به بهانه پنجاهوچهارمين سالمرگ سعيد نفيسي
اين نام بلند و نفيس
بهمن فاطمي
نوشتن از شخصيتي مانند سعيد نفيسي در يادداشتي كوتاه، چنان كه حق مطلب درباره اين اديب، تاريخنگار، نويسنده، مترجم و پژوهشگر بلندآوازه ادا شود، قدر مسلم كار آساني نيست. در اين نوشته كوتاه با مروري بر چند جنبه از فعاليتهاي مهم و كارنامه پر و پيمانش، يادي ميكنم از اين مرد فرهنگساز و شخصيت ذوالابعادش در قلمرو فرهنگ ايراني.
نفيسي دانشآموخته فرنگ بود. در سال 1291 كه تنها 15 سال داشت، به اروپا رفت و ابتدا در شهر نوشاتل سوييس و سپس در دانشگاه پاريس ادامه تحصيل داد. در حالي كه تعداد برخورداران از سواد خواندن و نوشتن در ميان همنسلان نفيسي بسيار پايين بود، او يك ويژگي بسيار مهم داشت و آن اينكه به زبانهاي يوناني، لاتين، فرانسه، روسي، اردو، پشتو، عربي و فارسي تسلط داشت. از سعيد نفيسي به عنوان نخستين استاد دانشكده حقوق دانشگاه تهران و نيز بنيانگذار نثر دانشگاهي در ايران ياد ميشود.
تصحيح متون كلاسيك فارسي به ويژه آثار بزرگان تاريخ ادبيات ايران، وجه ديگري از فعاليت سعيد نفيسي بود. نام او به عنوان استادي چيرهدست و مسلط به زير و بمهاي آثار - به اصطلاح- غولهاي ادبيات فارسي بين اهالي جدي ادبيات به ويژه ادبيات قدمايي، يك مثال است.
كمتر صاحبنظري است كه بخواهد از سعيد نفيسي و اهميت جايگاه او در فرهنگ ايراني بگويد يا بنويسد و تسلط به تاريخ، همعرض اشراف مثالزدنياش به ادبيات را از قلم بيندازد. حاصل اين تسلط كتابهاي تحقيقي، تاليفي و تصحيحات اوست بر آثار مهم تاريخ و ادبيات ايران. از جمله آثار او در حوزه تاريخ ميتوان به «تاريخ اجتماعي ايران از انقراض ساسانيان تا انقراض امويان»، «تاريخ اجتماعي دوران پيش از تاريخ و آغاز تاريخ»، «در پيرامون تاريخ بيهقي»، «تاريخ اجتماعي قرون معاصر»، «تاريخ اجتماعي و سياسي ايران در دوره معاصر»، «مسيحيت در ايران»، «تاريخ تمدن ايران ساساني» و كتابهاي متعدد ديگر اشاره كرد.نفيسي در حوزه ادبيات هم، چه ادبيات خلاقه و چه در زمينه پژوهش ادبي آثار متعددي دارد. مجموعه داستانهاي «ستارگان سياه» و «ماه نخشب»، نمايشنامه «آخرين يادگار نادرشاه» و... از آثار تاليفي او در حوزه ادبيات خلاقه است. نفيسي در زمينه ترجمه متون ديگر زبانهاي دنيا به فارسي هم كارنامه قابل تاملي دارد. از ياد نبريم در سالهاي قبل از 1320 شمسي، زماني كه نفيسي كار ترجمه متون ادبي به فارسي را آغاز كرد و آثاري از پوشكين و گوركي را به فارسي برگرداند، ادبيات به هيچ رو با آنچه امروز از آن مراد ميكنيم، همخواني نداشت. او بعدها در سالهاي دهه 30 كتابهاي مهمي چون «تاريخ ادبيات روسي»، «عشق چگونه زائل شد» تولستوي، «ايلياد» و «اديسه» هومر، «آرزوهاي بر باد رفته» بالزاك و... را به مختصات زبان فارسي درآورد و امكان مطالعه اين آثار را براي خوانندگان فارسيزبان ادبيات فراهم كرد.برشمردن كارنامه بلندبالاي اين شخصيت مهم تاريخ معاصر فرهنگ ايراني، همانطوركه پيشتر اشاره كردم، در قالب نوشتاري از اين دست كوتاه ممكن نيست. اين نوشته تنها در حكم سالمرگ يادآوري اين نام بلند است و دقايقي باليدن به آن.