قصه يك جعل
علي شكوهي
اخيرا در جريان يك گفتوگوي دوستانه تجربهاي تازه داشتيم كه به گمانم شنيدن آن براي ديگران هم جالب است. دوست ما در نقد مواضع اصلاحطلبان مدعي بود اصلاحطلبان راه درستي را طي نميكنند، زيرا مواردي در ديدگاه اصلاحطلبان هست كه مخالف بينش اسلامي است. او مواردي از سخنان اصلاحطلبان را براي بنده فرستاد كه همه را از كتاب «جنگ نرم» نوشته داوود رنجبران منتقل كرده بود. به ايشان پيشنهاد كردم با هم سري به آرشيو مطبوعات بزنيم و مواردي را كه به جناب خاتمي منسوب است، مشتركا بررسي كنيم. نتيجه چنين بود؛1- موردي كه كاملا تغيير ماهيت داده بود و به دلخواه گزينش و تحريف شده بود. از قول جناب خاتمي و به نقل از روزنامه آريا نوشته بودند: «شما براي اينكه بتوانيد پيشرفت كنيد، راهي جز راه غرب نداريد و راه غرب يعني پذيرش خرد غربي.» در بررسي اين مورد متوجه شديم كه در روزنامه آريا در تاريخ مذكور، گزيدهاي از سخنان جناب خاتمي در جمع اعضاي تيم شركتكننده در مسابقات جهاني روباتهاي فوتباليست و تيم المپياد رياضي درج شده است. گزيدهاي از اين سخنان را كه به ادعاي فوق مربوط است، بخوانيد و بعد خودتان قضاوت كنيد كه آيا آن سخنان نقل شده، تحريف است يا خير. «رييسجمهوري ضرورت شناخت مدرنيته و گذر جامعه از آن را يادآور شد و گفت: براي رفتن به آيندهاي بهتر، راهي جز گذر از مدرنيته وجود ندارد. البته گذر از مدرنيته به معني پذيرش صددرصد آن نيست، بلكه بايد آن را شناخت و مورد نقد و بررسي قرار داد. او افزود: بايد بدانيم دنياي مدرن و مدرنيته به معناي چيست. ما نميتوانيم اين امر را كه بر عالم و آدم و ذهن و جان آدمي تاثير گذاشته ناديده گرفته و بگوييم بد است و با اين داوري ارزشي، خيال خود را راحت كنيم. اگر نسبت به مسائل شناخت پيدا شود، دچار شعارپردازيها و فحاشيها به جاي نقد علمي مسائل نخواهيم شد. خاتمي با اشاره به ظرفيتها و استعدادهايي كه امروز در كشور وجود دارد، تصريح كرد: ميتوانيم بدون هضم و تسليم شدن در تمدن و تفكر غربي و با بهرهگيري از جنبههاي مثبت آن، امروز و فردايمان را به صورتي بسازيم كه از همه مزاياي بشر امروزي ازجمله تمدن غربي برخوردار شويم و نقصها و كمبودهاي بنيادي و روبنايي آن را با سرمايه ارزشمند معنويت و ارزشهاي اسلامي خود جبران كنيم.»مقايسه متن سخنان جناب خاتمي با متن گزينش شده به خوبي نشان ميدهد كه آقايان براي تخريب وجهه ايشان و متهم كردن اصلاحطلبان، دست به تحريف آشكار زدهاند. 2- موردي كه به شكل گزينشي و تحريف شده نقل شده است و قسمت دوم و نقدهاي جناب خاتمي از مدرنيسم كاملا حذف شده است. از قول جناب خاتمي به نقل از روزنامه سلام اينچنين آمده است: «امروز به جرات ميتوان گفت در زندگي قومي كه عزم تعالي و پويايي كرده است، هيچ تحول كارسازي پديد نخواهد آمد مگر آنكه از متن تمدن غرب بگذرد و شرط دگرگوني اساسي، آشنايي با غرب و لمس روح آن تمدن يعني تجدد است. كساني كه با اين روح آشنا نيستند، هرگز به پديد آوردن دگرگوني سودمند در زندگي خود توانا نيستند. سوگمندانه اقوامي نظير ما، هنوز از آن آشنايي محروم هستيم. توسعه به معناي امروزش، ميوه يا شاخ و برگ تمدن جديد است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به اين معنا سخن كساني كه ميگويند ابتدا بايد خرد غربي را پذيرفت تا توسعه بيايد، سخن بيراهي نيست و اين سخن را كامل كنم كه علاوه بر خرد و بينش غرب، بايد منش غربي متناسب با اين بينش را نيز پذيرفت.»در اين مورد هم با يك تحريف آشكار مواجه شديم. در واقع تهيهكنندگان اين متن دو بخش از سخنان جناب خاتمي را در كنار هم قرار دادند و تا اينجاي مطلب را آقايان ذكر كردند اما ادامه آن را عمدا نياوردند. خاتمي در ادامه به نقد اين ديدگاه ميپردازد و ميگويد: «اما به گمان حقير، توسعه به معني امروزياش، فقط نوعي و صورتي از تحول و تكامل و پيشرفت در جامعه انساني است نه صورت منحصر به فرد آن. طبعا و يقينا اين صورت توسعه و تحول، مزيتها و بهرههاي فراواني براي بشريت داشته است و بنده معتقدم كاستيها و زيانهاي زيادي هم داشته است. در اين تمدن و توسعه متناسب با آن، حقيقتهاي بسياري مورد غفلت قرار گرفته است؛ حقيقتهايي كه فقدان و غيبت آنها از صحنه، منشا ستروني و كاستي زندگي و حتي رنجآوري آن ميشود و ما كه امروز اين پرسش را مطرح كردهايم كه در باب توسعه چه بايد كرد، نميتوانيم و نبايد به چهارصد سال پيش برگرديم يعني جايي كه غرب آغاز كرد و امروز به اينجا رسيد، بلكه تجربه غولآساي غربيان پيش روي ماست و اگر اهل تدبير و عبرت باشيم راه خود را به سوي آينده بايد با لحاظ اين تجربه بزرگ برگزينيم يعني بايد مزيتها و كاستيهاي اين تجربه را ديد و به انتخابي بهتر و مطلوبتر رسيد.»متاسفانه اينگونه تحريفها از سوي آقايان به وفور ديده ميشود و گاهي آدم فكر ميكند سازندگان اين تحريفات هم بدون تقصيرند و چه بسا قادر به فهم يك متن ساده هم نيستند! در عين حال اين احتمال قويتر است كه امپراتوري دروغ كه ازسوي برخي جريانها و رسانهها طراحي و مديريت ميشود، آگاهانه دست به تغيير محتواي بيانات ميزند تا رقيب را از صحنه خارج كند.