كتابي كه هيچكاك ميخواست فيلمش را بسازد
هما بختياري| المور لئونارد يكي از آن جنايينويسهاي خبرهاي است كه در ايران ناشناخته مانده است. او در دوران نويسندگياش بيش از 40 اثر داستاني خلق كرد. لئونارد فيلمنامهنويسي هم ميكرد كه از مشهورترين فيلمنامههاي او ميتوان به «جو كيد» با بازي كلينت ايستوود اشاره كرد. سال 92 مجموعه داستان «قطار سه و ده دقيقه يوما» كه همگي داستانهاي آن در ژانر وسترن طبقهبندي ميشوند با ترجمه كيهان بهمني منتشر شد. تازهترين اثر منتشرشده از اين نويسنده در ايران به نام «مرد ناشناس» است كه به همت سيامك دلآرا ترجمه و از سوي بنگاه ترجمه و نشر پارسه منتشر شده است. رمان «مرد ناشناس» در سال 1977 منتشر شد و زندگي جك رايان، كسي كه به يافتن افرادي كه تلاش ميكنند گمنام بمانند، شهرت دارد. مجموعهاي از جنايات به ظاهر غيرمرتبط، رايان را به پروندهاي سوق ميدهد كه بايد سهامداري را كه با نام «مرد ناشناس شماره 89» مشهور است، پيدا كند. اما اين مرد گمنام براي همه «ناشناخته» نيست: كساني هستند كه دوست ندارند سر به تن اين آدم باشد. اما چنين شرايطي معماي جك را حل نميكند و او ناگهان درگير ماجرايي مخاطرهآميز ميشود كه اين شخصيت را درست مثل مرد ناشناس به فردي براي شكار تبديل ميكند.
در كتاب «هيچكاك» كه اصلاح و تصحيح آن را فرانسوا تروفو، كارگردان مطرح فرانسوي انجام داد، آلفرد هيچكاك، كارگردان انگليسي، اقتباس سينمايي رمان «مرد ناشناس» را به صورت جدي دنبال ميكرد و حتي امتياز آن را خريداري كرده بود. او كه به «استاد تعليق» معروف است قصد داشت پس از فيلم «توطئه خانوادگي» (1976)، پروژه ساخت «مرد ناشناس» را جلوي دوربين ببرد. اما مدتي بعد فكر ساخت اين فيلم را رها و در نهايت سال 1978 دفتر فيلمسازياش را تعطيل كرد و دو سال بعد از دنيا رفت.