شرايط يوز اميدواركننده نيست
حسن اكبري
در ايران مركزي شرايط يوز به مرحله فوق بحران رسيده و بدون يك كار متمركز نميتوانيم اميدي به نجات اين گونه داشته باشيم. مشاهدات ما نشان ميدهد در يزد، كرمان و نايبندان تنها يوزهاي نر زندگي ميكنند، حتي اگر در مناطق آزاد، يعني مناطق خارج از مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محيط زيست هم يوزهايي داشته باشيم كه رصد نشده باشند، باز تعداد آنها به اندازهاي نيست كه بتوانند به لحاظ ژنتيكي اين گونه را از خطر انقراض نجات دهند. ممكن است برخي به اين سخن من خرده بگيرند وبگويند پايشهاي يوز در زيستگاههاي جنوبي به خوبي انجام نشده و دوربينگذاريها هم كافي نبوده است، يا حتي مطرح كنند كه نشانههايي از يوز ماده را در سالهاي گذشته در دره انجير ديدهاند. آيا اين گزارهها اميدواركنندهاند يا در صورت پايش به نتايج شگفتانگيزي ميرسيم؟ ما بايد در موضوع يوز نگاه كلي داشته و با مقايسه دو دهه گذشته برنامهريزي انجام دهيم. در استان يزد از سال 81 تا 89 يعني در دهه 80 حدود 49 فرد مختلف يوز شناسايي شدند. البته اين بدان معنا نيست كه جمعيت يوزها در اين دهه 49 فرد بود. ممكن است در سال 84 يوزي مرده اما تولههاي جديدي را در سال بعدتر ديده باشيم، اما ميتوانستيم بگوييم در دهه 80 ما ذخيره ژني خوبي از يوزها داشتيم، در دهه 90 اين آمار به پنج يوز تقليل پيدا كرد كه تمامي آنها هم نر هستند. اين كاهش چيزي به ما نميگويد و سيگنالي به ما نميدهد؟ حتي اگر فرض كنيم يوز مادهاي هم وجود داشته باشد آيا اين خبر اميدبخشي است؟ ما در دهه قبل 49 فرد يوز داشتيم كه نيمي از آنها ماده بود، اما آيا يك يوز ماده ميتواند ما را به جمعيت دهه قبل برگرداند؟ اگر كلي نگاه كنيم اميد بستن به يكي دو يوز ماده در طبيعت اميد چنداني ايجاد نميكند. تكثير در اسارت آخرين تير تركش ماست، آنهم وقتي راه ديگري وجود ندارد، ما به مرحلهاي رسيدهايم كه بايد در ايران مركزي حداقل در مقياس باغ وحشي يوزها را نگه داريم تا چنانچه توانستيم آنها را رهاسازي كنيم. ما نبايد تعلل به خرج دهيم كه ژنهاي موجود را از دست دهيم و شرايطمان از آنچه اكنون است، بغرنجتر شود. در سالهاي 93 و 94 اين پيشنهاد را مطرح كرديم تا يك محوطه وسيع 50 هزار هكتاري محصورسازي شود و بتوانيم از مولدهاي محلهاي ديگر استفاده كنيم و در شرايط نيمه طبيعي يوزها خودشان شكار كنند و اين فنسها فقط موجب عدم خروج گونه از محوطه شود. آن زمان اين پيشنهاد مورد استقبال قرار نگرفت و پروژه به انجام نرسيد، بخشي از اين عدم استقبال به كمبود اعتبارات برميگشت و اينكه بايد حمايت بيشتري از طرح ميشد. حال امروز در شرايط دشوارتر اعتباري و اقتصادي تنها چاره ما تكثير در اسارت است تا بتوانيم اين كورسوي اميد را زنده نگه داريم.
مديركل محيط زيست استان خراسان جنوبي