ادامه از صفحه اول
تلنگر به ديپلماسي
عواملي چون درگيري رييسجمهور امريكا در پرونده استيضاح و آغاز سال انتخابات در امريكا، همزمان با شكست تلاشهاي ميانجيگران بينالمللي، باعث شده است كه كاخ سفيد هم تاحدي از مساله ايران دور شود. عليرغم مشغول شدن مقامهاي ارشد دولت دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا به انتخابات و استيضاح، چارچوب خصمانه تحريمهاي ضدايراني، در طول اين مدت همچنان فعال بود و با قدرت به كار خود ادامه ميداد. فروكش تحركات بينالمللي ميان ايران و امريكا، براي ايران قابل تصور نبود. همين باعث شد تا ايران راسا دست به كار احياي اين تحركات شود. بخشي از اين تلاشها، از طريق پيگيري اقدامات تقابلي ايران در چارچوب برجام بود كه جمهوري اسلامي ايران جهت وادار كردن طرفهاي باقيمانده در برجام براي اجراي تعهداتشان در پيش گرفت. همزمان ايران تلاشهاي ديپلماتيك براي فعال كردن كانال مالي براي تجارت با اروپا را پيگيري كرد. در كنار اين تلاشها، اقدام به تبادل زندانيان با امريكا هم ابتكار ديگري بود كه از سوي ايران انجام شد و نهايتا گام آخر سفر روز جمعه حسن روحاني، رييسجمهور به ژاپن بود كه از طريق آن تلاش شد تا ظرفيتهاي بينالمللي را براي كاهش تنشها ميان ايران و امريكا و ايجاد تحول جديدي ميان دو كشور و كاهش مخاطرات، پيگيري كند. دستاوردهاي سياسي سفر روحاني به توكيو، به سرعت قابل ارزيابي نيست، بلكه به دليل نقش طرفهاي ديگر در به نتيجه رسيدن ابتكارها و ديپلماسي تهران، بايد منتظر ماند تا در روزها و بلكه هفتههاي آينده، دستاوردهاي اين سفر مشخص شود. اينكه تصور ميشد اين سفر اهداف اقتصادي را، به ويژه تلاشهايي براي از سرگيري خريد نفت توسط ژاپن از ايران دنبال ميكند، چندان با واقعيات منطبق نبود. تحركات اقتصادي در روابط ايران با كشورهايي مانند ژاپن، منوط به ايجاد فضاي سياسي مطلوب است. احياي مناسبات اقتصادي با كشورهايي همچون ژاپن كه مستقيما متحد نزديك امريكا محسوب ميشوند و چه حتي كشورهايي كه شريك راهبردي ايران در مسائل اقتصادي و سياسي ايران محسوب ميشوند همچون چين و هندوستان، در سايه تحريمهاي ايالات متحده امريكا به سختي امكانپذير است و در شرايطي كه زمينه سياسي براي رفع آثار اين تحريمها وجود نداشتهباشد، حكومتهاي اين كشورها قادر به احياي مناسبات خود با ايران نيستند. انتظار ميرود در آينده نزديك اينستكس عملياتي شود و زمينهاي براي مناسبات پولي و معاملات نفتي بينالمللي ايران فراهم شود. هر چند اينستكس يك ساز و كار اروپايي است كه ميتواند زمينه خريد اعتباري از سوي ايران در قبال پيشفروش نفت به اروپا را فراهم كند، اما اين امكان وجود دارد كه از اين ابزار براي فروش نفت خام به كشورهاي آسيايي از جمله ژاپن هم استفاده كرد. قاعدتا اگر اينستكس اجرايي شود، ميتوان تصور كرد كه تاييد دولت امريكا هم براي عملياتي شدن آن از سوي اروپاييها دريافت شده است. به هر حال اروپاييها اميدوارند اين تاييديه را به اين انگيزه كه بهانه را از ايران براي توقف اجراي تعهدات برجامي بگيرند، از واشنگتن بگيرند. اگر اين ساز و كار عملياتي شود، قطعا كشورهايي مانند چين، هند، كره جنوبي و ژاپن كه نياز زيادي به نفت خام و ميعانات گازي صادراتي ايران دارند، ميتوانند بهرهبرداري زيادي از آن داشتهباشند و در واقع ميتوان گفت اگر قرار باشد اعتباري براي ايران از طريق پيشفروش نفت در نظر گرفتهشود، مشتريان آسيايي نفت ايران، اصليترين گزينهها براي دريافت نفت پيشفروش شده هستند، چرا كه براي اروپا در شرايط تحريمها، امكان دريافت مستقيم نفت خام از ايران، محدودتر و سختتر است.
