پژوهشي فلسفي درباره شعر سهراب
براي شناخت درست پويايي انديشه سهراب سپهري بايد از آن دريافت تكراري و تقليدي فراتر رفت كه بوديسم يا نوعي از عرفان را همچون قالب و ابزاري براي توضيح سراسر انديشهورزيها و سرودههاي او به كار ميگيرد. نوشتههاي پرشماري كه با آن نگاه كليشهاي، از هنگام ظهور سهراب در پهنه شعر و ادب درباره او منتشر شدهاند اكنون همچون شاخ و برگ درختي تناور چنان بر خوانش اشعار او سايه افكندهاند كه ديدن گسستها و جهشهاي سرنوشتساز تفكر سهراب بسيار دشوار شده است. هنگام آن فرا رسيده است كه نگاه تازهتر و دقيقتري به شعر و زندگي او، به عبارتهاي درخشان سرودهها و تجربه زيستهاش بيفكنيم. شايد براي فهم بهتر سهراب، ديگر نه پي آواز حقيقت كه همچون خود او و همراهش بايد دويد تا ته بودن.
پگاه مصلح، عضو هيات علمي پژوهشكده نظريهپردازي سياسي و روابط بينالملل در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي نويسنده اين كتاب است.پگاه مصلح نويسنده اين كتاب از پژوهشگران فلسفه است كه پيش از اين نيز تاليفات و ترجمههايي در اين حوزه از او منتشر شده است كه از آن جمله ميتوان به ترجمه « ديالكتيك هگل: مقالههايي از مجموعه «فلسفه نوين» »، نوشته هانس گيورگ گادامر اشاره كرد. «دويدن تا ته بودن» نوشته پگاه مصلح دربرگيرنده شش پژوهش فلسفي در شعر سهراب سپهري شاعر معاصر كشورمان است كه توسط انتشارات «ققنوس» منتشر شده است.از جمله سرفصلهاي اين كتاب ميتوان به رويكرد فلسفي به «تنهايي» سهراب سپهري، تاملي در نسبت مرگ و زيبايي، نسبت سياست و امر سياسي در خوانش ادبيات ريتوريك، آب خوردن بيفلسفه و... اشاره كرد.