تاثير شبكههاي اجتماعي بر انتخابات
آيا تاريخ دوباره تكرار ميشود؟
صدف فاطمي
در انتخابات رياستجمهوري سال ۲۰۱۲ براي اولين بار نام شبكههاي اجتماعي به ميان آمد. كمپينهاي انتخاباتي اوباما از فيسبوك براي به دست آوردن راي بيشتر استفاده كردند. آنها كاربران فيسبوك را تشويق ميكردند به گروه حاميان اوباما بپيوندند و با ارسال پيامهاي تبليغاتي دوستانه از آنها ميخواستند به اوباما راي بدهند. سال ۲۰۱۶ و پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري اما حكم ديگري داشت؛ شركت كمريج آناليتيكا با جمعآوري حجم زيادي از اطلاعات و توسعه پروفايلهاي شخصي، جهتگيري روانشناختي ناخودآگاه افراد را هدف قرار ميدهد و تبليغات هدفمندي را براي آنها طراحي ميكند. به اين ترتيب كه با بهرهگيري از دادههاي شخصي ميليونها كاربر فيسبوك، مدلهايي براي سوءاستفاده از اين اطلاعات و هدف قرار دادن درونيترين تمايلات آنها توسعه داده ميشود. بعد از انتشار نتايج انتخابات رياستجمهوري ۲۰۱۶ امريكا كاشف به عمل آمد كه دونالد ترامپ از اين كمپاني براي هدايت برنامههاي ديجيتالي خود در رقابتهاي انتخاباتي استفاده كرده است. بنا بر گزارشهاي چندين رسانه خارجي از جمله نيويوركتايمز و آبزرور، كمبريج آناليتيكا از اطلاعات شخصي ۵۰ ميليون كاربر براي تعيين راي احتمالي آنها در انتخابات ۲۰۱۶ امريكا و در صورت نياز تغيير راي به واسطه تبليغات كاملا هدفمند استفاده كرده است. حالا ۱۶ماه به انتخابات بعدي مانده و تلاشهايي در حال انجام است كه نقش شبكههاي اجتماعي در انتخابات پيشرو تا حد امكان كمرنگ شود. اما بعيد است كه پيشرفت قابل توجهي حاصل شود. مردم هنوز شبكههاي اجتماعي را به عنوان رسانههاي معتبر آنلاين قبول دارند و همچنان داغترين اخبار هر حوزهاي را در اين فضا دنبال ميكنند. اين در حالي است كه اطلاعات كاربران شبكههاي اجتماعي درباره اخبار دروغين همچنان ناقص است و آنها به سادگي وارد بازيهاي تبليغاتي سياستمداران ميشوند. آنطور كه گاردين مينويسد: «احزاب سياسي انگليس در چند ماه گذشته هزينه زيادي براي تبليغ در فضاي آنلاين خرج كردهاند؛ حزب برگزيت چيزي حدود ۱۰۷هزار پوند و حزب توريها تقريبا ۱۰۰هزار پوند براي تبليغ در فيسبوك هزينه كردهاند». اينكه حتي ارقام هزينه شده درز پيدا ميكند و خبري ميشود، نشاندهنده اين است كه در طول چند سال گذشته تبليغات سياسي در شبكههاي اجتماعي تا چه اندازه رشد پيدا كرده است. اما چطور شبكههاي اجتماعي توانستند به اين نقش موثر دست پيدا كنند و نتيجه تصميمات سياسي را در اين قواره بزرگ تغيير دهند؟
هر نفر، يك تريبون شخصي
ارتباط مستقيم با كاربران يكي از مهمترين نقاط قوتي است كه وزنه سنگيني دارد. در تمامي شبكههاي اجتماعي مانند فيسبوك و توييتر كه سردمدار تبليغ هستند، مجريان كمپينهاي سياسي امكان برقراري ارتباط مستقيم با كاربران را دارند و ميتوانند بهطور مستقيم به آنها پيام بدهند. تبليغ بدون هزينه يكي ديگر از مزيتهاي غيرقابل انكاري است كه نقش شبكههاي اجتماعي را موثر ميكند. علاوه بر اينها، توييتر و فيسبوك به دليل فرم ساختاري كه دارند در سازماندهي كمپينها نقش مهمي پيدا كردهاند. آنها به رايدهندگان و فعالان اين امكان را ميدهند كه به راحتي اخبار و اطلاعات رويدادهاي انتخاباتي را با يكديگر به اشتراك بگذارند. به اين ترتيب تنها با يك كليك ساده روي دكمه «Share» در فيسبوك و «Retweet» در توييتر، اطلاعات دست به دست ميشود. تاثير شبكههاي اجتماعي بر پيشبرد اهداف انتخاباتي آنقدر زياد است كه دونالد ترامپ بعد از پيروزي در انتخابات رياستجمهوري گفت: «من رسانههاي اجتماعي را خيلي دوست دارم چون ميتوانم ديدگاههاي خودم را با ديگران به اشتراك بگذارم و دانستن نظر من براي ديگران قطعا موضوع خيلي مهمي است.» طبق گزارش سايت خبري فوربس، كمپينهاي سياسي كه در شبكههاي اجتماعي پيش ميروند قابليت تاثيرگذاري بر افراد مختلف با سليقههاي گوناگون را دارند. امروز تقريبا هر فردي با هر گروه سني، ديدگاه مذهبي و سياسي، فرهنگ و تحصيلات علمي در يك يا چند