غلامرضا امامي، نامي شناخته شده در حوزه نوشتن و ترجمه است، مترجمي سختكوش و با دقت كه هم به زبان ايتاليايي تسلط كامل دارد و هم به زبان عربي. با مروري كوتاه به پرونده كاري اين مترجم پي ميبريم كه او در گزينش كارها براي ترجمه نهايت حساسيترا به خرج ميدهدو بر همين اساس آثاري كه تاكنون منتشر كرده، در رديف پرفروشهاي بازار كتاب بوده و هستند. امامي چند روز پيش، ترجمه نمايشنامهاي با نام «سفر خروج» اثر عبدالرحمانشرقاوي را روانه بازار كتاب كرده و گفتوگوي حاضر بيشتر به همين مناسبت انجام شده است.
شما به تازگي در نمايشگاه كتاب فرانكفورت حضور داشتهايد. به عنوان نخستين پرسش ميخواستم از حال و هواي اين جشنواره بپرسم و اينكه استقبال از آثار ايرانيها در آنجا چگونه بود؟
غرفه زيباي ايران با رنگ چشمنواز فيروزهاي در نمايشگاه فرانكفورت چشمگير بود. امسال از آن رو كه يزد پايتخت كتاب ايران ناميده شده بود، نماد بادگيرهاي يزد، اين شاهكار كهن معماري ايراني نيز به نمايش درآمده بود. از آن رو كه نمايشگاه مصادف شده بود با مراسمي درباره «گوته»، كتاب حافظ نيز به آلماني رونمايي شد و چند كتاب نفيس به همت سفير ايران در مجارستان به زبان مجاري و كوشش شهردار يزد جلوهگر بود. در ايام نمايشگاه چند ناشر ايراني نيز حضور داشتند و كتابهاي جديد تاليفي ايراني نيز به همت اتحاديه ناشران و آموزگاران به نمايش درآمده بود. گذشته از آن موسسه نمايشگاه نمايشگاههاي فرهنگي ايران فرصتي در يك كاتولوگ فراهم آورده بود كه در آن مشخصات كتابهاي تاليفي فارسي مشاهده ميشد. از آن رو كه ايران به بركت گوته و حافظ شيرازي در ميان ادبدوستان آلمان جايگاهي ويژه دارد، ديدار من از فرانكفورت بهانهاي بود كه به خانه گوته سر بزنم و از كتابخانه وي بازديد كنم و خط خوش فارسي وي را از نزديك ببينم. هرچند فرانكفورت به شهر بانكهاي بزرگ و بناهاي بلند شهره است اما افتخار بزرگ اين شهر به نمايشگاه كتاب است كه امسال با حضور بيش از صد كشور و هفت هزار ناشر برگزار شد. از بخت خوش سخنراني افتتاحيه با بانوي برنده جايزه نوبل يعني «اولگاتو كار چوك» آغاز شد.
ظاهرا اين نويسنده سخنراني خيلي خوبي هم كرده.
بله. وي وظيفه نويسنده را ارتباط با مردم دانست و افزود كه خودسانسوري درحال گسترش است و نقش نويسندگان همواره سياسي بوده است. هرچند كماكان اهل سياست لهستان انتخاب او براي افتخار جايزه ادبيات را خوش نداشتند اما اولگا درجواب يكي از آنان كه گفتهبود بهتر است نويسندگان در سياست دخالت نكنند، پاسخ داد كه سياست مربوط به شهروندان و عرصه دخالت همگاناست. همانگونه كه ميدانيد، اختصاص جايزه نوبل به اين بانو، سوي مثبت قضيه بود اما همزمان جايزه ادبيات نوبل به پيتر هاندكه هم داده شد. نويسنده آلمانيزبان كه اهداي اين جايزه به وي اهل قلم و آزادگان جهان را خوش نيامد و با خشم فراوان اهالي قلم در اروپا و امريكا روبهرو شد چون نويسنده نميتواند از كلمه ياد كند و حرمت كلام را پاس ندارد و حامي و مدافع قصاب صرب يعني ميلوسوويچ باشد. قصابي كه در دهه 90 ميلادي هفت هزار بيگناه را در شهر برنتيسيا قتل عام كرد. هاندكه نه تنها حامي او بود بلكه در مراسم خاكسپارياش شركت جست و دربارهاش سخنراني هم كرد.
