همه اشتباهات مورالس
سعيد عابدپور
مورالس هر چند در انتخابات رياستجمهوري، به تاريخ 28 مهر ماه، در بوليوي پيروز شد، طرح سرنگونياش با استعفاي اجباري نيز فعال شد و در نهايت از قدرت كنار رفت. هر چند انتظار آن ميرفت، روسيه يا چين و يا كوبا و ونزوئلا مانع از بركناري مورالس شوند ولي اين اتفاق نيفتاد. مورالس خود با اشتباهاتي مسير اين سرنگوني را هموار كرده بود.
مورالس مردي از ميان بوميان سرخپوست بوليوي با 60 درصد جمعيت توانست در مدت رياستجمهوري خويش از سال 2006 تغييرات مهمي در اقتصاد انجام دهد. كشور او يكي از بالاترين نرخهاي رشد و توسعه در امريكاي لاتين را دارد. سياستهاي اقتصادي او موجب بهبود زندگي طبقات پايين شد؛ توليد ملي افزايش يافت، صدها كارخانه دولتي در زمان او خصوصيسازي شد و از همه مهمتر بوليوي طي اين سالها به مقدار زيادي بدهيهاي خود به موسسات بينالمللي مالي را ادا كرد.
آنچه موجب كودتاي ارتش در بوليوي شد ريشه در چند عامل دارد؛ نخست مورالس براي كنترل كار مجلس نمايندگان و جلوگيري از ايفاي نقش آنها در هموار كردن جاده كودتا، كاري نكرد. در موارد ديگري چون پاراگوئه و برزيل، مجلس نمايندگان موفق به ايفاي نقش براندازي شده بود. او بايد شوراي امنيت را در كنار خود در مقابله با نفوذ ارتش بر مجلس نمايندگان ميداشت ولي...
دوم اينكه مورالس نقش ارتش را ناديده گرفت. او اجازه داد تا فرماندهان ارتش، روابط خود با پنتاگون و افبيآي را حفظ كنند. سايت گراي زون با انتشار مدارك و عكسهايي نشان داده چگونه فرماندهان ارتش بوليوي در دورههاي مختلف آموزشي در امريكا شركت ميكردند. اين دورهها در «School of the Americas» يا «Fort Benningu در ايالت جورجيا برگزار ميشد.
در اين دورهها فرماندهان مختلف ارتشهاي امريكاي لاتين براي آموزش كودتا حضور داشتهاند. برخي دورهها نيز در واشنگتن برگزار ميشد. نام فرماندهاني كه در كودتاي بوليوي نقش داشتند، از جمله ژنرال كاليمان، در بين شركتكنندگان در دورههاي نظامي مذكور ديده ميشود.
سومين اشتباه مورالس در اجازه فعاليت سازمان توسعه USAID وابسته به وزارت خارجه امريكا بود. اين سازمان به طور آشكار از فعاليت و برنامههاي ضددولتي انجمنهاي غيردولتي حمايت كرد. چهارمين اشتباه مورالس نيز در عدم نظارت بر فعاليت انجمنهاي غيردولتي در كشورش بود. صدها انجمن غيردولتي با بودجه امريكا ايجاد شد. اعضاي اين انجمنها معمولا به بهانههاي مختلف راهي امريكا ميشدند تا شيوههاي نافرماني مدني، شورش، اختلال و تبليغات عليه دولت را فرا بگيرند. انجمنهاي غيردولتي در تغيير ذهنيت مردم بوليوي عليه مورالس و ايجاد زمينه براي خالي شدن حمايت مردمي نقش مهمي داشتند.
پنجمين اشتباه مورالس عدم توجه به ايجاد اپوزيسيوني ملي بود. مخالفان او سرمايهداران و طبقاتي بودند كه در دوران قبل از او برخوردار از منافع و رانتهاي اقتصادي حاصل از ارتباط با امريكا بودند. او جريان اپوزيسيون فعال ملي آلترناتيوي نداشت تا در مقابل كودتاي ارتش بايستد. مورالس سادهلوحانه با اتكا به سياستهاي اقتصادي خود فكر ميكرد، اينها براي مردم و حمايت آنها كافي است. او غافل از نقش قدرت نرم، قدرت اقناع و قدرت نفوذ فكري در بين مردم بود. مورالس تنها بود و جريان نبود، او اين را به خوبي درك نكرد.
در تمامي اين موارد نقش ارتش بسيار مهم است. بدون ايجاد ارتش ملي فارغ از سلطه نظامي و فني ارتش امريكا، امكان حفظ استقلال ملي و آزادي وجود ندارد. سلطه هژمونيك ايدئولوژي مبتني بر قدرت نظامي به گفته آنتونيو گرامشي، مهمترين ابزار سلطه بر كشورهاي ضعيف است. مورالس بايد راه ارتباط ارتش بوليوي با امريكا را ميبست و به آلترناتيوهايي چون روسيه و چين روي ميآورد يا وارد همكاريهاي نظامي با كشورهايي چون كوبا و ونزوئلا ميشد. متاسفانه مورالس به هيچكدام از اين موارد ضعف نتوانست پاسخي شايسته بدهد.