گرچه عادت كردهايم خرداد را ماه آزادسازي خطه عزيز خرمشهر بدانيم اما با توجه به همين ماه كه در آن قرار داريم و جشنواره تئاتري كه اواخر به نام خرمشهر برگزار شد، چارهاي نيست كه به آبان هم نگاهي كنيم. 4 آبان 1359 بود كه شهر به تصرف دشمن بعث درآمد ولي با مقاومت مردان و زنان غيور اين سرزمين در نهايت شد آنچه بايد و پاره تن وطن آزاد شد. از آن زمان تا امروز چند دهه گذشته و جريان هنرهاي نمايشي در استانهاي سراسر كشور به هر شكل بود مسير خود را پيدا كردند. از دهه 60 كه علي منتظري به انجمن نمايش سروشكلي داد تا امكان تزريق بودجه به سراسر كشور فراهم شود تا همين سالهاي اخير كه به ابتكار بعضي مديران گسترش زيرساختهاي فرهنگي و هنري در دستور كار قرار گرفت. گزارش پيشرو تلاشي است در جهت گوشزد و طرح دوباره يك درخواست. اينكه ما بايد به زيرساختهاي تئاتري بچههاي خرمشهر و آبادان توجه كنيم و هر آنچه در ادامه ميآيد حاصل مشاهدات ميداني خبرنگار اعتماد و ديگر خبرنگاران دلسوز عرصه هنرهاي نمايشي است كه به سرانجام رسيدن طرح ساخت و ساز پلاتوهاي جديد و سالنهاي نمايش حرفهاي تئاتر در اين دو شهر را مجدانه پيگيري ميكنند.
حميدرضا آذرنگ و قبول ماموريت غيرممكن
از روزي كه حميدرضا آذرنگ دبيري بيست و دومين جشنواره تئاتر فتح خرمشهر را پذيرفت، همه ميدانستند جز عشق و دغدغه چيز ديگري موتور محرك او را به حركت درنياورده و براي به انجام رساندن كار انواع سختيهاي زيادي را به جان خواهد خريد. اين نكته در موارد متعدد تجربه شده كه وقتي شخصي غيربومي مسووليت برگزاري جشنوارههايي از اين دست را برعهده ميگيرد بعضا با مقاومتها و موانعي نيز روبهرو ميشود، چنانكه آذرنگ نيز مواجه شد. در اولين گام همكاري اندك مسوولان ارشاد استان و منطقه آزاد اروند از راه رسيد تا عرق خستگي همان ابتدا بر پيشاني دبير بماند. او در همين رابطه ميگويد: «ابتدا آقاي قنواتي مديركل آن زمان ارشاد اسلامي منطقه آزاد اروند به من گفت ۲۵۰ ميليون تومان تنها بودجهاي است كه در اختيار دارند اما در نهايت وعده دادند كه ۲۵۰ ميليون را به ۳۰۰ ميليون برسانند و حتي تلاش ميكنند كه ۴۰۰ ميليون بشود. اما در نهايت اعلام كردند كه همان ۲۵۰ ميليون تومان را به ما ميدهند و با ۲۵۰ ميليون تومان اداره كل هنرهاي نمايشي الان ۵۰۰ ميليون نقدينگي غير در اختيار، در دست داريم كه فقط ۳۰۰ ميليونش خرج اسكان و اقامت ميشود در حالي كه برآورد ما يك ميليارد و دويست ميليون تومان بود چون امسال بخشهاي مختلفي به جشنواره اضافه شده كه براي دريافت بقيه هزينهها قرار است به كائنات متوسل شوم يا به باورهايم پناه ببرم.»
از همان ابتدا مشخص بود دست آذرنگ در حنا ميماند، نگاهي به پلاتوها و سالنهاي مورد استفاده در جريان برگزاري جشنواره هم نشان داد كه چطور كار با دست خالي پيش رفته است. براي نمونه وقتي خبرنگاران جويا شدند كه چرا از سالنهاي همايش و سالنهاي قاب عكسي به منظور اجراي نمايش استفاده شده، سرپرست فرهنگ و ارشاد اسلامي خرمشهر پاسخي داد كه قابل تامل بود: «آقاي حميدرضا آذرنگ دبير جشنواره ميتوانست با توجه به شرايط سالنهاي شهر در فراخوان جشنواره اعلام كند كه اكثر كارها ترجيحا براي صحنه قاب عكسي آماده شود اما اين اتفاق رخ نداد.» اين اظهارنظر غيركارشناسي به خودي خود نشان ميدهد مسوول برگزاري جشنواره تئاتر خرمشهر علاوه بر كاستيهاي زيرساختي با چه ايدههايي جنگيده تا كار به نتيجه برسد. تا به حال شنيدهايد كه جشنوارهاي به هنرمندان و گروههاي تئاتري اعلام كند: «اگر نمايش شما براي بلك باكس آماده شده باشد، امكان پذيرش نداريم؟» بعيد ميدانم جز نمونه اخير چنين پيشنهادي مطرح شده باشد.
رضا مرداني در حالي به بيان اين اظهارات پرداخت كه حجم اندك صندليهاي جشنواره نارضايتي تماشاگران را به همراه داشت. در همان روزهاي ابتدايي برگزاري به يكي از سالنهاي سينماي شهر آبادان سر زدم. البته باورش سخت نيست كه بدانيد حتي يك تماشاگر نيز در سالن سينما حضور نداشت و اين در شرايطي رخ ميداد كه بيش از 100 نفر براي تماشاي بعضي آثار نمايشي مدتها پشت در – سالن خليجفارس- منتظر ميماندند. سرپرست ارشاد خوزستان ميگويد: «امسال چهار سالن ما تبديل به پلاتو شده است كه با زدن داربست روي صندليها اين اتفاق رخ داده و نارضايتيهايي را به همراه داشته است. چون خرمشهر سالنهايي كه به شكل بلكباكس باشد در اختيار ندارد و چهار سالن فعال اين شهر قاب عكسي است، در حالي كه امسال همه ۳۳ نمايش حاضر در جشنواره تقاضاي اجرا در سالن بلكباكس را داشتهاند كه براي ما بسيار سخت بود.» و همين تقاضا نشان ميدهد خواست عمومي اجرا به چه سمت و سويي حركت كرده و مسوولان استاني طي سه، چهار سال اخير هيچ فكري براي تامين نيازهاي گروههاي تئاتري نداشتهاند.
دولت بودجه ندهد، مديران نفتي برنامه ندارند
سالها قبل در گفتوگويي كوتاه با علي منتظري، از مديران قديمي مركز هنرهاي نمايشي درباره وضعيت بودجه كشور و ارتباط آن با گسترش هنرهاي نمايشي پرسيدم. پاسخ منتظري درسي داشت كه بايد به مديران فعلي ادارات ارشاد استانها و وزارت فرهنگ ارشاد اسلامي نيز منتقل شود. او گفت: «متاسفانه در اين سي، چهل سال بعد از انقلاب غالب مديران ما اينطور تربيت شدهاند كه ابتدا پول نفت واريز شود تا آنها بتوانند برنامهريزي كنند. يعني اگر زماني پول نفت نبود آنها هيچ برنامهاي ندارند و اين غلط است. مديريت نفتي به ما آسيب ميرساند.»
نكتهاي كه وقتي به ادامه اظهارات مرداني توجه ميكنيم كاملا مشهود به نظر ميرسد و يكي از دلايل متوقف ماندن پروژههاي عمراني و زيربنايي
فرهنگي در خرمشهر و آبادان همين است: «متاسفانه دولت به لحاظ مالي شرايط مناسبي ندارد و آمادهسازي اين پلاتو نيز كه بايد از نگارخانه
تبديل به سالن نمايش ميشد، بسيار هزينهبر و مستلزم صرف زمان زيادي بود اما با هر شرايطي كه بود و با نصب داربست ما اين گالري را تبديل به پلاتو
كرديم ولي متاسفانه نتوانستيم صندليها را وصل كنيم.» در نهايت جالب اينجاست كه نگارخانه! خرمشهر طبق گفته مرداني با صرف 60 - 50 ميليون تومان و تهيه امكانات فني (ميز نور و پروژكتورها) ميتواند به يك پلاتو تبديل شود، البته با ايجاد
پارهاي تغييرات.
بايد مسوولي پيدا شود كه دنبال كار باشد
نكتهاي كه دبير جشنواره هم بارها در اظهاراتش به آن پرداخته و گلايههايي را مطرح كرده است: «در اين ٢١سال توجهي به جشنواره نشده است.
مساله اينجاست كه در جريان همين جشنواره 2 بار كلنگ ساخت پلاتو به زمين خورده اما هنوز ساخته نشده است. بايد مسوولي پيدا شود كه دنبال كار باشد. مشكل از كساني است كه موظف بودند پيگيري كنند و راهكاري ارايه دهند تا كار اجرا شود. در سالهاي گذشته بودجههاي ترميمي به سالنها اختصاص دادند، اما كسي جوابگو نيست كه اين بودجهها كجا هزينه شده است و چرا نمود ندارد. مثل اتفاقي كه براي تئاتر شهر ميافتاد كه هر چندسال يك بار بودجه كلاني بابت ترميم براي آن اختصاص داده ميشد، در حالي كه اگر سالن ترميم شود بايد ٢٠ساله باشد؛ چطور ترميم ميشود كه هر دوسال يكبار نياز به ترميم پيدا ميكند؟! چه اتفاقي پشت اين جريان است؟ چرا سازمان بازرسي و نهادهاي نظارتي ورود نميكنند؟ و چرا مسوولان نميخواهند كه نظارت باشد.»
پيام دهكردي: كار را به كاردان بسپاريم
پيام دهكردي، بازيگر، كارگردان و مدرس تئاتر درباره وضعيت سالنهاي تئاتري شهرستانها از جمله خرمشهر و آبادان به «اعتماد» ميگويد: «من يادم ميآيد در مقطعي به افرادي گفتند سالنهاي تئاتر بسازند ولي باز هم مانند هميشه مشكلهاي فراواني پيش آمد كه مصداق بارز ضربالمثل «كار را به كاردان بسپار» بود. اگر كار را به افراد كاردان نسپاريم و اتفاق مثبتي نيفتد باز هم شاهد تكرار چنين مسائل و همين خروجيهاي فعلي خواهيم بود. متاسفانه هر سال شاهد تكرار اين رويه غلط هستيم. اغلب سالنها به منظور اجراي حرفهاي تئاتر ساخته نشدهاند و حتي چراغ برخي از آنها خاموش است. جالب است كه ساخت و ساز سالن تئاتر «استاد فرشچيان» در شهر اصفهان حدود ۱۴ سال طول كشيد و وقتي قرار شد به بهرهوري برسد وارد فاز مرمت شده بود. حتي يك مجموعهاي به اسم «پرديس تئاتر صبا» هم ساخته شد كه مكانيزم ماشيني آن دچار فرسايش شده، بعد هم ايران دچار تحريم شد و قطعات اصلي آن به دست مسوولان نرسيد. من افتتاحيه جشنواره اميد را در آنجا برگزار كردم و بايد بگويم تنها دو نمونه از اين سالن پيشرفته در دنيا وجود دارد كه يكي در بارسلون است و ديگري در ايران! امكانات پيشبينيشده در اين سالن عجيب و غريب است ولي به استفاده اهالي تئاتر نرسيد. برخي از سالنهاي تئاتري شهر خرمشهر هم بوي بد ميدهند چون چراغ آنجا خاموش است. اگر هر ماه در آن سالنها اجراي نمايش و حضور هنرمندان برقرار باشد، آنجا زنده و خوشبو خواهد شد. مسوولان بايد به اين سالنها رسيدگي كنند. حميد آذرنگ ميگفت سرويس بهداشتي يكي از سالنهاي شهر خرمشهر لولهكشي نداشت! بايد اين سالنها را مرمت و تعمير و بهينهسازي كنيم. قطعا سالنها با رسيدگي به موقع و اجراي مداوم تئاتر به چرخه حرفهاي وارد خواهند شد و جوانان فهيم اين شهرها بيش از پيش به جريان فرهنگ متصل ميشوند.»
سالنهاي تئاتر خرمشهر چه وضعي دارند؟
كلنگ ساخت «پلاتوي خرمشهر» سه سال قبل در جوار سالن خليج فارس خرمشهر بر زمين فرود آمد اما از آن زمان تا امروز همچنان در زمين باقي مانده و از ساخت و ساز خبري نيست. يعني همچنان وقتي به اين شهر سفر ميكنيد با زمين خالي و باير كنار اين مجموعه فرهنگي مواجه ميشويد.
سالن «خليج فارس» به منظور همايشها و سخنرانيها مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد ولي در مواقع لزوم از آن به عنوان سالن قاب عكسي تئاتر نيز استفاده ميشود. در بيست و دومين جشنواره فتح خرمشهر صحنه اين مجموعه به سالن كم ظرفيت بلك باكس تبديل شد و تماشاگران به جاي آنكه روي صندليها به تماشاي آثار بنشينند، براي ديدن نمايش روي استيج رفتند! كه البته اين امر نيز به ضرورت اجرايي و درخواست گروه نمايش صورت گرفت.
سالن «فانوس» خرمشهر كه از جمله سالنهاي قديمي شهر محسوب ميشود، نزديك به صدنفر گنجايش دارد و حالا ديگر نيازمند بازسازي و نوسازي است. همچنين يكي از سالنهاي اختصاص يافته به دوره اخير جشنواره حاصل تبديل اسميِ يك نگارخانه به پلاتو - غريفي- بود، البته بيآنكه هيچيك از امكانات طبيعي جعبههاي سياه مورد استفاده هنرمندان و گروههاي تئاتري را در خود داشته باشد. از امكانات بهداشتي گرفته تا تهويه هوا و ميز نور و اتاق فرمان، در اين جعبه مورد نظر هيچ امكاني براي مخاطب و گروه وجود نداشت.
سالن «شهيد فهميده» سالها به منظور اجراي آثار كودك و نوجوان مورد استفاده قرار گرفته و حالا ديگر وقت آن رسيده كه طرحي نو دراندازيم. كودكان و خردسالان خرمشهر و آبادان هيچ مكان شناختهشده و حرفهاي براي تماشاي آثار نمايشي مختص سن خود در اختيار ندارند و اين درحالي است كه گروههاي حرفهاي تئاتر كودك و نوجوان آماد گسيل به اين شهرها هستند.
محيط فرم اجرايي خاص خود را پيشنهاد ميدهد
پيام دهكردي چندي پيش در گفتوگو با مهر اظهارات خواندني داشت: «اين خاك، خاك نازنيني است، خاكي كه يادآور حماسهآفرينيهايي است كه اگر آن حماسهها و دلاوريها نبود، امروز نه اين سالن بود و نه اين امكان كه شما با بنده گفتوگو كنيد و نه مايي كه بتوانيم روي صحنه بايستيم؛ لذا آنچه براي من جنوب ايران بهطور ويژه خرمشهر داشته اينكه هربار آمدم يكپارچه حال غريبي به من دست داد و هميشه احساس كردم چه كار بايد انجام دهم براي اين همه عظمتي كه در اين خاك اتفاق افتاده است. فضاي بسيار خوبي است و جشنواره مقاومت پرشورتر، مناسبتر و كارشناسيشدهتر مسير خود را در فرارو ادامه ميدهد؛ اميد ميرود براي مسوولان اين شهر تئاتر به عنوان يك نهاد توليد انديشه رسميت جدي پيدا كند و تئاتر بتواند بخشي از زخمهاي مردم اين سرزمين را پانسمان كند.» كافي است مسوولان فرهنگي آبادان و خرمشهر يك بار در خلوت از خود سوال كنند، چطور ميشد اگر نمايشهاي جشنواره تئاتر فتح خرمشهر علاوه بر سالهاي اين مجموعه در سراسر شهر منتشر بود. اصولا با توجه به فضا و جغرافياي زيباي منطقه همه بايد توجه كنند كه به خوبي ميتوان از امكانات اجراهاي محيطي و خياباني براي به نمايش گذاشتن وقايع 8 سال دفاع مقدس در اين خطه بهره گرفت. قايقها و لنجهاي كهنه و فرسوده پهلو گرفته در ساحل، مناطق عملياتي و نقاطي از شهر كه براي مردم خاطره ساختهاند. از بازار شهر گرفته تا خيابانها همه ميتوانند در خدمت اجراي آثار نمايشي باشند و با مردم ارتباط بگيرند. اين امكانات فرمي و اجرايي است كه مسوولان نبايد چشم خود را بر آن بسته نگهدارند. با توجه به فرهنگ بومي غني اين خطه در نظر بگيريد كه بازار ماهيفروشان و سواحل اروند و كارون چطور ميتواند براي مردم و هر مخاطب تئاتري جذابيت بصري و اجرايي ايجاد كند.
ميلاد نيكآبادي: چه بايد كرد؟
ميلاد نيكآبادي از داوران و دستاندركاران جشنواره درباره اينكه چطور ميتوان از فضاي جشنوارهاي فاصله گرفت و به استمرار اجراها در اين شهرها انديشيد، ميگويد: «مادامي كه هنرمندان ما در شهرهاي مختلف به جشنوارهها دلخوش باشند و سطح توقعشان در حد شركت در يك جشنواره منطقهاي يا استاني و گرفتن جايزه از اين جشنوارهها باشد وضعيت تئاتر شهرستان همين است. از طرف ديگر وقتي توقعها پايين است مسوولان نيز در طول سال يك مبلغ مشخص را صرف برگزاري يك جشنواره ميكنند و همه هنرمندان هم راضي هستند ولي وقتي هنرمندي از مديركلش اجراي عمومي مطالبه داشته باشد آن مسوول نيز با يك چالش جديد روبرو شده و مجبور ميشود به اجراهاي عمومي كمك هزينه بدهد و سالنهاي نمايش شهر را تجهيز كند.» بنابراين پس از طرح مطالبه گسترش و افزايش زيرساختهاي موجود، بايد بر استمرار اجراها در اين شهرها تمركز شود. تا وقتي چنين مطالبهاي وجود نداشته باشد در بر همين پاشنه خواهد چرخيد. گرچه بعضي كارشناسان معتقدند چه بهتر كه جاي برگزاري جشنوارهها، بودجه را صرف افزايش سالنهاي نمايشي كنيم، اما اين ايدهاي است كه همه ميدانيم در نهايت اجرايي نخواهد شد. يعني نه آن ميشود، نه اين!
نتيجه:
طرح ساخت سالنها و پلاتوهاي مقرر در شهرهاي آبادان و خرمشهر به واسطه تلاشهاي چند سال اخير، بهخصوص همت بلند حميدرضا آذرنگ به مطالبه جدي خبرنگاران و رسانهها بدل شده است. امروز همه ميدانيم كه ايجاد تنوع توليد و ارايه محصولات فرهنگي- هنري در شهرهاي مختلف كشور چه اندازه به افزايش شور و نشاط اجتماعي دامن ميزند و علاوه بر آن تجربه دهههاي گذشته نشان داده بهترينهاي تئاتر، سينما و تلويزيون ما محصول تنفس در همين فضاي هنري و فرهنگي جنوب كشورند. بنابراين اداي دين به اين منطقه حالا روي دوش مديران و مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدالبته، نهادهاي مرتبط با جريان دفاع مقدس سنگيني ميكند.