ميزان موزه
سارا كريمان
شاخصه ارزيابي عملكرد يك موزه همواره از مسائل پرمناقشه جامعه مشغول به اين حوزه و رشتههاي مرتبط همچون گردشگري بوده است. اين مهم در سطوح بينالمللي نيز محلي براي گفتوگوي مستدام انديشمندان و ابلاغ آن به زيرمجموعههاي فعال است. بديهي است به هر ميزان كه يك امر جهانشمولي باشد، ويژگيهاي متمايزساز بومي، ذات آن را دچار تحول ميكند. كاستيها و البته ارزشهاي بومي و ملي عاملان تعيينكننده در نحوه عملكرد و سياستگذاريهاي فرهنگي هستند. چنانكه شكر بر بيمار ديابتي جام مرگ است و بر بيمار افت قندي، دوا. كماكان قابل اعتمادترين مراجع تطبيق و تحليل عملكرد موزهها، جزوات و بيانيههاي انتشار يافته از سوي شوراي بينالمللي موزهها (ايكوم) است. همانند بسياري ديگر از علوم لاجرم در سيطره فرهنگ ترجمه، وادار به شناخت و باز تعريف معاني خويشيم. دانش نوظهور موزهداري كه پس از سپري كردن دوره كلاسيك خود در سير تحول موزهها يا به بياني ديگر در نيمه دوم قرن بيستم، با استقلال يافتن از مجموعههاي صرفا باستانشناسي و تاريخي و با هويتي مجزا پا به عرصه ظهور گذاشت و در بسياري از مراكز علمي و دانشگاههاي جهان به عنوان رشته تحصيلي مورد آموزش قرار گرفت، پرواضح است تامين منابع مطالعاتي براي اين مولود، بدون جانبداري از علوم و دانشهاي مشابه و مجاور، چيستي و ماهيت آن را با دشواري روبهرو كرد كه اين مساله تاكنون نيز در حوزه موزهداري كشور پا برجاست چنانكه منابع مرتبط با آن به تعداد انگشتان دست هم نميرسد. طبق واپسين تعريف شوراي بينالمللي موزهها، بهطور خلاصه موزه نهادي است فرهنگي با تاكيد بر امر آموزش، پژوهش و معرفي كه يقينا بسته به ماهيت يك موزه مصاديق كاركرد موارد فوق تغيير مييابد. چنانكه نحوه وفاداري بدين وظايف بهطور مثال در يك موزه هنري با يك خانه تاريخي متفاوت است. از اينرو كارگروههاي متعدد ذيل اين شورا سعي در شفافسازي مسووليتها و شاخصهاي موزههاي مختلف ميكنند.
غرض از اين سطور مروري بود بر دانش نظري و مسوول، بر نهادي كه آن را «موزه» ميناميم و بازگشت به سوال نخستين: ميزان رجوع و الهامپذيري موزههاي داخلي از منابع دانش نظري كه تا حد زيادي تعيينكننده وظايف و مسووليت يك موزه است چه ميزان است؟ بيشك بالا بودن ميزان بازديد يكي از مهمترين شاخصهاي ارزيابي عملكرد موفق يك موزه تلقي ميشود، به دلايلي همچون توانايي جلب بازديد و ظرفيت پذيرايي از بازديدكننده. اما تا چه ميزان دادههاي كمي ميتوانند روشنگر ميزان وفاداري و كوشيدن به سوي وظايف پژوهشي و آموزشي باشند؟ در موزههايي با تعداد بازديدكننده قريب 200 نفر در هفته مشاهده ميشود كه اطلاعات موزهاي در قالب بستههاي آموزشي متنوع در دسترس بازديدكننده قرار ميگيرد. در اين صورت قاعده فوق خدشه مييابد. از آنجايي كه موزهها پيوسته در ذات خود نوعي تفنن را نهان دارند، گويي تواماني از افزايش كميت با حفظ اولويت پرداختن به دسترسيهاي آموزشي و پژوهشي در ارزيابي عملكرد موزهها در نظر گرفته ميشود و برگزاري رويدادهاي فرهنگي در دسته فعاليت جانبي موزهها قرار ميگيرد.
صرف اولويتبخشي تعداد بازديد به عنوان مهمترين ركن موفقيت موزه، به تدريج به انفصال از معنا و كاركرد حقيقي آن منجر ميشود. در نظر بگيريد مجموعه هنري را كه تاكنون موفق به تكميل بانك اطلاعاتي آثار و تهيه شناسنامه دقيقي از آنها نشده است و دايما با برگزاري نمايشگاهها و رويدادهاي جنبي تلاش در جذب مخاطب ميكند، در اينجا سوءادراك و دريافت مفهوم يك مجموعه موزه هنري منجر به افت عملكردي آن ميشود، چراكه در رابطه دوسويه مخاطب و موزه، تاكيد و حتي اغراق بر ويژگيهاي منحصربهفرد اشيا به ارتباط عميق با بازديدكننده و بازگشت مكرر علاقهمندان و پژوهشگران ميانجامد.
در موزههاي عظيمي همچون لوور، موزه بريتانيا و... وجود تاليفات متعدد در طول چندين دهه پيرامون يك اثر، ساخت انواع اسباببازي و نوشتافزار، فيلمهاي سينمايي، برگزاري سمينار و كنفرانسهاي علمي به نوعي به بازآفريني اشيا پرداختهاند و با كسب شهرت از راه شناسايي و ترويج، طبيعتا دستههاي گوناگوني از مخاطب را به سمت خويش جذب كردهاند.
در نتيجه تعمق در پژوهش پيرامون گنجينههاي موزهاي و معرفي آن به طرق گوناگون ميتواند مهمترين گام در راستاي تحقق اهداف ذاتي موزه و متعاقبا دستيابي به جامعه مخاطب متخصص و عوام باشد. موزهدار و پژوهشگر هنر