گزارش«اعتماد» از احياي
هنر منحصربهفرد كار دست بر طلا و نقره در جوار كارون
شهر مينا
نيلوفررسولي
خاك و آتش، طلا و نقره و گوگرد. ميناي صبي به هيچ ميناي ديگري در جهان نميماند. اهواز تنها نقطهاي در جهان است كه مينايش با دست ساخته ميشود و روي طلا و نقره شكل ميگيرد. ميناي اهواز را «ميناي صبي» مينامند زيرا اين مينا از هزاران سال پيش به دست صنعتگران مندايي يا پيروان حضرت يحيي(ع) ساخته ميشده است. هنر ميناكاري نسلبهنسل در ميان منداييها يا صائبين چرخيده تا به امروز رسيده است؛ امروزي كه شهر اهواز به نام شهر ملي ميناكاري خوانده ميشود. صائبين به ميناكاران شهرت دارند و صنايعدستي اول آنها هم ميناي صبي يا طلاي صبي است. اين مينا برخلاف ميناي اصفهان روي طلا با عيار بالا و نقره با خلوص بالا كار ميشود، قلمزني دارد و نقشهايش ساده اما در ساحت معنا فراختر است. شتر، نخل، بلم، قايق و كشتي، طاق كسري، پل سفيد اهواز، شير سنگي بابل ميناي صبي را مزين ميكنند. شتر نماد اعتدال و ميانهروي است. نخل، مادر تمام روييدنيها و نشانه پايداري و استواري در سرزمين گرم خوزستان است، آهوي ميناي صبي نشان عارفي است گرفتار دنيا و مشتاق مطلوب. دروازه ايشتار، شير سنگي بابل، پل هلالي اهواز، مناره سامراي عراق و ديگر اشكال روي اين مينا كار ميشوند. ميناي صبي با زحمت فراوان ساخته ميشود اما اجرت پايين كار و كمشدن استادكارهاي اين هنر از معضلات پيش پاي ميناي صبي است. با اينكه سه ماه از ثبت شهر اهواز به عنوان شهرملي مينا ميگذرد اما راه نرفته بسيار است. مهمترين خواسته منداييان ميناساز تشكيل اتحاديه ميناسازي اهواز است، امري كه مجتبي گهستوني، فعال ميراث فرهنگي و روزنامهنگار خوزستاني در گفتوگو با «اعتماد» آن را مهمترين قدم در جهت گسترش فعاليتهاي ميناسازان اهوازي ميداند. ميناسازاني كه اصالت و هويت خود را با اين مينا تعريف ميكنند و در وضعيتي كه اجرت پايين كار صرف چنداني ندارد، براي حفظ اين هنر و انتقال آن به نسل بعد در تلاشند، ميناكاراني كه تعدادشان در حال حاضر به انگشتان يك دست ميرسد.
بوي تند گوگرد و آتش
8 يا 9 سالگي، دقيق خاطرش نيست اما از وقتي ميداند زندگياش با مينا و طلا و نقره رنگ گرفته است. از همان زمان در كارگاه پدر و پدربزرگش شاگرد بود تا فوت و فن كار را بياموزد. تا 18 يا 19 سالگي طول ميكشد تا ياد بگيرد چگونه كنار كوره از چرخش آتش و گوگرد مينا بسازد و حالا در دهه پنجم زندگياش ميگويد: «اصل اين هنر به ساختن ميناست. اگر نتواني مينا بسازي انگار هيچ كاري بلد نيستي.» بابك چُحيلي، 31 سال است كه به رسم حرفه آبا و اجدادياش استاد ميناي صُبي است. كار ميناسازي را پرزحمت و كماجرت ميداند و در پاسخ به اينكه آيا زنان مندايي هم مينا ميسازند، ميگويد: «شما خودتان توان تحمل گرماي كوره 700 درجهاي را داريد؟ سه تا و بعضي وقتها چهارتا ماسك ميزنيم تا بتوانيم بوي گوگرد را تحمل كنيم. ميتوانيد بوي تند گوگرد را كنار گرما تحمل كنيد؟ زحمت كار زيادتر از اين حرفهاست.» ميناي صُبي روي طلاي 22 و نقره 100 عيار طرح ميبندد. اما اين تنها تفاوت ميناي اهواز و اصفهان نيست: «هيچ جاي دنيا مينا را با دست نميسازند. ما در اهواز مينا را با دستانمان و در كوره ميسازيم.» ميناي اصفهان به گفته چحيلي با دست ساخته نميشود و صنعتي است. قلمكاريهاي ظريف ميناي اهواز را هم ندارد. نقش و نگار ميناي اصفهان هم گل و بته است نه نمادهاي جغرافيايي و فرهنگي. اما مينا چه در كوره بپزد چه در ماشين، قلمكارياش جز با دست ممكن نيست. خطوط روي ميناي صُبي با دست كنده و تراش داده ميشوند. سه يا چهار قلم مخصوص هم براي اين كار استفاده ميشود.
