• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4544 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳ دي

گفت‌وگو با شهلا آرمين، به بهانه برگزاري نمايشگاه «رازهاي مقدس»

فيگور مدرن در مكتب تبريز

الهه باقري

 

 

هفته اول آذر، نهمين نمايشگاه انفرادي نقاشي‌هاي شهلا آرمين، با نام «رازهاي مقدس» در گالري ساربان برپا شد. او سال ۵۶ به فرانسه رفت و كلاس‌هاي طراحي دانشكده بوزار و شهرداري ۱۱ پاريس را گذراند. پس از آن، براي آنكه بتواند از كمك‌هزينه تحصيلي استفاده كند، در رشته تاريخ اديان در پاريس ادامه تحصيل داد و در كنار آن، دوره‌هاي آزاد نقاشي را گذراند. او سال ۶۱ به كشور بازگشت و فعاليت خود را به‌ صورت حرفه‌اي در ايران آغاز كرد. آرمين عضو پيوسته انجمن هنرمندان نقاش ايران است و تاكنون علاوه بر نمايشگاه‌هاي انفرادي، در بيش از ۱۰۰ نمايشگاه گروهي در ايران و خارج از كشور شركت كرده است. او با مطالعه نگارگري اصيل ايراني مانند آثار كمال‌الدين بهزاد و با الهام از فضاهاي موجود در آثار اين هنرمند و تلفيق آنها با نقاشي مدرن، به فضايي تازه دست يافته است. يكي از ويژگي‌هاي اصلي در كارهاي آرمين «زندگي» است كه به شكلي كاملا ملموس در آثار او موج مي‌زند. از ديگر نكته‌هاي قابل ذكر در تابلو مي‌توان به حركت و تغيير زمان اشاره كرد؛ به اين معنا كه استفاده از رنگ‌هاي فيروزه‌اي و سبز، تداعي‌كننده نگارگري‌هاي ايراني و فضايي اصيل و قديمي است و در مقابل رنگ‌هاي قرمز، آبي و زرد و اشكال انتزاعي، مفاهيمي امروزي و مدرن را به مخاطب منتقل مي‌كند. آرمين در بخشي از استيتمنت نمايشگاه خود نوشته: «بهره‌مندي از ساختار دوبعدي نگاره‌هاي مكتب تبريز همراه با تنوع رنگ‌هاي درخشان كه در انواع هنر ايران موج مي‌زند، چراغ راهي براي من بوده تا در ادامه راه با توجه به گنجينه‌هاي‌مان، هويت ايراني در حد امكان حفظ شود.» برگزاري نمايشگاه، بهانه‌اي شد تا با او به گفت‌وگو بنشينيم كه در ادامه مي‌خوانيد.

 

اولين نكته‌‌اي كه در كارهاي شما توجه مخاطب را جلب مي‌كند، رنگ‌ و فضاست؛ فضايي كه نه تكرار بلكه الهام‌گيري از نگارگري ايراني است با تغييراتي بنيادين. بيننده در نگاه اول، ردپايي ناواضح از نگارگري ايراني مي‌بيند كه اين ردپا، تا پايان مطالعه اثر حضور دارد اما با تغييراتي كه به كل متفاوت از محتواي نگاره‌هاست. در واقع مي‌توان گفت نگارگري هست و نيست. چگونه به اين فضا و اين رنگ‌بندي رسيديد؟

زماني كه آغاز به نقاشي به اين شيوه كردم، تمركزم بر خمسه نظامي و نگاره‌هاي مكتب تبريز بود. نمي‌خواستم مينياتوريست باشم اما در آن روزهايي كه هم‌دوره‌هاي من دنباله‌رو براك، پيكاسو و نقاشان غربي بودند، ترجيح دادم به گنجينه ايراني بپردازم. به ‌نوعي ساختار دوبعدي نگارگري و شهامت رنگي آثار ايراني مورد توجه من قرار گرفت. در آن زمان گاهي در دانشگاه‌ها، حتي براي اجراي كار دانشجوها محدوديت رنگي قائل مي‌شدند.

