ادامه از صفحه اول
روايت اقتدار و انسانيت
نيروهاي تحت محاصره را كاملا نابود كنند، اما در كمال شرافت و انسانيت، نه تنها اين افراد را نگه داشتند، بلكه از تيررس بمباران ارتش سعودي خارج كردند و به مناطق امن رساندند. در شرايطي كه يمن تحت محاصره شديد اقتصادي قرار دارد، تامين خوراك و بهداشت و نيازهاي اساسي اين اسرا، بسيار مشكل است و نيروهاي مسلح يمني براي نگهداري از اين اسرا، از خودگذشتگي نشان دادهاند كه بيانگر ميزان روحيه اخلاقي، انساني و ديني اين مردم است.
براي نيروهاي نظامي عربستان اين عمليات يك شكست بزرگ و مفتضح است. در هر كشور ديگري اگر چنين رويدادي رخ ميداد، مسوول اصلي نظامي و دفاعي عربستان كه اكنون وليعهد عربستان است، كنار گذاشته و حتي محاكمه ميشد. مشخص است كه شوك بزرگي با اين عمليات به حاكميت عربستان وارد شده است. آنها منتظر بودند كه شايد بتوانند از غياب رسانههاي بينالمللي در يمن استفاده كنند و اين شكست بزرگ نظامي را لاپوشاني كنند. آنها اميدوار بودند با تكذيب خبرها بتوانند تهمانده روحيه ارتش سعودي را حفظ كنند. محاصره، انهدام، اسارت و غنيمت گرفتن اين همه نيروي انساني و تسليحات، موضوعي نيست كه بتوان آن را به سادگي مخفي كرد. اگر عربستان به اين شكست اعتراف كند، روحيه نيروهاي نظامي خود را از بين خواهد برد. علاوه بر نيروهاي نظامي شكايتها و انتقادها در درون خاندان سلطنتي پس از اين شكست افزايش پيدا خواهد كرد. سكوت عربستان و برخورد منفعلانه ائتلاف تحت رهبري سعودي، نشان از بزرگي شكستي است كه در ميدان نبرد به آنها تحميل شده است.
يمنيها پيش از اين پيشنهاد آتشبس و صلحي را به عربستان ارايه دادهبودند. اين شكستها فرصتي براي عربستان ايجاد كرده است كه براي جلوگيري از افزايش هزينهها و تحقير در ميدان نبرد، از فرصت موجود براي برون رفت از بحران يمن استفاده كنند. لجاجتي كه در وليعهد عربستان وجود دارد ممكن است با وجود همه شكستهاي اخير، صلح در يمن را همچنان منتفي كند. اما وسعت شكستهاي اخير عربستان باعث ميشود تا ساير عوامل و صاحبان نفوذ در حاكميت عربستان را به تحرك وادار كند تا از فروپاشي باقيمانده ارتش عربستان پيشگيري كنند. نهايتا يك نفر يا يك نهاد در عربستان، به عنوان عامل اين شكست و پيشبرنده سياستهاي اخير بايد مسووليت بپذيرد، فردي بايد توضيح بدهد، محاكمه و عزل بشود و حتي به رسم حكومتهاي خودكامه پنهانكار، به نوعي خودكشي كند. فضاي منطقهاي و جهاني، براي پذيرش طرح آتشبس يمنيها آماده است، عربستان بايد بتواند به سرعت از خود انعطاف نشان دهد و پيش از آنكه بيش از اين دچار مشكل شود، اين طرح را قبول كند و دامن خود را از آتشي كه بيش از 4 سال افروخته، بيرون بكشد و به راهكار سياسي يمني- يمني تن بدهد. همزمان با اين تحولات، شكست مفتضح تجهيزات و تسليحات امريكايي كه از سوي عربستان استفاده ميشود، چه در حوزه پدافند ضد موشكي و عمليات هوايي، با وجود هزينه ميلياردها دلار درآمد نفتي مردم عربستان سعودي برملا شده است. واشنگتن، از ابتدا نسبت به اعزام نيروهاي زميني و مداخله مستقيم در نبرد يمن اظهار بيميلي كرده است و با افزايش نگرانيهاي داخلي در مورد ادامه جنگ يمن، بيش از پيش نسبت به مشاركت مستقيم در چنين عملياتي و فرورفتن در باتلاق يمن پرهيز ميكنند. امريكا علاوه بر فروش تجهيزات و اسلحه و پشتيباني و تعمير تجهيزات سعودي، در اتاق فرماندهي مشترك عمليات ائتلاف سعودي هم حاضر است و تقريبا مشخص شده است كه در فرماندهي و ستاد هم نتوانسته كمكي به سعوديها بكند. اين يك شكست مضاعف است، نه تجهيزات و تسليحات امريكايي در برابر مردم يمن موثر بود و نه در فرماندهي عمليات سعودي توفيقي كسب كردند، قطعا با اين شكستها، امريكاييها هم نسبت به ادامه اين نبرد فاجعهبار بيميلتر ميشوند،
هر چند همچنان تلاش خواهند كرد كه به بهانههاي مختلف، جريان درآمد كلان از فروش اسلحه به پادشاهي سعودي را برقرار نگه دارند.