شبكه اجتماعي فعاليت ميكند و بدونشك بخش زيادي از اعتقادات و باورهايش را بدون اينكه خودش بداند از اين فضاي آنلاين به دست ميآورد. شايد تبليغات خياباني و پوسترهايي كه به ديوارها چسبانده ميشوند هم مثل گذشته قدرت تاثيرگذاري بر مخاطب را داشته باشند اما نتيجه تحقيقات جامعهشناسان نشان ميدهد كه امروز به دليل محبوبيت بسيار زيادي كه شبكههاي اجتماعي در زندگي مردم دارند، هر محتوايي كه در اين فضا منتشر ميشود، بيبهانه مورد قبول قشر زيادي قرار ميگيرد؛ جامعهاي كه تعدادشان كم نيست و هر روز هم در حال رشد بيشتري هستند. سرعت بسيار بالاي رواج يافتن شعارهاي تبليغاتي و اصطلاحات تاثيرگذار در شبكههاي اجتماعي يكي ديگر از عواملي است كه در نقش موثر اين رسانهها تاثير بسيار زيادي دارد. امروز مردم به زبان هشتگ پيام و درخواستشان را به گوش دنيا مخابره ميكنند و اين هشتگها حتي سر تيتر اخبار را هم به خود اختصاص ميدهند. جاييكه سياستمداران ميتوانند شعارهاي تبليغاتيشان را بدون هيچ زحمتي هشتگ كنند و سر زبان بيندازند حتما ارزش هزينه كردن دارد و اين است كه از رهبران كمپينهاي تبليغاتي خود ميخواهند بيشترين هزينه ممكن را صرف شبكههاي اجتماعي كنند. در نهايت هم شبكههاي اجتماعي امروز تريبون شخصي هر كسي هستند كه يك اكانت به نام خودش داشته باشد. افراد حقيقي حرفشان را به زبان خودشان منتشر ميكنند و ديگران هم با اكانتهاي فيك و اسمهاي مستعار هر ديدگاهي كه بخواهند را فرياد ميزنند. نه جاي نگراني است و نه كسي ميتواند راست يا دروغ حرفهاي آنها را پيگيري كند. آنطور كه خبرنگار گاردين مينويسد، ما در دورهاي زندگي ميكنيم كه سكوت اساسا معنايي ندارد و هر كسي در برابر هر جرياني، حتي اگر اطلاعات كافي نداشته باشد هم واكنش نشان ميدهد. در چنين فضايي چه چيزي بهتر از شبكههاي اجتماعي؟ هر كاربري چند كلمه به زبان خودش كنار هم رديف ميكند و در برابر هر جرياني موضعي كه دوست دارد را ميگيرد. بدونشك نوبت به انتخابات كه برسد، اين موضعگيريها جان بيشتري هم ميگيرد.
در مسير انتخابات بعدي
تاثيري كه روسيه بر انتخابات رياستجمهوري سال ۲۰۱۶ داشت و هجمههايي كه عليه فيسبوك شكل گرفت، باعث شد اين شبكه اجتماعي قوانين تبليغات سياسي خود را شفافتر كند. حالا طبق مقررات جديد، فيسبوك ديگر نميتواند نام افرادي كه براي تبليغات سياسي وجه مالي پرداخت كردهاند را پنهان كند. پيش از اين، كاربران، نشاني، شماره تلفن، آدرس ايميل و آدرس سايت خود را براي تبليغ به اطلاع فيسبوك ميرساندند اما از اواسط اكتبر و به بهانه قانون جديدي كه تصويب شد، كاربران امريكايي براي تبليغ سياسي بايد اطلاعاتي مانند شماره مالياتي و شماره ثبت در نهادهاي انتخاباتي امريكا را هم در اختيار فيسبوك بگذارند. آخرين گزارشها نشان ميدهد كه هنوز بازار جعل اطلاعات داغ است و كاربران همهجوره تلاش ميكنند از افشاي مشخصات حقيقي خود فرار كنند. براساس آمار ارايه شده از سوي فيسبوك، تعداد زيادي از تبليغكنندگان اطلاعات گمراهكنندهاي دادهاند و به دنبال راهي براي فرار از قانون جديد هستند. اما اين هنوز اول راه است. فيسبوك به ۱۴۰زبان زنده دنيا قابل دسترسي است و ۷۰درصد كاربران آن خارج از امريكا هستند. بايد ديد آيا اين مقررات جديد شامل كشورهاي ديگر جهان هم ميشود؟ در شرايطي كه حالا توييتر هم به اين فضاي تبليغاتي اضافه شده و تاثيرگذارياش هم هيچ كم از فيسبوك ندارد، چطور ميتوان نقش شبكههاي اجتماعي را كمرنگ كرد؟ طبق گزارش گاردين، انتشار اخبار دروغين و اطلاعات كمپينهاي تبليغاتي سياسي امروز آنقدر گسترده شده كه حالا به يك دغدغه بزرگ تبديل شده است؛ فيسبوك، توييتر، اسنپچت، واتساپ، اينستاگرام، يوتيوب و حتي گوگل همه و همه شبكههايي هستند كه در سرنوشت انتخابات ميتوانند تاثير بگذارند. رسانهها از حالا آگاهيرساني درباره اين موضوع را آغاز كردهاند و كارشناسان زيادي ميگويند كه تلاش ميكنند با شفافسازي جلوي دخالت رسانههاي اجتماعي در هر انتخاباتي را بگيرند. اما آيا اين موضوع عملي ميشود يا تاريخ دوباره تكرار خواهد شد؟