مترجمان خواننده خود را دارند
علياصغر حداد
در روزهاي اخير برخي انتقادها به ناشران درباره ترجمه برخي كتابهاي داراي كيفيت پايين وارد و عنوان كردهاند ناشران بر اساس نيازهاي بازار، ترجمه كتابهاي عامهپسند را به مترجمان كمتجربه واگذار ميكنند و همين موضوع به افت كيفي در اين حوزه تبديل شده است. حال اين پرسش مطرح ميشود كه آيا آماري در اين زمينه وجود دارد يا خير؟ همچنين درباره افت سليقه مخاطب نميتوان به صورت كامل نظر داد. در تمام دنيا و در ايران مخاطبان با سليقههاي مختلفي وجود دارند و هر قشري كتاب مرتبط با علاقهمنديهايش را انتخاب ميكند و ناشران هم براساس همين معيارها كتابها را عرضه ميكنند، بنابراين بهتر است مترجم يا نويسنده اگر توانش را دارد كار بهتري را ارايه دهد. همانطوركه شاهديم برخي ميگويند زبان فارسي با ورود برخي لغات انگليسي دچار بحران شده و بايد جلوي آن را گرفت كه همين حرف نيز به نظر بيشتر بزرگنمايي ميرسد و خواب و خيالي بيش نيست.
به نظر من توانايي مولفين و ناشران در اين شرايط همين است، گرچه اگر شرايط بهتر شود شاهد تنوع بيشتري نيز در كتابها خواهيم بود. علاوه بر آن برخي از اين عامهپسندشدن آثار به مترجم نيز برميگردد، من زماني كه كتابي را براي ترجمه انتخاب ميكنم، به ارزشمندي اثر از نگاه خودم مينگرم و خوشبختانه خوانندهها هم از اين انتخابها راضي بودهاند. اگر در لحظه انتخاب به فكر فروش باشيم احتمالا ترجمه خوبي هم از كار در نخواهد آمد و آن فرد را نيز نميتوان مترجم خواند، بلكه شغلي است كه از آن درآمدي كسب كند. شايد براساس همين وسواسهاست كه در ايران گاه مردم مترجم را ملاك انتخاب يك اثر ميگيرند. خوانندهها، مترجمان و مولفين خاص خود را دارند و بر اين اساس دست به انتخاب ميزنند و اثر مورد علاقهشان را انتخاب ميكنند.