميزان ساخته ذهن من.

 


هر طور درباره سيمين صحبت كنيم جلال جزيي است جدا نشدني. سيمين دانشور جمله عجيبي دارد كه مي‌گويد: خوشبختي تعاريف متفاوتي دارد ولي براي من خوشبختي زماني است كه عشق به موقع سراغت بيايد. چرا سايه جلال همچنان سنگين است؟ چون ويژگي‌هاي متفاوتي داشته ولي اگر به ادبيات سيمين رجوع كنيم منحصر به فرد به نظر مي‌رسد. فرازهاي مورد نظر ما هم در اين نمايش به بخش‌هايي از زندگي‌ دو نويسنده زن بازمي‌گردد كه از نظر ما به شخصيت آنها شكل مي‌دهد.

هر جا جست‌وجو مي‌كردم، متوجه مي‌شدم وقتي شخصي مي‌خواهد از سيمين بگويد ابتدا بايد سايه جلال را كنار بزند. تبصره ثابت هم اين بود كه سيمين هيچ‌گاه تحت تاثير جلال نبوده و براي خودش شخصيت ادبي و نويسندگي مستقلي داشته است. حقيقت ماجرا براي من اين گونه رقم خورد كه هرچه پيش رفتم جاي صحبت از شخصيت مستقل سيمين و جلال به چيز ديگري علاقه‌مند شدم؛ به عشق جاري در تك‌تك لحظه‌هاي زندگي اين دو نفر. همين حالا هم كه جلال روي صحنه وجود ندارد نقش‌اش پررنگ است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون