ميانجي معتمد
ژنرال راحيل شريف، رييس ستاد مشترك ارتش اين كشور بعد از بازنشستگي براي خدمت به عنوان فرمانده ائتلاف نظامي تحت رهبري عربستانسعودي عليه يمن، راهي اين كشور شد. تمامي اين موضعگيريها نشاندهنده عمق وابستگي اقتصادي پاكستان به كشورهاي عربي منطقه خليجفارس است. همزمان پاكستان به عنوان يك كشور اسلامي، از اتحاد در جهان اسلام منفعت ميبرد و كاهش تنش ميان كشورهاي قدرتمند مسلمان، ميتواند به دولت اين كشور در عرصه بينالمللي و همچنين در افكار عمومي شهروندان پاكستان اثرگذار باشد. در ماههاي اخير شاهد حوادث تنشزايي در منطقه هستيم كه نگرانيها در مورد امنيت و ثبات منطقه را افزايش داده است. در واكنش به همين تنشهاست كه برخي از دولتها به تشخيص خودشان يا حتي به درخواست طرفهاي مختلف، تلاش ميكنند تا به ميانجيگري ميان دولتهاي جمهوري اسلامي ايران و پادشاهي عربستانسعودي همت كنند. به اعتقاد من، اعلام نيت ميانجيگري ميان تهران و رياض، در سفر عمران خان به اين دو كشور لزومي نداشت. به هر تقدير صرف انجام دو سفر پشت سر هم به دو كشور، به اندازه كافي اهداف آن را نمايش ميدهد. اعلام نيت ميانجيگري پيش از انجام سفر، تا حدي خامدستانه و ناشيانه بود، چراكه ممكن است با واكنش منفي سعوديها مواجه شود. حساسيتهاي عربستانسعودي باعث شده بود كه سران سعودي در تلاش نخستوزير پيشين پاكستان، نواز شريف، رد و بدل شدن پيام و تلاش براي ميانجيگري از سوي او را تكذيب كنند. اما اينها بيشتر حواشي سفر هستند، واقعيت اين است كه اگر انعطاف كافي از سوي
دو طرف وجود داشته باشد و نظرات و پيامهايي در اين سفر دريافت شود كه دو طرف امكان تبادلنظر بيشتر در مورد آنها داشته باشند، امكان تداوم و موفقيت اين سفرها وجود دارد. اما اگر هيچ نقطه مشتركي ميان نظرات مقامهاي سياسي ايران و عربستان وجود نداشته باشد، همانگونه كه برخي تلاشهاي اخير براي حل و فصل اختلافات ميان تهران و واشنگتن، از جمله از سوي نخستوزير ژاپن، آبه شينزو، بينتيجه مانده بود، اين تلاش هم با شكست مواجه ميشود.
متاسفانه در سالهاي اخير سازمانهاي چندجانبه و بينالمللي كه ميتوانستند در حل و فصل اختلافات ميان كشورهاي منطقه كمك كنند، بهشدت تضعيف شدهاند. انتظار ميرفت سازمان ملل متحد و سازمان همكاري اسلامي به عنوان بزرگترين سازمانهاي بينالمللي در حل اختلافات در خليجفارس فعالانه مشاركت ميكردند، به همين دليل ابتكارات ديپلماتيك به ديپلماسي فردي و كشورهاي منفرد خلاصه شده است كه هر يك بنا به تشخيص و ظرفيت خود تلاش ميكنند. كشورهايي نه فقط براي دو كشوري كه امكان تنش دارند، بلكه براي منافع و مصالح خودشان، در ميانجيگري و وساطت ميان تهران و رياض فعال شدهاند.
به نظر ميرسد جمهوري اسلامي ايران، هم پاكستان و هم عراق را به عنوان يك ميانجي معتمد و متوازن قبول دارد. اين مقبول بودن بغداد و اسلامآباد نزد مقامهاي ايراني، باعث ميشود كه توپ به زمين رياض بيفتد و آنها در شرايط سختي قرار ميگيرند كه مجبورند آمادگي براي گفتوگو يا پذيرش ميانجيگري را رد كنند. اين وضعيتي است كه جمهوري اسلامي ايران در دوران جنگ تحميلي رژيم صدام عليه ايران گرفتار آن شده بود. مواضع قاطع و غيرقابل تغيير ديپلماتيك ايران در آن دوران باعث ميشد كه ميانجيهاي متعددي كه براي پايان جنگ وساطت كردند، دست خالي از تهران بروند و گهگاه اين تلقي ايجاد ميشد كه اين تهران است كه آماده صلح نيست. تا اينجاي كار، صرف اعلام سفر عمران خان به تهران و بعد از آن به رياض، نشان ميدهد كه عربستانسعودي تا حدي حاضر به انعطاف شده است و آماده شنيدن پيامها و نقطهنظرات منتقل شده ازسوي تهران است، وگرنه دليلي وجود نداشت كه انجام اين تور علني ديپلماتيك از سوي عمران خان را بپذيرند. به هر حال عربستان علاقهمند است كه جناحهاي تندروي ضدايراني در دربار اين كشور و همچنين سربازان سعودي و كشورهاي متحدي كه در يمن ميجنگند، بر اثر چنين اقدامات ديپلماتيكي روحيه خود را از دست ندهند، در نتيجه قطعا بايد انتظار داشت كه رياض در مقابل اين سفر ظاهرا ژست محكم و قاطعانه بگيرد، اما محتواي محرمانه گفتوگوها و نقطهنظرات رد و بدل شده از سوي تهران و رياض، در صورتي كه انعطاف كافي از خود نشان بدهند، ميتواند در حل و فصل مسائل ميان دو كشور راهگشا باشد.