سه خواهر سه ملكه
اسدالله امرايي
رمان «سه خواهر، سه ملكه» نوشته فيليپا گريگوري با ترجمه علياكبر عبدالرشيدي در نشر گويا منتشر شده است. علياكبر عبدالرشيدي از چهرههاي آشنا براي علاقهمندان كتاب و كتابخواني است.فيليپا گريگوري در نايروبي كنيا به دنيا آمده و اغلب رمانهايش هم درباره تاريخ انگلستان و سرنوشت زنان تاريخي اينكشور است. سه خواهر سه ملكه بهترين اثر گريگوري است كه در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و درباره جواني و سرنوشت سه خواهر است كه در قرن شانزدهم، بهترتيب در اسكاتلند، فرانسه و انگلستان ملكه شدند. اينسه، از بستگان هنري هشتم، شاه مشهور و جنجالي انگلستان بودند. روايت محوري اين رمان درباره زندگي مارگارت تودور خواهر هنري هشتم، يكي از ناشناختهترين و در عينحال موثرترين شخصيتهاي تاريخ انگلستان، اسكاتلند و اروپاست. مارگارت تودور، متولد سال ۱۴۸۹ و دومين فرزند حاصل ازدواج رسمي هنري تودور و اليزابت يورك از خانواده سلطنتي بود. مارگارت و برادرش، هر دو خودبزرگبين و فوقالعاده شكاك بودند. فيليپا گريگوري داستان زندگي مارگارت را در قالب يك داستان تخيلي از منظر منراوي روايت كرده است. او در تلاش بوده توضيحات روانشناسي از درون و شخصيت مارگارت ارايه كند و تجربههاي دروني او از سه ازدواجش را تشريح كند. «خيلي عصباني هستم. احساس ميكنم به من توهين شده است. راستش خيلي هم ترسيدهام. پي اسقف گوين داگلاس، لرد جان دورتموند و آرچيبالد ميفرستم. به اتاق خصوصي من ميآيند. بانوان را مرخص ميكنم كه بتوانيم در كنار هم آهسته صحبت كنيم.» به گوين اعتراف ميكنم: «بهنظرم، نبايد اصرار كنيم كه شما اسقف باشيد. همچنين نبايد دانكلد را به شما بدهيم.» - من كه بهترين گزينه براي اينمقامها هستم. - ممكن است باشيد. اما پارلمان خوشش نميآيد دورتموندها و داگلاس همهچيز را تصاحب كنند. لرد دورتموند دستش را روي شانه شوهر من ميگذارد و ميگويد: - غيرمنطقي نيست. ما حاكمان طبيعي اين منطقه هستيم. گوين با اين اميد كه چيز ديگري هم به چنگ آورد اضافه ميكند: - ما كه همهچيز را تصاحب نكردهايم. آرچيبالد سر تكان ميدهد: - شما ملكه نايبالسلطنهايد؛ حق داريد مقامات كليسا را منصوب كنيد. ديگران نبايد به شما دستور بدهند. البته به خانواده من هم توجه داريد. كس ديگري توجه داشته؟ كس ديگري از شما حمايت كرده است؟ شهامت پيدا كردم و رودرروي جان دورتموند ايستادم. زير نگاه تندش لرزه بر اندامم افتاد:
«شما نبايد ليون هرالد را كتك ميزديد. متاسفم لرد. دوك ميگويد شما بايد بابت آن كار پاسخ بدهيد. من كه نميتوانستم جوابي بدهم.»