حالا انسان خردمند زيرزميني
حسين آتشپرور
مميزي و دخالت دادن سليقههاي شخصي بدون درنظر گرفتن قوانين فرهنگي كشور چيزي جز توهين به شعور نويسنده و خواننده، يعني فرهنگ جامعه نيست. « من» به عنوان دو نفر؛ يك « مني» كه آثارش مميزي شده و ميشود و « مني» كه بايد آثار مميزي و سلاخي شده فرهنگي ديگران را بخواند، كسي هستم كه بيشترين زخمهاي فرهنگي و روحي- رواني را خورده و ميخوريم؛ چه از چاپ اولين كتابم تا آخرين كتاب -به جز يك كتاب- شامل مميزي شده است. در دو كتاب ديگرم كه يكي چاپ اول آن در سال 84 بوده و در همان زمان مميزي شده، براي چاپ سوم 12 مورد جديد باز هم دچار حذف شده. يا كتاب ديگرم (ماه تا چاه) را آنقدر شخم زدهاند كه هنوز در شُوك هستم و ماندهام با آن چه بكنم. يا در جاهاي ديگري كه سر و كار دارم حتي در حد واژگان پيشپا افتاده كه مربوط به يك داستان روسي است، مميزي شده. نتيجه اين اعمال سليقههاي فردي و جمعي، خودش را در تيراژهاي 200-100 جلد با جمعيت 80 ميليون- تا چاپ آثار خنثي و سطحي كه بازار را اشباع كرده، خود را در سقوط و ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي و آمار بالاي تخلفات نشان ميدهد. جالب اينكه جامعه نشر از نويسنده و مترجم و ناشر كه خودش پس از سالها تجربه در درون خود به مميزيهاي نالازم عادت كرده و تابوها را ميشناسد، هنوز هم كابوس اين سايه او را راحت نميگذارد و هر روز بايد آشفته خواب جمعآوري اثرش باشد. اين روزها مميزي را به صورتهاي ديگري كه جمعآوري كتابهاي مجوز داده شده است با شيب و سرعت بيشتري ميبينيم. اين عمل ضمن زيان زدن به صنعت نشر، باعث برانگيختن حساسيتهاي خواننده و ايجاد بازار زيرزميني كه باز هم ضربه ديگري بر پيكر نيمهجان نشر است، ميشود. سوال اين است: اگر اين آثار مسالهساز بودند، چرا به اينها مجوز چاپ ميدهيد؟
و بعد از مجوز چاپ، مجوز پخش ميدهيد؟ جدا از آثار سوء اجتماعي و رواني اين عمل، خسارتي كه به ناشر و نويسنده يا مترجم وارد ميشود و همچنين ايجاد بازار زيرزميني، مسووليتش با چه كسي است؟ چرا براي يك بار هم كه شده جمع كارشناسان، جامعهشناسان، حقوقدانها، روانشناسان، اتحاديه ناشران، روزنامهنگاران، نويسندگان و كساني كه در اين حوزه مسووليت دارند، به اين معضل خاتمه نميدهند؟