روز ملي حمايت از قربانيان سوختگي، بهانه تحليل وضعيت سوانح سوختگي در ايران
وقتي پيشگيري نميكنيم
گروه اجتماعي
هر سال و در آستانه اول ديماه كه به عنوان «روز ملي حمايت از بيماران سوخته» نامگذاري شده، انجمن ققنوس؛ تنها انجمن حمايت از قربانيان سوختگي در كشور، يك نشست خبري برگزار ميكند و از مسوولان سياستگذاري و متولي اقدامات ايمني و آموزشي هم دعوت ميكند كه براي رسانهها از آخرين وضعيت كنترل سوانح سوختگي در كشور بگويند، اين مسوولان هم ميآيند و مدير عامل انجمن ققنوس هر سال درباره آمار رو به افزايش سوانح سوختگي و درد و رنج پايانناپذير بيماران سوختگي و ضرورت گسترش فرهنگسازي و اجبارهاي منجر به افزايش ايمني و آگاهي شهروندان و خانوادهها هشدار ميدهد و مسوولان حاضر در جلسه هم قولهايي ميدهند يا با مديرعامل انجمن، در اين هشدارها و توصيهها همراهي ميكنند و جلسه تمام ميشود تا دهه سوم آذرماه سال بعد و در اين فاصله هم، هيچ مصوبه جديدي و هيچ اجبار متضمن جريمه و مجازاتي هم به مرحله اجرا نميرسد كه خبرنگاران، حداقل بتوانند گزارشهاي سال بعد خود را با يك خبر اميدواركننده بر پايه يك اتفاق جديد بنويسند. اگر امروز، اخبار نشست خبري سالهاي گذشته درباره وضعيت قربانيان سوختگي را در اينترنت مرور كنيد، اعداد و هشدارها، همانهايي است كه ديروز هم در نشست خبري به مناسبت فرا رسيدن روز ملي حمايت از قربانيان سوختگي مطرح شد. مشكل اصلي در كشور ما همين است كه مسوولان، رو به دوربين تلويزيون و در مقابل ميكروفن خبرنگاران، حرفهايي ميگويند و قولهايي ميدهند اما چون هيچ تضمين ريالي و مديريتي براي اجراي اين حرفها و اين قولها وجود ندارد و چون دولتمردان ايران، در جدول برنامهها و آيندهنگريهايشان، هيچ رديفي براي پيشگيري و اقدامات پيشگيرانه لحاظ نكرده و نميكنند، اين مسوولان هم وقتي جلسه خبري را ترك ميكنند، اولويتها عوض ميشود. مصداق بارز هم اينكه، محمد جواد فاطمي، چه پيش از سال 1392 كه هنوز انجمن ققنوس وجود نداشت و ايشان، رييس مركز تحقيقات سوختگي كشور بود و چه ظرف 4 سال گذشته كه مديريت اين انجمن را هم برعهده دارد، هر سال درباره اهميت و ضرورت آموزش و فرهنگسازي بابت رعايت سادهترين نكات ايمني در خانهها و كارگاهها و ادارات و محيطهاي اداري و كاري براي پيشگيري از سوانح سوختگي ميگويد و از دولت خواهش ميكند كه به احترام حرمت جان انسانها هم كه شده، الزامهاي جدي براي اقدامات پيشگيرانه و كاهش سوانح سوختگي تصويب كند اما ديروز، در نشست خبري ويژه روز ملي حمايت از قربانيان سوختگي، علاوه بر اينكه اعلام شد هنوز «روز ملي حمايت از قربانيان سوختگي» به متن تقويمهاي كشور نيامده، مدير كل اعتبارات معاونت درمان وزارت بهداشت هم از توسعه و تجهيز بخشهاي بيمارستاني بيشتر و بيشتر براي بستري قربانيان سوختگي خبر داد و اين اعلام كه نقطه مقابل تمام حرفهاي مديرعامل انجمن ققنوس بود، اين معنا را داشت كه دولت هم براي پيشگيري اهميت و اولويتي قائل نيست.