«عرض كردم كسي از ما در اين كار باقي نمانده است.» چُحيلي مهاجرت استادكارهاي ميناي صُبي را رد ميكند اما تعداد آنها را هم انگشتشمار ميخواند: «استادكارها پا به سن گذاشتهاند. مهاجرت كنند كه چه شود؟ عرض كردم كسي در اين كار نمانده است. سر جمع 8 يا 7 نفر ميشويم. اگر هم مهاجرت كنند نه ميتوانند زندگي كنند و نه ميتوانند مينا بسازند.» 7 يا 8 نفر استادكار ميناي صُبي باقيمانده به همراه جوانهايي كه در اين رشته فعاليت ميكنند عدد سازندگان ميناي صبي را حدودا به 40 نفر ميرساند، به قول آقاي چُحيلي: «از هر خانواده مندايي حدود 2 الي 3 نفر» در ميناسازي به شكلي مشغول هستند. يا طلاي صُبي ميسازند يا طلاي صُبي ميفروشند. حدود يك دقيقه طول ميكشد تا آقاي بابك چحيلي بگويد كه كار ميناي صبي صرف مالي زيادي ندارد، كلمه صرف را زمزمه ميكند اما بعد صدايش قوت ميگيرد: «ما ميخواهيم اصالت اين هنر را حفظ كنيم. ما ميخواهيم هنر اجدادمان فراموش نشود و به نسلهاي بعد برسد.» اجرت پايين كار و افزايش نرخ طلا قيمت يك دستبند طلاي صُبي را به حدود 25 ميليون تومان و يك پلاك كوچك از اين هنر ظريف را به 2 ميليون تومان رسانده است. بقاي هنر 3 هزارساله با اجرتي پايين در گرو حضور گردشگران و بالارفتن ميزان تقاضا است: «اگر گردشگر بيايد ما هم بيشتر ميسازيم. اما در حال حاضر نميتوان بيش از سفارشهاي موجود طلا ساخت. قيمت طلا افت و خيز دارد و تضميني به آن نيست.» استاد مندايي چندان تمايلي به گلهگزاري ندارد. فقط به قولوقرارهاي مطرح شده در جلسه روز جهاني گردشگري اشاره ميكند و از وعدههاي مسوولان ميگويد: «به ما گفتهاند بنرهايي در سطح و ورودي شهر نصب ميكنيم.» و «فعلا قول همكاري دادهاند تا ببينيم چه ميشود.»