دو سال بعد از زلزله آذر96
نكته دوم آنكه در بررسي لرزه خيزي كشور متوجه ميشويم كه بر اساس ميزان تغيير شكل پوسته و تنش آزاد شده در زلزلههاي گوناگون در كشور در طي دو سال گذشته ميتوان ارزيابي كرد كه هنوز به لحاظ ميزان زلزلههاي شديد با بزرگاي بيش از 6.5 متناسب با ميزان تغيير شكل حاصله در گسلها، زلزله كافي رخ نداده است. اين كمبود قاعدتا در زمان (ماهها و سالهاي) پيش رو بايد برطرف شود كه براي رخداد آنها بايد آماده شويم. نكته سوم آن است كه افزايش تعداد متوسط سالانه زمينلرزهها در محدوده تهران و پيرامون در طي دو سال گذشته، حدود 2 برابر تعداد متوسط سالانه در طي 15 سال قبل از آن بوده است. (مقايسه شود با اين افزايش كه براي كل كشور 1.5 برابر متوسط سالانه تا قبل از 21-8-96 بوده است). بنابراين ميتوان ميزان تغيير شكل پوسته و در نتيجه گسلش و زمينلرزهها را در محدوده تهران، بيش از متوسط كلي قابل مشاهده در كشور ارزيابي كرد. شهر تهران به دليل شرايط تكتونيكي، زمينشناختي، بهطور بالقوه در معرض تهديد مخاطرات طبيعي متعدد است. از طرفي، تراكم روزافزون جمعيت و وجود بافت فرسوده و ناپايدار در اين شهر ميزان ريسك سوانح طبيعي را به شدت افزايش داده و همچنان بيشتر ميكند. از سوي ديگر پديدههايهاي گوناگوني از ايجاد هراس و نگراني تا ويراني كامل زيرساختهاي شهر (مانند چيزي كه در 5 ديماه 82 در بم رخ داد و البته فروريخت ساختمان پلاسكو در 30-10-95 كه نمادي موردي از آسيبپذيري در پايتخت بود) قابل انتظار است. البته اگر زمينلرزه در پايتخت رخ دهد ميتواند اساس حكمراني و اراده امور را متلاشي كند (مانند چيزي كه در 22 ديماه 1388 در پايتخت كشور هاييتي در پي يك زمينلرزه با بزرگاي 7.1 در نزديكي پايتخت – پرت او پرنس- رخ داد. در تهران حدود 1000 ساختمان بلندمرتبه وجود دارد كه حدود 480 ساختمان بلندمرتبه در سالهاي 1384-1396 احداث شده است. بر اساس اعلام وزارت راه و شهرسازي 25 درصد از 979 ساختمان در مناطق با بافت عمدتا فرسوده مانند منطقه 12 هستند يعني همان منطقهاي كه ساختمان پلاسكو در آن وجود داشت و ممكن است از نظر دسترسي راه نيز مشكلي نداشته باشند. در عين حال ممكن است اين حادثه در الهيه اتفاق بيفتد كه يكي از مسائل اصلي در اين منطقه دسترسي است در حالي كه ساختمان پلاسكو در جوار دو خيابان اصلي و بزرگ جمهوري اسلامي و سعدي واقع شده بود. حدود يكسوم از ساختمانهاي بلندمرتبه در نزديكي يا روي پهنههاي گسل شمال تهران واقع شدهاند، در منطقه مركزي به ويژه در جنوب غرب و جنوب شرق تهران بالاترين ريسك را شاهد هستيم. بايد توجه كنيم كه زلزله تهران شبيه هيچكدام از زلزلههاي طبس 1357، منجيل 1369، بم 1382 و ورزقان 1391 و ازگله 1396 نخواهد بود. بر پايه مطالعه و شبيهسازي سادهاي كه اخيرا با همكاري دانشجويانم صورت گرفت با فرض رخدادي شبيه زمينلرزهاي با بزرگاي 7.3 (مشابه زمينلرزه 21 آبان 1396 ازگله سرپل ذهاب) در محدوده شهري تهران و فرض آسيب فقط به حدود 20 هزار ساختمان 5 طبقه و حدود 10 هزار ساختمان 5 تا 10 طبقه و فقط 10 ساختمان بيش از 10 طبقه در تهران، خسارت مالي وارده در حد 577 ميليارد دلار تخمين اوليه زده شد! كه اين حدود نزديك به دو برابر توليد ناخالص داخلي سالانه ايران در سالهاي 98-97 است! سناريوهاي گوناگون و شناخت سناريوي مختلف از خوشبينانه تا بدترين سناريو، كمك ميكند تا اگر عزمي براي آمادگي در برابر خطر زلزله در كشور و شهر تهران وجود داشته باشد، خودمان را با برنامه و به تدريج آماده كنيم. زلزله 29 آذر96 ملارد فقط يك تلنگر و يادآوري بود.