نشستي ديگر براي صلح
اما انتقادهاي موجود به اتحاديه اروپا در ناتوانيهاي موجود در حل اختلافات و تنشهاي موجود جهاني را ناديده گرفت. او با انتقاد از رشد يكجانبهگرايي روزافزون در جهان اعلام داشت، از زمان توافق پاريس به بعد ديگر هيچ توافق مهم بينالمللي در سطح جهان منعقد نشده و حتي توافق مهمي همچون برجام هم با وضعيت متزلزلي روبهرو شده كه پيامدهاي آن در بحث بيثباتي هستهاي قابلتوجه بوده و از طرفي هر بار توسل بيشتري به حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل متحد هم صورت ميگيرد. به باور او بهترين «پادزهر» براي اين شرايط، اتحاديه اروپاست كه چندجانبهگرايي را در ذات خود دارد. برگزاري نشست «صلح بدون مرز» ممكن است بيهوده به نظر برسد، اما شايد بتواند مانعي در برابر بيثباتي در جهان معاصر باشد. مرزهايي كه طي قرون مشخص شدهاند، كشورها را شناسايي كرده و با هويت ملي آنها پيوند خورده است. اين مرزها اگرچه بعضا ميتواند مانند ديوارهاي خانهاي كه صميميت و هويت يك خانواده عمل كند و با وجود آنكه مرزها بين اديان و كليساها نيز وجود دارد اما بشريت احتياج دارد تا خود را در برابر بادهاي خنك جهاني از جهاني شدن يكدست، سركوبگر، تحريمهاي اقتصادي و تجاري ظالمانه قدرتهاي جهاني عليه ملتها، كه تلاش دارد ريشهها را از بين ببرد، محافظت كند. اين روزها مشكل وجود مرزها نيست. مشكل آن است كه چگونه مرزها را با يك كلمه بزرگ و گاه وحشتناك تفسير ميكنيم. مرزهايي كه با نفرت روبهرو يا آغشته ميشوند، جهان را ويران ميكنند و حال و هواي ستيزهجويانه ايجاد ميكنند. اما در جهان معاصر زنان و مرداني هستند كه چشمان خود را به سمت آسمان، در آن سوي مرزها ميچرخانند. آسمان را نميتوان در مرزها زنداني كرد. اين مردم ميخواهند صلح پايدار را به عنوان يك اهميت جهاني توصيف كنند، حتي اگر معناي يكپارچه اين ايده بزرگ از بين رفته باشد. احساس هوشياري براي درگيريهاي جاري، تهديدهاي جنگ و مرزها همچنان وجود دارد. ما خيلي به عدم صلح عادت كردهايم و از اينكه جنگ از ما دور است، راضي هستيم. در جهان كنوني هيچكس در امان نيست، مگر اينكه از صلح فراگيرتر برخوردار باشد و از آن دفاع كند.