حفاظت از اصالت ميناي صُبي
«براي ما به صرفه نيست كه به اين كار به چشم تجارت نگاه كنيم.» با اينكه به گفته مجتبي گهستوني، روزنامهنگار و فعال ميراثفرهنگي استان خوزستان، اجرت طلاي صبي به قدري پايين است كه فروش طلاي ماشيني صرفه بيشتري دارد اما «صائبين به اين كار به چشم تجارت نگاه نميكنند. طلافروشان صُبي بيش از هر چيزي ميخواهند هنر خود را حفظ كنند.» تلاش براي حفظ اصالت اين هنر باعث شد آموزش زير و بم ساخت ميناي صبي از سينه نسلي به نسل بعد منتقل شود. به نظر ميرسد همانطور كه اعتقادات مذهبي صبيها نسلبه نسل منتقل ميشود و آنها نه تبليغ ميكنند و شخص بيروني را به آيين و اعتقادات خود ميپذيرند، فوتوفن ساخت ميناي صبي هم درون منداييان محفوظ مانده است. اين نكتهاي است كه به نظر گهستوني در كاهش تعداد استادكاران ميناي صبي موثر است: «البته با اينكه ميگويم تعداد آنها كاهش يافته است، اما هنوز هم تعداد قابل توجهي از طلافروشان اهوازي مندايي هستند. اما مثل چند سال پيش نيست كه تعداد آنها بيشمار بود.» علاوه بر كاهش تعداد استادكارهاي اين رشته، نگراني آقاي گهستوني ورود ميناي غيردستي به بازار است، مينايي كه حضور قابلتوجهي در بازار 10 سال گذشته داشته است: «ما دو دسته طلافروش داريم يكي طلافروش صُبي و ديگري طلافروشهاي ديگر. طلافروشان صُبي هرگز ميناي كارگاهي و صنعتي نميفروشند.» ميناي صُبي براي منداييان هم حيثيت است و هم نشاني از آيينهاي باستانيشان دارد. ميناي صُبي صنايعدستي اول آنهاست و با تاريخ، فرهنگ و جغرافياي زيستشان گره خورده است: «منداييها نه ميناي كارگاهي ميسازند و نه ميفروشند. اين كار با باورهايشان در تضاد است.»
زمان جبران كمكاريها رسيده است
«ميناي صُبي متعلق به تمام مردم اهواز است و مسوولان بايد بدانند اگر به ميناي صُبي توجه كافي شود نفع اين كار به همه مردم اهواز ميرسد.» گهستوني با گفتن اين جمله از عملكرد مسوولان شهري انتقاد ميكند: «آنها تاكنون به صنايعدستي اهواز بيتوجه بودند اما حالا اهواز شهر ميناست و زمان جبران كمبودها و كمكاريها رسيده است.» نصب بنرهاي معرف ميناي صب و نصب المانهاي ميناكاري از جمله اقداماتي است كه وعده آن در مراسم روز جهاني گردشگري اهواز داده شده است. البته وعدهاي كه پيگيري آن به دوش خود منداييها افتاده است. در آيين تجليل از دستاندركاران و هنرمندان شهر ملي ميناي اهواز، شكرالله قاسمي، سرپرست معاونت گردشگري خوزستان گفته بود: «اگر پنج صنعتگر شاخص ميناكار صائبين را نام ببرند من نميشناسم چرا كه از ميراثفرهنگي كارت شناسايي دريافت نكردهاند.» قاسمي در ادامه سخنانش مسووليت پيگيري اين اقدامات را بر عهده ميناكاران قرار داد: «آنها ميتوانند پيگير نامگذاري يكي از ميدانها يا خيابانهاي اين شهر به نام صنعت هنري ميناكاري مندايي شوند.» از طرف ديگر هم سرپرست معاونت گردشگري خوزستان سر كيسه را شل كرد و اجازه داد فقط از چهار ورودي اهواز تابلوي خوشامدگويي به شهر ميناكاران مندايي را داشته باشد. با اين حال دغدغه اصلي ميناكاران شكلگيري اتحاديه ميناكاران اهواز است. حدود سه ماه از ثبت اهواز به عنوان شهر ملي مينا ميگذرد و با اينكه به قول گهستوني نبايد در اين مدت انتظار معجزه داشت اما وصول مجوزهاي لازم براي تشكيل و برگزاري جشن ملي شهر ميناكاري اهواز در حد و اندازه معجزه نيست. ميناكاران مندايي در همين روزها توانستهاند مجمعي را شكل دهند. مجمعي كه اگر مجوزهايش را بگيرد ميتواند فعاليتهايش را در قالب اتحاديه سر و سامان دهد. امري كه به زعم گهستوني اگر محقق شود ميتواند اين كسبوكار را متحول كند، آن هم در تمامي ابعادش، چه