حسين مرعشي
سخنگوي كارگزاران سازندگي:
ارتباطاتمان را با روحاني
بهطور سازمانيافته حفظ نكرديم
سيدحسين مرعشي، سياستمدار 61 ساله رفسنجاني براي اهالي سياست چهرهاي نامآشناست. پسرعموي عفت مرعشي، همسر مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني كه از موسسان و چهرههاي ارشد حزب كارگزاران سازندگي است. مرعشي پس از پيروزي انقلاب به سرعت با تشكيل جهاد سازندگي در كرمان وارد مديريت اجرايي كشور شد و توانست به سرعت كارنامه خود را با استانداري كرمان، نمايندگي مجلس، رياست دفتر رييسجمهوري و رياست سازمان ميراث فرهنگي به كارنامهاي پر و پيمان تبديل كند. اين فعال سياسي اصلاحطلب روز گذشته در گفتوگويي كه با اعتمادآنلاين داشت، درباره موضوعات مختلفي صحبت كرد و در بخشي از صحبتهايش، درباره چگونگي ورودش به عرصه مديريتي كشور گفت: «زماني كه انقلاب پيروز شد، مسوول بخش روستايي بودم- آن زمان نام جمعي كه داشتيم جامعه اسلامي دانشگاهي كرمان بود- براي تشكيل جهاد سازندگي رابط كرمان با تهران شدم. من جهاد استان كرمان را بعد از اينكه فرمان امام (ره) صادر شد تشكيل دادم. در سال 58، اولين تابستانِ بعد از انقلاب، جهاد سازندگي در 27 خرداد با فرمان امام (ره) شكل گرفت. من مسوول راهاندازي جهاد در كرمان بودم ولي خودم در كرمان نماندم.» او درباره استاندار شدنش در كرمان نيز ميگويد 27 ساله بوده كه علياكبر محتشميپور به پيشنهاد حميد ميرزاده او را به دولت ميرحسين موسوي معرفي كرد و در ادامه به عنوان استاندار كرمان معرفي شد. او درباره نقش هاشميرفسنجاني در زندگي سياسياش ميگويد: «ايشان مرجع تقليد سياسي من بود. من ايشان را بسيار قبول داشتم و علاقه من به ايشان بسيار فراتر از روابط كاري يا روابط قوم و خويشي بود. آقاي هاشمي تنها كسي بود كه هركس استاندار يا وزير يا معاون رييسجمهوري بود و ميخواست با ايشان ملاقات كند، با آمادگي ميرفت و باز هم ممكن بود نتواند پرسشهاي آقاي هاشمي را پاسخ دهد. يعني آقاي هاشمي ايرادها و تناقضها را بسيار خوب كشف ميكرد، مطالب را خوب گوش ميداد و بسيار دقيق مطالعه ميكرد. ايشان از هيچچيزي سرسري نميگذشتند.» اين عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران درباره خروجي اين حزب در مجلس چهارم ميگويد: «ما انحصار جناح راست را شكستيم و پايههاي انتخابات سال 76 در مجلس پنجم گذاشته شد. اصلا برگشت روحانيون مبارز به فعاليتهاي سياسي مجدد، رفتن به سمت يك ائتلاف بين كارگزاران و روحانيون مبارز در انتخابات 76 و پيروزي آقاي خاتمي همه ادامه مجلس ششم بود.» او درباره ثروت اين تشكل اصلاحطلب نيز گفته است: «ما حزب پولداري نيستيم ولي مدافع سياستهاي صنعتي شدن ايران هستيم.» مرعشي به روزهاي زندان رفتنش كه در زمان رياست آملي لاريجاني رخ داد نيز اشاره كرد و گفت: «من از زندانياني كه زندان بودند، دفاع كرده بودم. آقاي صادق لاريجاني دستور برخورد با من را دادند و من يك سال به زندان رفتم كه تجربهاي بسيار عالي بود.» او ميگويد: «آن موقع خلافي كرده بودند، خلاف از نظر رهبري عمل كرده بودند. رهبري دستور داده بودند شب عيد همه زندانيها را به مرخصي بفرستند، در صورتيكه شب عيد مرا دستگير كردند و بعد متوجه شدند خلاف نظر رهبري عمل كردند در عيد 15 روز به من مرخصي دادند.» در بخشي ديگر از اين گفتوگو، پرسشهايي درباره درگذشت هاشميرفسنجاني مطرح شده كه البته از نوع پاسخها مشخص است حسين مرعشي چندان تمايلي به صحبت در اين رابطه ندارد. او پس از آنكه پيشنهاد ميكند پرسشها درباره چگونكي درگذشت هاشميرفسنجاني را از فاطمه دختر آيتالله بپرسند، در پاسخ به اين پرسش كه اين درگذشت آيتالله واقعا مشكوك است، ميگويد: «بههر حال يك نقدي وارد است و آن اينكه در مورد فوت يك شخصيت تراز اولي مانند آقاي هاشمي، منطقا اين بوده كه بايد قبل از تصميم به دفن، نمونهبرداريها و ارزيابيهايي ميشده، بايد كميسيونهاي مخصوص پزشكي تشكيل ميشده، اين نقد به كساني كه در صحنه حضور داشتند و فني بودند وارد است.» مرعشي با تكذيب اين موضوع كه گفته ميشد هاشميرفسنجاني بدون جواز دفن شد، گفت: «جواز دفن صادر شد. ولي از نظر مقررات پزشكي قانوني اين كار بيايراد نبود.» مرعشي در پاسخ به اين سوال كه آيا خانواده درخواست نمونهبرداري نكردند، گفت: «نه، آنها كه بندگان خدا شوكه بودند كه در آن شرايط... وزير بهداشت درمان در صحنه بوده، آقاي دكتر طباطبايي، پزشك مخصوص آقاي هاشمي در صحنه بوده، آقاي زالي، رييس نظام پزشكي در صحنه و در بيمارستان حاضر بودند. اين كار فني بود؛ كاري بود كه ما بلد نبوديم.» حسين مرعشي در بخش پاياني صحبتهاي خود به رابطه دولت و حزب كارگزاران ميپردازد. او ميگويد: «اسحاق جهانگيري سهم كارگزاران در دولت نبود. مرعشي برابر اين پرسش كه آيا حضور جهانگيري در دولت براي اصلاحطلبان فرصتسازي بود يا فرصتسوزي، ميگويد: «نميتوان هيچكدام را گفت... فرصتسوزي كه نبوده ولي فرصت مهمي هم تلقي نشده... » او درباره رابطه اصلاحطلبان با دولت و شخص حسن روحاني نيز گفته است: «مساله اصلي ما اين است كه ما پس از پيروزي ارتباطاتمان را با آقاي روحاني سازمانيافته حفظ نكرديم. نه آقاي روحاني علاقهمند بوده نه دوستان ما. اين اشكال كار است وگرنه هركسي ديگر هم ممكن است مورد حمايت قرار بگيرد و رييسجمهور شود. بعد از استقرار است كه كار تازه شروع ميشود. بعد از آن نه ايشان علاقهمند بود كه نظارت ما را بگيرد و نه ما سازماني درست كرديم كه به رييسجمهوري هم مشورت دهيم و هم تنه بزنيم. يك جايي ممكن بود لازم باشد كه تنه بزنيم.»