اوضاع كيفيت و فروش نمايشهاي روي صحنه چه پيامي دارد؟
سردرگمي برنامهريزي در سالنهاي تئاتر
بابك احمدي
يك راست بروم سر اصل مطلب! اينكه آيا جامعه چند هزار نفريِ تئاتر به اندازه انگشتان دست، مدير هنري خوش ذوق و داراي انديشه در چنته ندارد؟ اگر دارد پس چرا سالنهاي دولتي به اين روز افتادهاند؟ مقصودم از «اين روز» همين است كه وقتي به سالنهاي نمايش، بهخصوص سالنهاي دولتي سر ميزنيم، تقريبا با اجراي خاصي مواجه نيستيم جز نمايشهايي كه از منظر كيفي وضعيت قابلتوجهي ندارند. اكثر اين نمايشها به چند ماه تمرين، بازنويسي متن و ارايه مشورت به كارگردان نياز دارند. ميپذيرم بخشي از ماجرا به كيفيت عمومي توليدات تئاتر بازميگردد، به هر حال اجراها از مريخ نيامدهاند و محصول آموزش و دانشگاه و تجربه خودمان هستند. از سويي نمونههاي قابلتوجه دانشجويي و حرفهاي هم كم نداريم اما فراموش نكنيم كه مخاطب حرفهاي، چشم بسته ميداند سراغ نمايشهاي باكيفيت را بايد در مكانهايي مانند مركز تئاتر مولوي (سرپناه جدي نخبههاي دانشگاهي تئاتر ما) و انگشتشمار سالنهاي تئاتري خصوصي بگيرد، بنابراين پرسش ابتدايي بار ديگر برايم مطرح ميشود. آيا نبايد بحران مديريت و برنامهريزي را يك ضلع مهم شرايط پيش آمده بدانيم؟ آمار تماشاگران، فروشها و بازخوردها تا حدي روشن است و به روشهاي مختلف ميتوانيم پي ببريم كه مثلا در لحظه نگارش همين متن در سالن اصلي تئاترشهر چه خبر است. كارگردان نمايشي روي صحنه آورده كه تماشاگر وقتي از سالن خارج ميشود، تماشايش را به ديگران پيشنهاد نميدهد. اين تماشاگر كه ميگويم، فردي است داراي سواد بصري و شناخت نسبت به تئاتر. كارگردان در گفتوگويي درباره بهاي بالاي بليت نمايشش ميگويد: «سال قبل يك كاسه ماست فلان قيمت بود، امسال فلان قيمت است!» با چنين روحيهاي مواجهيم. اكثر سالنها از افراد مجرب و آشنا به روحيه هنرمندان تئاتر و فضاي خلق و توليد اين هنر براي ارتباط با گروهها و كارگردانان استفاده ميكنند يا بايد چنين كنند؛ حالا با كيفيت و سوادهاي متفاوت. شما براي رايزني و تعيين زمان اجرا در تالار حافظ، بايد با كارمندي سروكله بزنيد كه خودش هم نميداند برنامه چيست و به زور سالي يك تئاتر ميبيند. اصلا نميداند شخصي كه مقابلش نشسته كيست و در تئاتر چه جايگاهي دارد. بياحترامي! از همين مرحله شروع شده. ياد ماجراي دوران مديريت ح.ط ! افتادم كه به يكي از كارگردانان شناخته شده تئاتر گفته بود: «رزومه شما چيست؟!» بحث هم فقط به سالنهاي دولتي محدود نميشود و بحران فراگير است. بعضي سالنهاي خصوصي حالا جايي بين تئاتر اصطلاحا گلريز و سالنهاي حرفهاي را گرفتهاند. طرف خودش متن نوشته، كارگرداني كرده، بازي ميكند و براي خالي نبودن عريضه تعدادي هنرجو را هم روي صحنه آورده و سالن با افتخار به فروش يك ميلياردي در اين توهم به سر ميبرد كه تئاتر به صحنه آمده. بايد براي رهايي از اين سردرگمي فكري كرد.