در بخش توليد و چه در بخش آموزش. اين اقدامات ميتواند انگيزهاي براي فعالين اين حوزه باشد كه در جريان رونق گردشگري بيشتر بسازند و بيشتر بفروشند: «با توجه به مهارتي كه اين آقايان دارند اگر تقاضا باشد ميتوانند به تقاضاها پاسخگو باشند. الان اگر ميبينيد كه كار را كمتر انجام ميدهند نميخواهند كار تلنبار شود.» بالارفتن تقاضا ميتواند به كار نيروهاي كمكي در اين زمينه هم انگيزه بدهد و حتي از مهاجرت اين استادكارها يا نيروهاي جوان جلوگيري كند. طلاي صبي در استراليا و انگليس خريدار دارد و ايتالياييها هم اين مينا را ميشناسند. البته اين شناخت نه با فعاليتهاي متوليان صنايعدستي بلكه از طريق مهاجرت منداييان به اين كشورها حاصل شده است. در كنار اينكه فعالان ميراثي اهواز به دنبال ثبت جهاني اين شهر با نام شهر جهاني مينا هستند گهستوني خود منداييان و آداب و رسومشان را هم به عنوان جاذبه گردشگري معرفي ميكند. منداييان و مينايشان با هم ميتوانند با جذب گردشگر اقتصاد اهواز را متحول كنند. اما آيا برنامهريزيها به سمتي خواهند رفت كه حضور گردشگران مزاحمتي براي آيينهاي صائبين ايجاد نكند؟ فعلا اخبار حول تلاش براي ورود گردشگر به اين شهر ميرسد، نه برنامهريزي و مطالعه براي چگونگي ساماندهي آنها. با اين حال به نظر گهستوني اتحاديه طلافروشان بايد نظارت داشته باشد. با افزايش ميزان تقاضا ممكن است بازار ميناهاي صنعتي بيشتر شود اما اتحاديه ميتواند با برچسبزدن تفاوت ميناي دستساز و ميناي ماشيني را مشخص كند. با اينكه دو مينا تفاوت قيمت قابلملاحظهاي ندارد. اتحاديه طلافروشان اهواز بايد نظارت داشته باشد و از طلافروشان بخواهند مرز بين ميناي ماشيني و دستي را مشخص كنند و اتيكت بزنند. خود مجمع فعالان ميناكار كه جديدا تصويب شده است و به سمت اتحاديه ميروند، بايد مشاركت كنند و اجازه ندهند كه ميناي ماشيني به جاي ميناي دستي به فروش برسد.
مطالبات ميناسازان
در حالي رضا كياني، مشاور استاندار خوزستان، اهواز را به عنوان مركز «ثقل پژوهش فرهنگي در حوزه ميناكاري» ميخواند كه در حال حاضر و به گفته گهستوني حتي يك كتاب اختصاصي درمورد ميناي صبي نوشته نشده است و پژوهشهاي انجام شده در قالب مقالات پراكنده منتشر شدهاند. با اينكه قدمت اين هنر هزارسال را هم رد ميكند و نمادهاي كارشده روي آن ميتوانند موضوع پاياننامههاي دانشگاه و سمينارها باشند با اين حال بيشتر پژوهشهاي صورت گرفته، دين و آيينهاي منداييان را بررسي ميكنند. اما خواسته ميناكاران اهوازي نه پژوهش و نه شهرجهاني است. آنها در قدم اول ميخواهند نامشان مانند ديگر اديان ايران در قانون اساسي بيايد. گهستوني تاكيد ميكند كه آنها 6 شهيد، 7 جانباز و 3 اسير در دوران جنگ تحميلي دادهاند و خود را 100 درصد ايراني ميدانند. نظارت و توجه مسوولان نيز خواسته ديگر آنهاست. با اينكه به زعم اين روزنامهنگار ميراثفرهنگي منداييان در بيان خواستههاي خود ماخوذ به حيا هستند اما يكي ديگر از خواستههاي اصلي و مهم آنها تميز بودن كارون است. كارون و آب جارياش اصليترين مركز انجام آيينهاي ديني آنهاست و تمام مناسك منداييان در كنار آب جاري صورت ميگيرد، از غسل تعميد تا مراسم ازدواج. ميناكاران اهوازي جز ثبت جهاني مينا و مليشدن اهواز دغدغههاي ديگري هم دارند تا معيشتشان در اين استان به خطر نيفتد. اهواز به يمن حضور منداييان شهر ملي ميناكاري است و به يمن حضور آنها ميتواند در آينده شهرجهاني مينا باشد. فرهنگ و تاريخ اهواز با شهروندان صائبياش عجين است و اگر قرار است اهواز شهر آينده جهاني مينا باشد، چارهاي جز فراهم كردن شرايطي براي اين قوم ندارد.