حافظ؛ شاعري براي همه نسلها
محمد بقايي ماكان
نزديك به 700 سال از درگذشت حافظ ميگذرد. اما او از معدود شاعراني است كه ذهن ايرانيان را مدام به خود مشغول داشته و هر كس به قدر دانش و آگاهي خويش از شعرش لذت برده و از آن بهره گرفته است.
نقش حافظ در زندگي ايرانيان تا حدي است كه به جرات ميتوان گفت با حذف او كمبودي چشمگير به لحاظ عاطفي و روحي در آنان پديد خواهد آمد. بنابراين بايد گفت حافظ عامل مهمي در وحدت و انسجام ملي است و از اين نظر مي توان غزلهاي او را شيرازهبند كتاب هويت ايراني دانست كه همه اقوام ساكن در مرز پرگهر با هر عقيده و انديشهاي به سرودههاي او دلبستگي دارند زيرا سخن خواجه شيراز به ميزان بسيار حرف دل مردم است. او در هر زمينهاي، خواه عاطفي، خواه اجتماعي، خواه انتقادي، خواه عقيدتي كه به بيان موضوعي پرداخته، چنان با مكنونات قلبي مردم تطابق دارد كه ميتوان گفت، حرف دل آنان است. چندان كه بسياري از ابياتش به صورت مثل سائر درآمده است.
اين بدان معناست كه ذهن جامعه مجذوب شعر اوست و شعرش با روح جمعي يا به قول يونگ با وجدان عمومي همخواني دارد. كمتر خانوادهاي در ايران يا كشورهاي فارسيزبان با هر مرام و مسلكي پيدا ميشود كه ديوان رند شيراز را در خانه يا محل كار خويش نداشته باشد و همچنين كمتر فارسيزباني است كه بيتي از او در خاطر نسپرده يا اوقاتي را با شعرش به سر نبرده باشد.
شگفت اينجاست كه تقريبا تمامي غزلهايش با روحيه ايرانيان سازگار است. به همين سبب است كه غالب تفالها از ديوان او درست از آب درميآيد. البته بايد در نظر داشت كه فال گرفتن از ديوان حافظ تنها به ايرانيان محدود نميشود بلكه در همه كشورهاي فارسيزبان رواج دارد، بهطوريكه برخي از اين فالها بسيار معروف افتاده كه از معروفترين آنها كتابهايي هم تدوين شده است. از جمله فالي كه «رابيندرانات تاگور» شاعر، فيلسوف و موسيقيدان معروف هندي به هنگام زيارت آرامگاه حافظ از ديوان خواجه گرفت با اين نيت كه آينده هند چه خواهد شد. به اين سبب او به لسانالغيب معروف شده و اين عنواني است كه به هيچ شاعر تراز اول زبان فارسي داده نشده است. از اين عنوان پيداست كه سخن خواجه شيراز جنبهاي عُلْوي و مينُوي دارد. بيسبب نيست كه تذكرهنويسان او را «ملك فضلا»، «نادره زمان» و «اعجوبه دوران» مينامند كه به واقع چنين نيز هست زيرا شعر او هنوز بعد از گذشت هفت قرن همچنان نوترين شعر است و اين خود دليلي است بر اينكه او شاعر همه دورانهاست و حجتي بر اين دعوي كه شعر خوب نو و كهنه ندارد و در همه زمانها ميتواند مطرح باشد.
سرودن چنين غزلهاي والايي به واقع از طاقت بشري خارج است. اينكه او را داننده اسرار نهان يا لسانالغيب ناميدهاند يعني كه از رمز و رازهاي ضمير آدمي آگاه است. مجموع اين ويژگيها سبب شده كه چهرهاي بسيار مطرح نه تنها در ميان فارسيزبانان بلكه ميان منتقدان ادبي مشهور جهان از جمله «گوته» متفكر بزرگ آلماني قرار بگيرد و اين انديشمند كه در واقع ميتوان او را يكي از غولهاي تفكر تاريخ بشري ناميد آرزو كند كه كاش كوچكترين شاگرد مكتب حافظ ميبود. از اينها گذشته يكي ديگر از ويژگيهاي بارز شعر حافظ كه او را در ميان ايرانيان بسيار محبوب ساخته گرايش و علاقه آشكار و شديدش به فرهنگ و انديشههاي برآمده از سرزمين اوست كه در جاي جاي ديوانش قابل رديابي است كه از او شخصيتي در حد يك اسطوره ساخته است. به همين جهت آنقدر تعريف و توصيفات مختلف از وي شده و چندان حكايات گوناگون درباره وي پرداخته شده كه گاه چهرهاي افسانهاي يافته و مورد توجه سليقههاي مختلف با ديدگاههاي متفاوت قرار گرفته است. براي مثال از فقيهان گرفته تا شاعران نوپرداز هر يك به نوعي و به شيوه كلامي خود از او ستايش كردهاند كه يك سمت آن ميتواند مرحوم مرتضي مطهري باشد و سوي ديگر شاعراني مانند فريدون مشيري، شهريار، نصرت رحماني، معينيكرمانشاهي، اخوان ثالث و احمد شاملو.
سخن درباره حافظ بسيار ميتوان گفت. آنچه در اينجا به اختصار ذكر شد اشارهاي بوده است براي فهم اين نكته كه از چه روي ايرانيان و آشنايان به شعر حافظ دلبسته كلام دلنشين او هستند، چندان كه كمتر رسم و آييني است كه بيحضور ديوان او كامل باشد، از سفره عقد گرفته تا سفره هفت سين تا سفره يلدا و ديگر مراسم سنتي و ملي.