بيشتر اوقات رنگ‌ها را خالص و بدون خاكستري و پالت، روي مقوا و بوم‌رنگ‌ها استفاده مي‌كردم. جسارت اين كار، شايد براي آن بود كه در ابتدا، قصد برگزاري نمايشگاه و ارايه كار نداشتم، براي دل خودم نقاشي مي‌كشيدم. پس از اجراي چندين كار و جمع‌آوري مجموعه‌اي از آثار، روي بوم كار كردم. روي بوم هم تركيب رنگ‌ها به همان شيوه قبل بود. رنگ‌ها را آزادانه استفاده مي‌كردم.

در مورد فيگورها هم بايد بگويم كه من نقاش بداهه هستم. يك انديشه نهايي نيست كه با توجه به آن، كارم را آغاز كنم. از ابتدا تا انتهاي كار، اتفاق‌هاي بيروني در كارم بسيار تاثيرگذارند. گاهي در وسط كار تصميم مي‌گيرم كه فيگورهايم از ايستاده به نشسته تغيير حالت بدهند. از طرفي بايد بگويم بهترين دوستان من در تنهايي‌هايم، فيگورها بوده‌اند. بر اين باورم كه هر فيگوري در كارهايم روح داشته و مونس و همدرد من در لحظات خلق اثر بوده است. من به آنها و آنها به من جان مي‌دادند.

هنرمندان ديگري مانند هانيبال الخاص، رضا درخشاني، ميترا كاويان و ... نيز مطالعات بسياري بر فضاي نگاره‌هاي ايراني داشته و در آثار خود از آن استفاده كرده‌اند. وجه تمايز نقاشي‌هاي شما با ديگر آثاري كه رويكرد مشابه داشتند، چيست؟

پيش از اين نيز، بسياري آثار مرا با هنرمنداني مانند شاگال يا پيكاسو مقايسه مي‌كردند. در پاسخ به آنها گفته بودم شايد تا حدودي فضاي كار اين هنرمندان در ذهن من جرقه‌اي ايجاد كرده باشد، اما اينكه بگويم دنباله‌روي آنها بودم، نه. من با حسم نقاشي مي‌كنم و هر چه در لحظه خلق اثر، در ذهنم مي‌گذرد، بر بوم پياده مي‌كنم.

در مورد هنرمنداني كه روي نگاره‌هاي ايراني تمركز داشتند نيز بايد بگويم ممكن است در بعضي موارد مانند استفاده از رنگ‌هاي خام، لكه‌هاي رنگي يا دفرمه كردن فيگورها، يك خط ‌فكري مشابه داشته باشيم، اما هر هنرمند در مطالعات خود، بخشي از نگاره‌ها را كشف كرده كه با ديگري متفاوت است. نكته‌ مهم اين بوده كه بتوانيم خودمان را در آثار پيدا كنيم.

شايد گاهي از بعضي آثار الهام گرفته باشم، اما رسيدن به خط‌مشي و امضاي شخصي، اهميت خاصي براي من داشته است. هر زمان احساس كنم دچار خلأ شده و حرف جديدي براي مخاطب و جامعه نداشته باشم، بايد از دنياي نقاشي كنار بروم.

همان‌طور كه گفتيد، در هر مطالعه‌اي از آثار پيشين، هنرمند بخش جديدي را كشف مي‌كند. كدام وجه هنر نگارگري توجه شما را جلب كرد و در آثارتان نمود بيشتري داشته است؟

مهم‌ترين نكته در نگاره‌ها، توجه بيش از اندازه به رنگ و فيگور بود. اين موضوع در بسياري از نقاشي‌هاي من ديده مي‌شود. با مطالعه نگارگري‌هاي ايراني، بر اين باور بودم كه آدم‌ها و صورت و لباس آنها، با دنياي ما سازگار نيست. از طرفي، مينياتورهايي را كه متداول بود نمي‌پسنديدم. خطوط چرخان و نقش‌ونگارهاي بيش از اندازه آنها را نمي‌خواستم تكرار كنم. به كارهاي مدرن بيشتر جذب مي‌شدم. بنابراين، از رنگ‌آميزي، ابعاد و دفرماسيون فيگورها در فضاي مدرن استفاده كردم.

هر شيوه و مكتب نقاشي در زمان خود و براي بيان مفاهيم مشخص، از كاركرد ويژه‌اي برخوردار است. در دنياي مدرن كه در نقاشي شكل‌هاي بياني مختلفي به وجود آمده، استفاده عين‌به‌عين از نگاره‌ها براي بيان مسائل جهان امروز، چندان منطقي به نظر نيامده و رويكردي نو مي‌طلبيد.

