ادامه از صفحه اول
توقف نقد آثارهراري و ...
يعني دانشگاه زبان عبري اورشليم مشغول به تدريس و تحقيق است، كتابهاي ديگري را خواهد نوشت كه اينبار ماحصل مطالعات و تحقيقاتش در باب اسلام، كلام خداوند قرآن كريم، منابع دست اول مانده از صدر اسلام و سپس متون دست اول آيين بودا، طريق شينتو و نيروانا و كليه مذاهب مخفي و خاص تبت و بنارس خواهد بود.
وقتي با چنين وضعيتي مواجه ميشويم ديگر بهطور قطعي مطمئن ميشويم؛ توقيف كتابهاي هراري تا مدتهاي طولاني در زمره كتابهاي مورد نياز و تحقيقي درجه اول محيطهاي آكادميك و مورد نياز محققان ما در حوزه اديان و فلسفه دين نخواهند بود، جز آنكه به شهرت اين كتابها بيفزايد و فروش آنها را چندين برابر كند كه هيچ ثمر ديگري نخواهد داشت، چراكه اگر به فرض مثال كتابهاي اين نويسنده مورد نياز محيطهاي آكادميك ما باشند نياز ضروري ما به مجموعه عظيم كتابهاي دست اولي كه ترجمه نشدهاند خود به خود كتابهاي هراري را به انتهاي صفي عريض و طويل ميبرد كه نشان از شدت نياز ما به متون دست اول معرفتي و تحقيقي در حوزه علوم انساني است. پس قاعده توقيف كتابهاي نوح هراري چيزي جز لطف مضاعف در حق كتابهايش و نيز شهرت افزونش در ميان ما در پي نخواهد داشت. از فردا قاچاق و مخفي فروشي كتابهايش به چند برابر بيشتر در كنارههاي بازارچه كتاب و ميدان انقلاب آغاز ميشود. چاپخانههاي مخفي و از قضا فعال، كار پر و پيماني مييابند و به تعداد بسيار بالا و البته غيرمجاز كتابهاي هراري را چاپ ميكنند و خيل قابل توجه جماعت كتابنخوان صرفا بر مبناي جوگرفتي ذاتي ما كه پيشتر گفتم، از خريداران فعال و پر و پا قرص اين كتابها خواهند شد. هيچ نظارت جدي را نيز نميتوان اعمال كرد و اين طبيعي است. درواقع اتحاديه ناشران صرفا با يك حكم نه چندان بخردانه، كمك به ايجاد تحولي ولو نسبي در بازار كتاب ميكند بدون آنكه به فكر ناشران اصلي آثار مورد نظر باشد كه چه ضرر جبرانناپذيري را متحمل خواهند شد.
عجيب آنكه اگر هيچ اقدامي در اين سطح و سطوح در خصوص آثار هراري به عمل نميآمد و مانند همان چهلواندي كشوري كه آثار هراري به زبانشان ترجمه شده بود در ايران نيز روال به همين صورت پيش ميرفت، با توجه به ظرفيت بالاي نقادي تحليلي و شناختشناسي ويژهاي كه در محيطهاي فكري و پژوهشي كشور در خصوص امور ديني و دينداري متناسب با شناخت مقتضيات زماني، تحقيقات جامعي كه در باب معرفتشناسي در خصوص دينداري در عصرنوين ميشاسيم، نه تنها به بهترين وجه و طريق ممكن آثار هراري مورد نقد و ارزيابي قرار ميگرفت، بلكه هيچ ترس و نگراني نيز از آيندهاي باقي نميماند كه بناست فاز جديد تحقيقات و مطالعات اين نويسنده پس از تاليف منتشر شوند. پس بيراه نيست و نخواهد بود اگر بپذيريم بسيار زود تصميم گرفتيم و بدون هيچ هزينهاي از براي آقاي محقق و نويسنده موجب شهرت بزرگ و قابل تاملش در ايران شديم. نكته پاياني اما مهمترين نكته است! اينكه به چه دليل هراري توقيف ميشود؟ به ظاهر هيچ دليل موجه و منطقي وجود ندارد. ظاهرا تابعيت رژيم صهيونيستياش علت اين تصميم نيست كه در اين صورت بايد به نوبه خودش اولين كسي باشد كه از جامعه جهاني مطالعات يهوديت و خاخامها يا مدافعان تشكيل اين رژيم، تكفير و حتي طرد شود. از سوي ديگر سخنانش درباره ريشههاي دين يا تكامل انساني هم به نظر نميرسد علت واقعي اين تصميم بوده باشد، چراكه بخش قابل توجه و مشابهي از عقايدش پيشتر توسط يكي از دينپژوهان معاصر ايراني طرح شده بود و بسيار پيشتر از اين موارد، امتداد نظريههاي داروين دقيقا نشان از دنبالهروي طولي هراري به طريق او را نشان ميدهد. پس چه علت مهم ديگري ميتواند وجود داشته باشد كه به شهرت يكشبه اين نويسنده و استاد دانشگاه در رشته تاريخ و ثروتمند شدن برخي كاسبهاي بدون مجوز حوزه نشر در تهران و خسران بسيار و شايد ورشكستگي چند ناشر رسمي بينجامد؟ اينبار پاسخ با شماست.
سلامت را نميخواهند ...
دلم ميسوزد براي محمدهادي ساروي كه ميتواند يك قاسم رضايي ديگر براي كشتي ايران باشد يا مهدي حسننژاد يا سجاد ايمنطلب كه با برنز جهان از ميدان بوداپست مجارستان بيرون آمدهاند و حالا بعد از آن رنج بيحساب بايد جواب دهند چرا مدال خوشرنگتري نگرفتهاند؟
به راستي كه صداي شكستن ميآيد. صداي شكستن دلهايي كه در جاده سرد و تاريك بيتفاوتي و در طاعون كم محلي همه را به سوي خود ميخوانند.
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را...