از كارهاي خودتان بگوييد كه دراين نمايشگاه حضور داشتند.
سالها پيش بر پايه داستاني از حضرت مولانا نوشتهاي نگاشتم با نام «راز قلعه» كه از سوي نشر شهر به چاپ رسيد و با استقبال روبهرو شد. چند ناشر اروپايي و عرب اظهار تمايل كردند كه اين كتاب به زبان آنان نيز نشر يابد. درديدار صميمانه با مدير نمايشگاه كتاب بولونيا با حضور مدير سازمان نمايشگاههاي فرهنگي ايران، ايشان (مدير نمايشگاه بولونيا) اعلام كرد كه امسال به مناسبت سالگرد جاني روداري، نويسنده نامي ايتاليايي و برنده جايزه جهاني آندرسن كه به نوبل ادبيات كودكان و نوجوانان شهره است، مراسمي در نمايشگاه كتاب بولونيا برگزار خواهد شد واز كشورما دعوت كرد كه در بحث ديدار با تصويرگران، چند تصويرگر ايراني نيزحضور يابند. از بخت خوب، چند هفته قبل از آغاز نمايشگاه فرانكفورت اخذ كپيرايت از ناشر ايتاليايي مجموعه كارهاي جاني روداري از زبان ايتاليايي به فارسي اخذ شده بود. كتابهايي با اين عناوين: «يكي بود كه خودش نبود، روزي كه از آسمان كلاه ميباريد، در ديار دروغگويان و فروشگاه ساحره» مدير نمايشگاه بولونيا و ناشر ايتاليايي از نشر تجربه فارسي جاني روداري كه به زيبايي و نفاست درآمده بود بسيار خرسند شدند و بنا شد در نمايشگاه جهاني بولونيا اين كتابها به نمايش درآيند.
اخيرا ترجمه نمايشنامهاي از يك نويسنده عرب را منتشر كردهايد. درباره حال و هواي اين نمايشنامه بگوييد.
بله.«عبدالرحمان شرقاوي» نويسنده و متفكر بزرگ مصري است كه سالها رياست اتحاديه نويسندگان مصر را برعهده داشت. وي در نگارش سناريوي «الرساله» همكاري داشت و بسيار افتخارات و مدالهاي ملي و جهاني را نصيب خود كرد. «سفر خروج»، نمايشنامهاي است كه شاهكار وي به حساب ميآيد و به زبانهاي گوناگون برگردانده شده است. شرقاوي در اين كتاب راوي قيام سالار شهيدان حسين بن علي(ع) است. راوي صادقي كه با رواني و رسايي مسير طولاني كاروان امام شهيدان را از مدينه تا كربلا بازنگري ميكند و نمايشنامهاي فاخر پديد ميآورد. اين كتاب را سالها پيش در نمايشگاه كتاب قاهره يافتم و آرزو داشتم كه روزي به فارسي نشر يابد و روياروي دل و ديده همميهنان عزيزم جاي گيرد تا دريابند در آن سوي زمين نويسندهاي نامدار و متفكري گرانقدر چگونه به اين حادثه نگريسته است. ترجمه اين كتاب به توصيه زندهياد مرجع بزرگ حضرت آيتالله مرعشي نجفي و حكيم زمانه حضرت استاد محمدرضا حكيمي انجام شد. گويي شرقاوي در اين نمايش پرشور و شوق اين سخن زيبا را تكرار ميكند و به نمايش درميآورد: «هر زميني كربلاست و هر روزي عاشورا»ست. متن عربي شرقاوي هم از متوني است كه معاني بلندي در آن نهفته است و در ترجمه آن به زبان فارسي بايد اين زبان شكوهمند براي مخاطب قابل لمس باشد، در عين اينكه از زبان عامي مخاطب فارسيزبان هم دور نباشد. دو چيز در ذهن من در خلجان بود. يك ضربالمثل ايتاليايي ميگويد مترجم خائن است. من نميخواستم خيانت صورت بگيرد و چيزي كم و