يادداشت سردبير گاردين از نقش رسانهها در رسيدن به دموكراسي با مثالهايي از جريانات برگزيت
آزادي شرط رسيدن به دموكراسي مشروطه
نويسنده: پاول چادويك
ترجمه: فريده وكيلي
در برهههاي حساس تاريخي، رسانهها اطلاعاتي را ارايه ميدهند كه مانند دميدن روح زندگي به دموكراسي است. براي همين است كه در هر كشوري قانون اساسي در شرايط تنگنا نيازمند همراهي با رسانهها و ورود به محدوده اطلاعرساني و آگاهي است. اگر به تاريخ رسانه نگاه كنيم، قانون ميتواند كمك حال روزنامهنگارها باشد. همين قانون است كه در كشوري مانند امريكا كمك ميكند تا افشاگري توسط روزنامهنگاران انجام شود و وقتي قانون اساسي از آزادي مطبوعات حمايت ميكند، ميشود رييسجمهوري مانند ريچارد نيكسون يا دونالد ترامپ را به مرحله استيضاح كشاند. در بريتانيا نيز همينطور است؛ اطلاعات مطرح شده در رسانهها در عمل كماهميتتر از قانونها نيست.
قانون اساسي بازيكناني رسمي دارد؛ در پارلمان، نمايندگان اجرايي حكومت و دادگستري به اطلاعاتي دسترسي دارند كه عموم مردم غالبا از آن بياطلاع هستند. افشاگري رسانهاي، با برنامه يا بيبرنامه، بر محاسبات بازيكنان تاثير ميگذارد. ميتوان گفت وقتي مردم از اين اطلاعات مطلع ميشوند هم قضاوت آنها درباره سياستمداران بهتر ميشود و هم داستانهاي سياسي ممكن است تغيير كنند. مثلا آيا بدون افشاگري روزنامه «آبزرور» از برنامه نخستوزير، بوريس جانسون، براي به تعطيلي كشاندن مجلس، احزاب مخالف اين آمادگي را داشتند تا با موفقيت قانوني را بگذرانند كه به موجب آن بوريس جانسون را وادار به عقب انداختن برگزيت و خروج بدون مذاكره از اتحاديه اروپا تا 19 اكتبر كنند؟ آيا بدون انتشار مقاله «سانديتايمز» با شرح جزييات درباره تاثير متقابل خروج بدون مذاكره از برگزيت و پيشبيني بروز اختلالات در خدمات شهري، پارلمان ميدانست كه بايد حكومت را وادار به تصويب چه چيزي كند؟
زماني كه مايكل كاو وزير، پيشنهاد اوليه خود را ارايه كرد، هيلاري بن، نماينده پارلمان، طي نامهاي در 17 سپتامبر چنين نوشت: «سپاسگزار خواهيم بود اگر توضيح دهيد كه چرا مدارك دريافتي ما عنوان «بدترين سناريو ممكن» را دارد، در حالي كه مشابه آن بهسانديتايمز تحت عنوان «سناريوي اصلي» گزارش شده است. ممكن است فرق بين دو گزارش را توضيح دهيد؟»
در تاريخ 2 سپتامبر، وقتي نمايندگان محافظهكار مجلس در حال تصميمگيري بودند كه آيا در شرايط بحراني رايگيري در روزهاي آينده مقابل بوريس جانسون قرار بگيرند يا نه، چند نفر در روزنامهاي كه بيشترين حمايت را از او ميكرد تحت تاثير قرار گرفتند: «با وجود ادعاي آقاي جانسون مبني بر اينكه پيشرفتهايي در زمينه مذاكرات با اتحاديه اروپا صورت گرفته است، ديليتلگراف مطلع است كه دولت درصدد درخواست براي ورود به گفتوگو درباره يك برگزيت بدون مذاكره با اتحاديه اروپا است... منابع متعددي نيز ادعا كردند كه دامينيك كامينگز، مشاور ارشد آقاي جانسون روند مذاكرات اتحاديه اروپا را ساختگي ميداند.» به اين ترتيب دفتر نخست وزيري گزارش را تكذيب ميكند، اما در پارلمان، 21 نماينده محافظهكار عليه او راي ميدهند.
يا پس از آنكه دادگاهي در انگلستان راي داد كه نميتوان برخلاف توصيه قانوني جانسون به ملكه براي تعطيلي پارلمان حكم صادر كرد، يك دادگاه اسكاتلندي راي داد كه ميتوان حكم صادر كرد و دريافت كه اين توصيه داراي هدف نامناسبي بوده است: ممانعت از تحقيق و تفحص پارلمان. دادگاه عالي هر دو راي را مطالعه و نتيجهگيري كرد كه به تعطيلي كشاندن پارلمان غيرقانوني است زيرا بدون هيچ توجيه منطقي، موجب كاهش قدرت پارلمان در انجام امور قانوني خود خواهد شد. در چنين شرايطي 11 نفر از قضات گفتند كه در شرايط بحراني قوه قضايي دخالت خواهد كرد.
در كنار اين اقدامات مدرك رسمي ديگري با دستخط بوريس جانسون منتشر شده است كه در آن نخستوزير سابق، ديويد كامرون را «فردي خوش خدمت» ميخواند. اين اخبار وقتي به اطلاع عموم رسيد كه اسكاي نيوز در 6 سپتامبر آن را منتشر كرد؛ درست زماني كه پرونده در دو دادگاه انگلستان در حال مذاكره و تصميمگيري بود.
نميدانيم آيا قضات بهطور رسمي اين مدارك را دريافت كردند يا نه، ولي ميتوان گفت كه براي رسانهها مورد مصرف داشت. يادداشت جانسون حاكي از نگرش و تفكر يك رييسجمهور در هنگام تصميمگيري بر سر مسائلي است كه از اهميت قانوني بالايي برخوردارند. قضات هم مانند عموم مردم و نمايندگان پارلمان، هنگام شنيدن توصيهها و مشاورههاي او براي جلب حمايت از بحث تعطيلي مجلس، ديدگاه خصوصي او را در نظر ميگيرند.
روال عادي و نيز ارزشمند، گزارش مستقيم اقدامات انجام شده در دادگاهها و پارلمان است. روزنامهنگاران، پيوسته براي دموكراسي كه همه در آن سهيم هستيم، در حال تهيه اخبار و تحليل كارها و رفتارهاي بازيكنان آن در برهههاي حساس تاريخي هستند. هر قانون زندهاي، نوشته يا نانوشته، تا حدي از مجراي روزنامهنگاري نفس ميكشد و همين است كه بايد براي رسيدن به دموكراسي، همچنان به روزنامهها و روزنامهنگارها آزادي و بهاي بيشتري داد تا در ميدان بازي سياستمدارها اطلاعات به اندازه كافي به دست مردم و قضاوتكنندهها برسد تا بهترين نتيجه حاصل شود.