آخرين دژ دنياي كهن
مرتضي ميرحسيني
عموم مورخان كوروش كبير را به جوانمردي و بزرگمنشي ميشناسند و او را فرمانروايي متفاوت با فرمانروايان ديگر توصيف ميكنند. البته سالهاي زيادي از عمر او در جنگ و لشكركشي گذشت و حتي -به نوشته پدر نهچندان قابل اعتماد تاريخ، يعني هرودت- او در جنگ با قبايل بدوي آسياي ميانه كشته شد. در اردوكشيها و جنگهاي كوروش هم مانند همه جنگهاي ديگر تاريخ خواهناخواه هزاران انسان قرباني شدند، اما او از كشتارهاي وسيع و خونريزيهاي سبعانه
-چنانكه ميان آشوريها و حتي مادها و بابليها مرسوم بود- اجتناب ميكرد. به تحقير شكستخوردگان اعتقادي نداشت، به انتقامجويي و كينهكشي شناخته نميشد و «جنگ و بوي خون او را برخلاف فاتحان ديگر زياده مست و مغرور نميكرد.» او با سپاهيان خود شرق و غرب را درنورديد، سرزمينهاي دور و نزديك را زير پا گذاشت و در روياي سروري بر تمام جهان و براي برپايي پادشاهي پارسها، دنياي قديم را كه خودش هم در آن متولد شده بود، نابود كرد. ابتدا به دشواري بر مادها غلبه كرد، سپس در جنگي تقريبا ناخواسته با پادشاهي ليدي در آسياي صغير مواجه شد و اين دولت ثروتمند را نيز درهم شكست. بعد از آن به سوي شرق لشكر كشيد و قلمرو خود را تا حوالي جيحون گسترش داد. درنهايت به سال 539 پيش از ميلاد در چنين روزي شهر افسانهاي و ثروتمند بابل را گرفت و در آنجا خود را فرمانرواي چهار گوشه جهان و سرورِ سروران عالم خواند. اين تسامح ديني كه او در بابل از خود نشان داد و قبل از آن هم در شهرهاي ديگر فتح شده نشان داده بود، سياستي عاقلانه و سنجيده براي اداره آن قلمرو پهناور بود و به نظر خيليها شايد تنها سياست ممكن و قابل اجرا در آن روزگار محسوب ميشد، زيرا شرايطي را فراهم ميكرد كه در آن كهنه و نو باهم در آشتي باشند، متمدن و نيمهوحشي در كنار هم بياسايند و جنگ و طغيان به حداقل ممكن كاهش يابد. اين نكته نيز نبايد از نظر دور بماند كه همين تسامح ديني و نيز شهرت او به جوانمردي سبب شد كه «اقوام مخالف نيز در مبارزه با او هرگز تا پاي جان و با شهامت ناشي از نوميدي، ايستادگي نكنند و با اعتماد به حُسن سلوك او هنگام ضرورت در تسليم و تمكين تزلزل به خود راه ندهند.» با سقوط اين آخرين دژ دنياي كهن در آسيا، عصر تازهاي در تاريخ آغاز شد كه به عصر پارسي مشهور است. مصر هم چند سال بعد، در زمان فرمانروايي كمبوجيه پسر كوروش به اطاعت پارسها درآمد و قلمرو دولت هخامنشي از دره سند تا شمال آفريقا را فراگرفت.