وقتي فرهنگ پيشگيري براي دولتمردانمان، نهادينه نشده، دولتها هم ضرورت سرمايهگذاري براي پيشگيري را، بي ارزش ميدانند و ترجيح ميدهند ويترين سابقه حضورشان، با اقدامات ملموس و قابل تبديل به ريال و دلار پر شود. دولتمردانمان هم از همين مردم هستند و بنابراين، نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه اهميت و ضرورت پيشگيري به خانههاي مردم هم راه پيدا كند چنانكه ديروز هم از جمع 8 نفره مسوولان و مديران در نشست خبري به مناسبت روز ملي حمايت از قربانيان سوختگي، فقط 4 نفر براي بيمه آتشسوزي منزل شان اقدام كرده بودند آن هم در حالي كه سازمان آتشنشاني، سالهاست كه هشدار ميدهد بيمه آتشسوزي و حوادث براي خانه ايرانيها يك الزام جدي است. اما اين هشدار، هميشه از سوي شهروندان ناديده گرفته شده در حدي كه به دليل استقبال نشدن از بيمه حوادث منازل مسكوني، شركتهاي بيمه آنقدر رقم حق بيمه را با وجود افزايش سقف تعهدات، كاهش دادهاند كه بياغراق، هزينه بيمه آتشسوزي يك خانه 70 الي 100 متري در مركز تا شمال تهران، معادل قيمت دو عدد پيتزاست و اين اتفاق، يعني يك فاجعه. يعني بيرغبتي مردم، ناآگاهي مردم و بيتوجهي به اهميت اقدامات پيشگيرانه، علت اصلي بروز بسياري از سوانح سوختگي و علت مرگ، معلوليت و از كار افتادگي بسياري از قربانيان سوانح سوختگي است در حالي كه اغلب اين سوانح، با رعايت چند نكته ايمني بسيار ساده، قابل پيشگيري بود.
مصداق بارز سادهانگاري ايرانيها درباره سوانح آتشسوزي، حادثهاي است كه دو هفته قبل در تالار عروسي شهر سقز رخ داد. مسوولان آتشنشاني ميگفتند كه علت آتشسوزي، وصل 8 كپسول گاز به يك شير فلكه مشترك بوده كه فشار بالاي گاز، باعث انفجار و آتش گرفتن اتصالها شده است. مصداقهايي از اين دست بسيار زياد است. به گفته رييس بيمارستان سوانح سوختگي شهيد مطهري، علت بيشترين سوانح آتشسوزي در ايران، سهلانگاري است؛ سهلانگاري مادري كه با يك دست، سيني چاي يا كتري آب جوش حمل ميكند و در دست ديگر، كودكش را در بغل گرفته است، سهلانگاري پدر و مادري كه پاي ديگ نذريپزان، از كودكشان غافل ميشوند و كودك، داخل ديگ نذري سقوط ميكند، سهلانگاري كارفرمايي كه حريم اتصالات برق در هنگام نصب داربست و حمل ميلگرد را رعايت نميكند و كارگران ساختماني، قرباني سوختگي ناشي از برقگرفتگي ميشوند، سهلانگاري خانوادهاي كه براي تفريح به دشت و بيابان ميروند و مثلا براي «صرفهجويي در هزينههاي خانوار» به جاي ژل آتشزا از بنزين يا الكل براي روشنكردن زغال استفاده ميكنند و قرباني سوختگي ميشوند.
اين اتفاقات، مربوط به ناآگاهي و فرهنگ بسيار پايين مردم ايران است كه اولويت و اهميت پيشگيري را نميشناسند يا اصلا براي آن اعتباري قائل نيستند اما دولتها براي ارتقاي اين فرهنگ چه كردهاند؟
بهمن 1395، رييس هياتمديره انجمن ققنوس، در نامهاي به رييسجمهوري پيشنهاد كرد كه كميته ملي پيشگيري از آتشسوزي و سوختگي تشكيل شود. در همين نامه پيشنهاد شده بود كه 30 دي ماه به عنوان روز ملي پيشگيري از سوختگي نامگذاري شود. اين مناسبت به اول ديماه منتقل شد اما تا امروز و با وجود درج هزاران مناسبت ملي در متن تقويمها كه شايد بعضيشان هيچ ربطي به سلامت ايرانيان هم نداشته باشد، اين مناسبت ملي كه يك پيام پيشگيرانه در خود مستتر دارد، هنوز به متن تقويمها راه پيدا نكرده است. كميته ملي پيشگيري از آتشسوزي و سوختگي هم با حضور نمايندگان تمام دستگاههاي دولتي تشكيل و محمد هادي ايازي، معاون اجتماعي وقت وزارت بهداشت هم به رياست اين كميته منصوب شد اما اين كميته ظرف 2 سال گذشته و با وجود آنكه قرار بوده در هر فصل، يك جلسه داشته باشد، فقط 7 بار تشكيل شده و آخرين جلسه اين كميته هم، آذر ماه سال گذشته بوده و مديركل سازمانهاي مردمنهاد وزارت بهداشت هم ديروز به «اعتماد» گفت كه مصوبات اين كميته، هيچ الزام اجرايي براي اعضا نداشته و به همين دليل، لازم است كه رياست اين كميته، به رده بالاتري همچون معاون رييسجمهوري واگذار شود تا حداقل، مصوبات اين كميته، الزام قانوني و ضمانت اجرا ايجاد كند. مديرعامل انجمن ققنوس هم ديروز حرفهاي جالبي ميزد. از جمله اينكه براي يك برنامه آموزشي درباره پيشگيري از سوختگي، تصاويري از قربانيان سوانح سوختگي را به تلويزيون برده اما مسوولان پخش با مشاهده هر عكس، به دليل تشويش اذهان عمومي، آن عكس را از فهرست نمايش عمومي حذف كردهاند. فاطمي ميگفت: «اين رسانه بايد برود به سمت ملي شدن و به سمت اينكه در كنار تبليغ چيپس و پفك، به يك مساله ملي و يك مشكل ملي توجه كند و براي آسيبي كه حتي تصاويرش در اين حد دلخراش است، برنامه آموزشهاي پيشگيرانه پخش كند تا ديگر شاهد چنين تصاويري نباشيم.»