زياد شود. دو چيز هم من را بسيار آزار ميداد؛ يكي زبان ثقيل و دور از ذهن و دور از درك مردمي كه الان بين آنها زندگي ميكنيم، ديگري هم چاپ بد. وقتي كانون نشر فرهنگ اسلامي به من پيشنهاد ترجمه دادند فقط دو شرط گذاشتم؛ يكي اينكه يك كلمه كم و زياد نشود و ديگري هم اينكه زيبا منتشر شود. وسوسه من اين بود كه هم امانتدار باشم هم زيبا ترجمه كنم. چون نمايشنامه بايد اجرا شود سعي كردم از آفت شكستهنويسي هم پرهيز كنم. اين نمايشنامه صداي شرقاوي است از سفري كه به كربلا كرده و روايتي كه از اين سفر ميكند. شرقاي يك راوي صادق است. صداقت به خرج داده و به زيباترين زبان بيان كرده. از حضرت حمزه سيدالشهدا شروع كرده و جنايتهاي يزيد را بيان كرده است. اين چيز كمي نيست. در اهميت اين موضوع از زبان يك اديب اهل تسنن همين بس كه غولي مثل امام محمد غزالي با آن درجه از دانش و معرفت ميگويد نبايد يزيد و معاويه را لعنت كرد! آدم تعجب ميكند! فردي مثل غزالي همچنان اينها را خليفه ميبيند. يعني براي اينها با همه جناياتشان تقدس قائل است. شرقاوي در اين كتاب با سلطنت يزيد مقابله ميكند.خيليها تصور ميكنند زبان اول من ايتاليايي است در حالي كه زبان اول من عربي است. اميدوارم با از بين رفتن مشكلات سياسي، شرايطي به وجود بيايد كه ايرانيها به مصر بروند و مصريها به ايران بيايند. از ياد نبريم كه يكي از بهترين شرحهاي نهجالبلاغه شرح محمد عبده است. قبل از مشروطه بسياري از مجلات فارسي در مصر منتشر ميشده. زماني كه من مصر رفتم ميگفتند زبان اول ما عربي است اما كساني كه ميخواهند از دانشكده ادبيات فارغالتحصيل شوند از بين فارسي و عربي بايد يكي را انتخاب كنند كه اكثرا فارسي را انتخاب ميكردند. ما اگر بخواهيم دو پل فرهنگي در نظر بگيريم مصر و ايران هستند.
باخبر شديم كه چندين كتاب ديگر را هم آماده چاپ داريد. ازاين كتابها چهخبر؟
كتابي كه در مراحل نهايي است كتابي از امبرتو اكوست با نام «چگونه با ماهي قزلآلا سفر كنيم» كه شامل طنزها و يادداشتهاي ويژه وي درباره مدرنيته است و به همت كتاب گويا نشر خواهد يافت. بيشك نسل جوان ما نام دكتر حميد عنايت را كمترشنيدهاند. از آن رو كه در زمان زندگي آن دانشمرد چند كتاب از مجموعه نوشتههاي عميق وي به چاپ رسانده بودم اكنون خرسندم كه به همت نشر نو دو جلد از مجموعههاي وي به زودي نشر خواهد يافت و نيز برگردان كتب «عقل در تاريخ» اثر هگل با ترجمه استاد عنايت.
يادم آمد بگويم كه امبرتو اكو نويسنده است كه در مسائل اجتماعي نيز نظرات ژرف و نافذي دارد و نوشتههاي زياد وي درباره مسائل اجتماعي نيز با نام «فاشيسم ابدي» به زودي توسط نشر نو منتشر خواهدشد. ايتالو كالونيو، ديگر نويسنده شهره ايتاليايي در دهه 50 شمسي سفري به ايران داشته است و به اصفهان، شيراز و يزد سفر كرده. از بخت خوش اخيرا نوشتههاي وي را در اين سفر يافتم و سفرنامه زيباي او با ترجمه من و به نام «ايران» به زودي توسط نشر نو نشر خواهد يافت.
يكي از دلبستگيهاي هميشگي شما حوزه ادبيات كودك و نوجوان است و كارهاي بسيار خوبي هم در اين زمينه منتشر كردهايد. از چرايي اين دلبستگي بگوييد و چگونگي پرداختن به آن.
من بارها گفتهام كه ما ايرانيها به خواستههاي كودكان و نوجوانانمان توجهي نداشتهايم و بيشتر بومي نگاه كردهايم. يكي از دلايلي كه اميد من را به اين حوزه افزون ميكند، تلاش بيشائبه نويسندگان و شاعران و تصويرگران است. چهرههايي كه بعضا در رديف چهرههاي جهاني قرار دارند و موفق شدهاند برخي ازمعتبرترينجايزهها را ازآن خود كنند. ازآنجايي كه خودمن در سنين نوجواني با مقولهاي به نام ادبيات آشنا شدهام، سعيام همواره اين بوده كه كودكان و نوجوانان ايراني را از همين سنين با سويههاي مختلف ادبي آشنا كنم چون اگر كسي توانست در اين سنين به سوي ادبيات كشانده شود، ديگر اهل اين خانه امن خواهد شد و خودش تلاش خواهد كرد خشتي بر خشتهاي اينبناي مستحكم بگذارد. برخلاف تصور ما، نوشتن و تصوير كردن و سرودن و ترجمه آثار مربوط به كودكان و نوجوانان كاري سهل نيست و اگر چنين تصوري هم وجود دارد، به نگاه سنتي ما از اين گروههاي سني بر ميگردد. همانگونه كه خودتان مطلعيد، در سراسر جهان، نوشتن براي كودك و نوجوان رسميتي خارقالعاده دارد و هيچكس نميتواند نوشتن براي اين سنين را به عنوان سكوي پرش به سوي نوشتن براي بزرگسال به حساب بياورد. خوشبختانه با خيزشهاي خودجوشي كه در زمينه ادبيات كودك و نوجوان وجود دارد، بايد بگويم كه اين حوزه به زودي بسيار بيش از اين درسطح جهان شناختهخواهد شد و خود من به نوبه خودم تلاش خواهم كرد كه اين اتفاق فرخنده هرچه زودتر بيفتد. اضافه ميكنم كه ما هماكنون درزمينه ادبيات كودكان و نوجوانان در حيطه تصويرگري از سرآمدان هستيم و چند سال پيش هنرمند گرامي محمدعلي بنياسدي پنجمين تصويرگر برتر در سطح جهان شد.
خود شما درجايي گفتهايد كه رضايتي كامل ازترجمه آثار كودكان و نوجوانان داريد. آيا كاربراي اين گروه سني را ارجح بر كار براي بزرگسال ميدانيد؟
ارجح نميدانم اما به دلايلي كه عرض كردم، اميدم به كار براي كودكان و نوجوانان بيشتر است. نگاه هميشگي ما به كودك و نوجوان در ايران، نگاهي ازبالابه پايين بوده و تلاش من بر اين است كه ثابت كنم، قابليتهاي ذهني كودك و نوجوان ايراني نهتنها از جاهاي ديگر كمتر نيست بلكه بيشتر هم هست و اين مساله را ميتوان از سرانه مطالعه اين قشر و فهم دقيق آثار درك و دريافت كرد.
شرقاوي در اين كتاب راوي قيام سالار شهيدان حسين بن علي(ع) است. راوي صادقي كه با رواني و رسايي مسير طولاني كاروان امام شهيدان را از مدينه تا كربلا بازنگري ميكند و نمايشنامهاي فاخر پديد ميآورد. اين كتاب را سالها پيش در نمايشگاه كتاب قاهره يافتم و آرزو داشتم كه روزي به فارسي نشر يابد و روياروي دل و ديده همميهنان عزيزم جاي گيرد تا دريابند در آن سوي زمين نويسندهاي نامدار و متفكري گرانقدر چگونه به اين حادثه نگريسته است. ترجمه اين كتاب به توصيه زندهياد مرجع بزرگ حضرت آيتالله مرعشي نجفي و حكيم زمانه حضرت استاد محمدرضا حكيمي انجام شد.