در باب جشنوارهاي كه اين روزها خبرساز شده است
جشنواره شعر فجر و صداهاي ناشنيده شعر
بهنام ناصري
اگر چه حدود يك و نيم دهه از عمر جشنواره شعر فجر ميگذرد اما من بيش از همه ادوارش، هشتمين دوره آن را به ياد ميآورم. حدود شش سال پيش، چند ماه پس از دولتي كه با شعار اميد در ساحتهاي مختلف كارگزاري ملت و از آن جمله در فرهنگ بر سر كار آمده بود و بنا داشت از تدبيري رونمايي كند كه پيشتر غايب بزرگ اين عرصه بود، فضاي ادبي هم از اين وعدههاي دولتي بينصيب نماند. قرار شد شعر فجر آن سال، با شمايلي متفاوت برگزار شود و چنان كه دبير وقت جشنواره در گفتوگويي با صاحب همين قلم گفته بود، ميخواستند جشنوارهاي برگزار كنند كه صداي همه گرايشهاي شعر معاصر فارسي در آن منعكس باشد. به عبارتي قرار بود هفتمين جشنواره شعر فجر، فرصتي - اگر نه يكسان- فراهم آورد براي شنيده شدن صداهايي كمتر شنيده شده شعر فارسي در رويداد رسمي «شعر فجر» كه ميخواست در قوارهاي ملي برگزار شود. آنچه در خواست روشنانديشانه بعضي از دوستان شاعر و منتقد ما كه در آن سال به خصوص به عضويت كميته اجرايي جشنواره شعر فجر درآمده بودند، فرصت مطرح شدن پيدا كرده بود، در كنار همانديشاني كه نيمه پر ليوان و فيالمثل تلاشهاي دبير وقت را براي ايجاد پيوند ميان گروهها و گرايشهاي مختلف را ميديدند، مخالفانِ تلخانديشي هم داشت كه باوري به امكان تحقق اين امر نداشتند. اين تلخانديشان تبديل كردن جشنواره شعر فجر به رويدادي براي انعكاس همه گرايشها و صداهاي دور مانده از تريبونهاي صاحب جاه و محروم از امكاناتِ تبليغاتي رسانههاي صاحب قدرت را ناممكن ميدانستند و بر اين باور بودند كه حضور آدمهايي با گرايشهاي فكري و شعري مختلف در كميته اجرايي، به دليل ضريب نفوذ پايين اين افراد در سياستگذاري جشنواره، كمكي به تنوع صداهايي كه از اين رويداد به گوش ميرسد، نخواهد كرد و تنها سبب ميشود كه مخاطبِ به اعتبار نام آنها، جشنواره را مستقل و چندصدايي در نظر آورد و اين چيزي جز قلبِ به واقعيت مسلمِ قضيه و كاستن از وضوح آن نيست. اين مناقشه بر سر چيستي و ماهيت جشنواره شعر فجر، كماكان ادامه دارد و هنوز از دور و نزديك اختلاف نظرهايي درباره آن ديده و شنيده و خوانده ميشود. تا جايي كه حتي ميتوان فراخوان اين جشنواره را هم محل اختلاف نظر دانست. قدر مسلم جشنواره شعر فجر با ديگر جشنوارههايي كه نام «فجر» را يدك ميكشند، تفاوتي اساسي دارد كه به ساختار هنر شعر و تفاوت آن با - مثلا- سينما و تئاتر و .. برميگردد. توليد شعر منوط به هيچ حمايتي از سوي دولت نيست و به تمامي محصول خلاقيت فردي شاعر در خلوت اوست. در حالي كه ساختن فيلم و آماده كردن نمايش و... بدون برخورداري از امكانات و بودجه و حمايتِ مالي ممكن نيست. بنابراين دولت و امكانات دولتي تنها در عرضه شعر دخيلند و نه در توليد آن. از اين منظر گرايشهاي فكري و شعري بُعد و قُرب شفافتري نسبت به نهادهاي قدرت و حاميان مالي دولتي پيدا ميكنند. دليل مقاومت گروههايي از شاعران براي حضور در اين جشنواره از اين منظر بيشتر قابل درك است.