مصطفي دهمرده، رييس بيمارستان سوانح سوختگي شهيد مطهري هم در اين جلسه تعريف ميكرد كه يكي از دوستانش براي تاليف پاياننامه تخصصي درباره قربانيان سوانح سوختگي، از كانادا به ايران آمده و در پاسخ علت اين اقدام، گفته كه در بيمارستان محل خدمتش كه 5 ميليون نفر از جمعيت منطقه را تحت پوشش دارد، فقط 5 تخت سوختگي داير است چون اقدامات پيشگيرانه در حدي توسعه يافته كه وقوع سوانح سوختگي، از اتفاقات نادر در اين كشور است. دهمرده در ادامه اين حرفها گفت: «ما در بيمارستان شهيد مطهري، 110 تخت داريم كه حالا هم ظرفيت تكميل است و براي انتقال بيمار بدحال به بخش مراقبتهاي ويژه، بايد منتظر مرگ يا ترخيص يكي از بيماران اين بخش باشيم. اغلب بيماران ما، كارگراني هستند كه بر اثر برقگرفتگي در محل كار، دچار سوختگي شدهاند و چون جريان برق، اندامهاي كمحجم و كوچك بدن مثل مچ دست و مچ پا را بهطور كامل ميسوزاند، بايد دست و پاي اين بيماران قطع شود و به همين دليل، اره ويژه قطع اعضاي بدن در بخش جراحي، دايم در تعميرگاه است.»
دهمرده ميگفت كه مسوولان تلويزيون از او براي يك گفتوگوي هشداردهنده با هدف كاهش و كنترل سوانح سوختگي دعوت كردهاند اما اين برنامه، بعد از نيمه شب پخش شده و وقتي اين مدير وزارت بهداشت اعتراض كرده كه اين برنامه بايد قبل از بخشهاي خبري عصرگاهي يا شبانه پخش شود كه مورد توجه مردم قرار بگيرد، مسوولان شبكه به او گفتهاند كه دقايق قبل از بخشهاي خبري، به برنامههاي پولي اختصاص دارد و اگر ميخواهيد گفتوگوي شما در آن دقايق پخش شود بايد به شبكه پول بدهيد.
وقتي يك رسانه سراسري كه طبق اساسنامه و هزاران بخشنامه ابلاغي و مصوب و به ازاي بودجهاي كه از جيب ميليونها خانوار ايراني دريافت ميكند، بايد براي تك تك مردم اين سرزمين فرهنگسازي كند و آنها را براي زندگي بهتر و سالمتر آموزش دهد، ارزش جان انسانها را با پول برابري ميدهد، آيا ميتوان انتظار داشت كه در سطوح خردتر، كارفرمايان كارگاهها و مديران ادارات و مسوولان مدارس و در نهايت سرپرستان خانوار و صاحبان و مستاجران خانهها، به ضرورت اقدامات پيشگيرانه از سوختگي بها بدهند؟
رضا رضايي، مديركل اعتبارات معاونت درمان وزارت بهداشت: «بيش از 90 درصد قربانيان سوختگي، از پرداخت هزينه درمان خود ناتوان هستند. در هيچ كتب درسي و دانشگاهي، هيچ جملهاي درباره پيشگيري از سوختگي نوشته نشده است. ايجاد هر تخت سوختگي بيش از 5 ميليارد تومان هزينه دارد كه حالا در كل كشور، 83 مركز و بخش سوختگي شامل 935 تخت (174 تخت ويژه) و 8 مركز تكتخصصي سوختگي در كرمانشاه، زاهدان، همدان و اهواز فعال است.»