من سال‌ها از مدل‌هاي زنده طراحي مي‌كردم. اين مدل‌ و تجربه‌ها در ذهن من ثبت شده بود و مي‌خواستم از آنها استفاده كنم. نگارگري پر از فيگور بود اما نمي‌خواستم مدل‌هايم با شال و دستار باشند. بنابراين، فيگورهاي زنده، در ساختار دوبعدي و رنگ‌هاي نگاره‌هاي ايراني نشستند. به‌ علاوه تجربه، ساختار ذهني و رويكردهاي شخصي نيز منجر به ايجاد اين فضاها شد. شال و دستار زنان و مردان نگاره‌هاي ايراني براي نسل معاصر نيست، مي‌خواستم فضاي نگارگري را بشكنم و به زبان معاصر برسم. جاي اينكه دنباله‌رو سبكي باشم كه از پيش به وجود آمده، تلاش كردم از شكستن فضاي نگارگري با زبان شخصي به شيوه‌اي برسم كه شايد بتواند مورد استفاده نسل‌هاي بعدي باشد. در واقع خواستم بگويم بدون اينكه دنبال سبك‌هاي قبلي و شناخته شده باشيم، مي‌توانيم از گنجينه‌هايي كه داريم، به جريان جديد برسيم.

من از اصول ترسيم نگارگري به عنوان كهن‌ترين شيوه نقاشي ايراني استفاده كرده و آن را محور و بستر خلق نقاشي خود قرار دادم، اما شيوه‌اي كه براي نقاشي‌هايم به كار بردم، نمودي از شرايط امروزي است.

با اين توضيحات، بايد در آثارتان بيشتر شاهد عناصر مدرن باشيم اما چيزي كه ديده مي‌شود، قاب‌بندي و طبيعت‌ بي‌جان، به همان شيوه نگارگري است. چرا مثلا در نقاشي‌هاي خود از ظروف و وسايل مدرن استفاده نكرديد؟

من بيشتر از تمركز بر جزييات نقاشي‌ها، سعي كردم در شيوه خلق فيگورها به هنر مدرن نزديك شوم. هرچند كه در برخي آثار ظروف و تجهيزاتي كه به دنياي امروز مربوط باشد، ديده مي‌شود.

همچنين بر اين باورم كه محيط زندگي را انسان در كنار طبيعت بي‌جان تشكيل مي‌دهد. من فقط تلاش كردم با نگاه شخصي و به دور از ترسيم رئال عناصر، زندگي را به ذهن مخاطب متبادر كنم.

تصميم نداريد فيگورها را به فضاي مدرن نزديك كنيد؟

هر بار براي اجراي يك اثر، هزاران ايده و فيگور در ذهنم نقش مي‌بندد. حتما روزي به سمت اين موضوع خواهم رفت كه فيگورها را در فضايي مدرن قرار دهم، اما بر اين باورم كه وقتي در جاده‌اي حركت مي‌كنيم، نمي‌توانيم خيلي ناگهاني تغيير حالت دهيم. نمي‌خواهم با آنچه تاكنون انجام داده‌ام، فاصله محسوسي داشته باشم. ترجيح مي‌دهم آرام آرام حركت كنم.

در تمام آثار شما، زن نقش پررنگ و محوري دارد. هرچند كه جنسيت هنرمند در بسياري موارد در خلق آثارش تاثيرگذار است، اما آيا شما دليل خاصي داشتيد؟

در مورد حضور زنان در كارهايم، توضيحات بسياري است كه در اين فرصت، نمي‌توانم به آن بپردازم اما اگر بخواهم به‌طور خلاصه بگويم، زن در جامعه ما، بسيار مهجور است. علاوه بر اين، زايش كل بشريت، از زن است. به همين دليل، زن از اهميت ويژه‌اي براي من برخوردار است. بسياري از منتقدان، حضور زن‌ در كارهايم را به شمايل‌نگاري‌هاي اروپايي و كارهاي هنرمندان غربي نسبت دادند، اما در نگاره‌هاي خودمان نيز، مادر و فرزند بسيار ديده مي‌شود. اگر روزي در هنر ايران، كار من ماندگاري داشته باشد، مانند مشقي خواهد شد براي نسل جديد و آنها هم به شيوه‌هاي جديدي خواهند رسيد؛ به اين ترتيب، روند رشد و زايش ادامه خواهد داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون