پاسخهاي نمكي به پرسشهاي «اعتماد»:
بعد از برجام، وزير بهداشت وقت اعلام كرد كه ما بازار دارويي عراق و افغانستان را از دست داديم چون صادركنندگان داروي ما به رقابت و بازار بينالمللي فكر نميكنند. با توجه به برگزاري اجلاس و حضور نمايندگان اين دو كشور و اينكه دولت عراق اعلام كرده كه مقيد به اجراي تحريمهاي اعمال شده از طرف امريكا خواهد بود، آيا به دنبال رايزني و گشايش مسير در اين باره خواهيد بود؟
چندي پيش يكي از بحثهاي جدي ما در سفر به كشور عراق، صادرات دارو بود. يكي از ترمزها در اين مسير، تاييديهها و بعضي استانداردهاي بينالمللي بود كه گروهي اين چارچوب را براي دولت عراق ايجاد كرده بودند تا بتوانند برندهاي خارجي را با 10 برابر قيمت وارد عراق كنند. من، وزير بهداشت عراق را در يك گفتوگوي مفصل متقاعد كردم كه استانداردهاي ما در بازار داخلي هم رصد ميشود و به دنبال اين اتفاق، روند صادرات داروي ما به عراق هموار شد. درباره صادرات به افغانستان هم در حال رايزني هستيم و آن حلقه در حال شكست است. اما صادرات دارو، صرفا تجارت نيست بلكه جنبههاي بسيار ظريف ديگري هم در اين بحث دخالت دارد كه اگر آنها را نبينيم، دچار مشكل ميشويم و من با اشراف به همين ابعاد، راهكارهايي به دوستان دادم و آنها هم رعايت ميكنند تا بتوانيم اين حلقه را بشكنيم.
جامعه پزشكي ما همواره اعتراض داشته كه تعرفه خدمات سرپايي در كشورهاي منطقه، رقم بالاتري است و اين نابرابري، هميشه مورد اعتراض جامعه پزشكي به خصوص جامعه جراحان ما بوده. آيا ممكن است بخواهيد اصلاحاتي در تعرفهها انجام دهيد؟
هر كشوري متناسب با بضاعتهاي خودش تعرفه تعيين ميكند. يكي از شاگردان من در دانشكده، امروز در امارات براي يك ويزيت 250 درهم ميگيرد كه اين رقم، معادل يك ماه حقوق من است. تحميل اين رقم به كشور ما غيرممكن است و اصلا به اين بحث وارد نميشويم اما متناسب با مقتضيات اقتصادي كشور بايد برخي موارد تعرفهاي را ترميم كنيم و در حال پيگيري هم هستيم. اما جامعه پزشكي كشور بيش از اينكه از تعرفه گلهمند باشد، از بي احتراميها گلايه دارد. ما اين جامعه ارايهدهنده خدمت در نظام سلامت را از داخل صدا و سيما تا داخل مجلس، به شدت مورد بياحترامي و بيمهري قرار ميدهيم و اين اتفاق، جامعه پزشكي ما را كلافه كرده است. پول به آدم عزت نميدهد اما ارزني احترام، جاي ميلياردها پول را براي شخصيت تحصيلكرده فرهيخته ميگيرد. تقاضاي من اين است كه بيش از اين به جامعه پزشكي بي مهري نكنيم. ما در حال از دست دادن و نابود كردن اين سرمايه اجتماعي هستيم. سرمايه اجتماعي كه جنگ را اداره كرد. پزشكي جنگ ما در دنيا بينظير بود. ما در همكاران پزشكمان متخلف هم داريم مثل باقي اصناف، فرار مالياتي هم داريم مثل باقي اصناف. اما اين اتفاقات را پررنگ كردهايم و اين بزرگترين چالش ما است.
هفته گذشته به دنبال اعلام رتبه ايران بين 196 كشور از بابت مصرف الكل، گفته شد كه كشورها در مواردي اطلاعاتشان را به موقع و مستمر به سازمان بهداشت جهاني اعلام نميكنند. چند سال قبل، وقتي دكتر وحيد دستجردي وزير بود اين مورد را پيگيري كردم كه اطلاعات ايران از شيوع آنفلوآنزاي مرغي به سازمان بهداشت جهاني اعلام نشده بود و جاي ايران روي نقشه WHO خالي بود. الان هم جاي ما روي نقشه سازمان بهداشت از بابت مصرف الكل خالي است. آيا دبيركل سازمان بهداشت جهاني ميتواند وزارت بهداشت و دولت ايران را ملزم كند كه اين اطلاعات، به صورت مستمر ارايه شود؟
همه موارد مسموميت با الكل و ارجاع به كلينيكها و بيمارستانها، ثبت و گزارش ميشود اما اعلام رتبه 9 براي ايران بين 196 كشور از بابت مصرف الكل درست نبود و ما هم اين را نفي و تكذيب كرديم. ما هم آمار دقيق مصرف الكل را در كشور نداريم چون كار پيچيدهاي است همانطور كه در مورد مواد مخدر هم نميتوانيم آمار دقيقي از مصرف داشته باشيم چون از اختيار ما خارج است.