• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4544 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳ دي

بقاي يوز در گرو تصميمي قاطع

حميدرضا ميرزاده

در اينكه جمعيت يوزپلنگ آسيايي كه شواهد علمي نشان مي‌دهند تنها در مرزهاي جغرافيايي ايران يافت مي‌شوند به ‌شدت كاهش داشته و بقاي اين گربه‌سان منحصربه‌فرد با خطر جدي روبروست، كسي شكي ندارد.

كارشناسان و متخصصان حيات‌وحش در چنين شرايطي، معمولا گزينه دخالت انساني براي افزايش جمعيت را توصيه مي‌كنند؛ به اين معنا كه يا بايد طرح‌هايي همچون تكثير در شرايط اسارت را آغاز كرد يا آنكه با ايجاد شرايط نيمه‌اسارت و فراهم كردن نيازهاي اساسي، به حمايت از جانور در معرض خطر انقراض پرداخت تا بتواند توليدمثل كند.

منظور از شرايط اسارت، نگهداري جانوران مولد در محوطه‌هاي كوچك (چيزي شبيه به محفظه‌هاي موجود در باغ‌وحش‌ها البته با شرايطي كاملا متفاوت) و زيرنظر مستقيم متخصصان تكثير و دامپزشكان است. منظور از شرايط نيمه اسارت نيز نگهداري جانور در بخشي محصور از زيستگاه اصلي است به نحوي كه وسعت منطقه محصور بسيار بيشتر از محفظه‌هاي عادي است و جانور كمتر احساس زندگي در محيط بسته را دارد.

طبيعي است كه در صورت موفقيت طرح‌هاي تكثير جانوران وحشي، نسل جديد متولدشده، كمتر شانس رهاسازي در طبيعت و زندگي آزاد همچون ساير همنوعان خود را دارد. اما در شرايطي كه تنوع ژني يك گونه (يا زيرگونه) شديدا كاهش يافته و در معرض خطر نابودي است، اولويت نخست بايد حفظ ژن‌هاي موجود به صورت زنده باشد. برنامه تكثير در اسارت، پيش از آنكه با هدف افزايش شمار افراد يك گونه جانوري باشد، با هدف زنده نگاه داشتن ژن‌‌هاي موجود انجام مي‌شود؛ ژن‌هايي كه با مرگ افراد آن گونه، تنها در نمونه‌هاي بافت و خون موجود در هرباريوم‌ها قابل دستيابي هستند و توليد يك موجود زنده با همان خصوصيات، دشوار و بسيار پرهزينه است.

بر كسي پوشيده نيست كه فراموش كردن زيستگاه‌هاي طبيعي يك گونه در معرض خطر، اشتباهي مهلك است چرا كه حتي اگر در تكثير افراد موفق باشيم، وقتي زيستگاهي براي رهاسازي نباشد عملا طرح تكثير در اسارت با شكست روبرو شده! اين واقعيت را هم نبايد از نظر دور بداريم كه متاسفانه عمده تجربيات جهاني معرفي مجدد افراد تكثيرشده، موفقيت‌آميز نبوده اما زماني كه كار به باقي ماندن افراد معدود از يك گونه رسيده، چاره‌اي جز تكثير نمي‌ماند.

يك تصميم قاطعانه و جسورانه مي‌تواند آن باشد تا به جاي تعلل و بررسي‌هاي طولاني‌مدت در مورد دخالت انساني مستقيم در زندگي يوزها و چگونگي آنكه از چند سال پيش آغاز شده، يكي از روش‌ها به كار گرفته شود تا زمان بيش از اين از دست نرود. اما به نظر مي‌رسد تصميم‌گيري مديران در چنين شرايطي، راه رفتن بر لبه تيغ باشد.

اما جسورانه‌تر از تصميم براي تكثير يوزها، تصميم‌گيري و اجراي تغيير در ساختار كهنه حفاظت از زيستگاه‌ها و حيات‌وحش كشور است.

ساختاري كه تنها بر پايه نيروهاي دولتي، محيط‌بان مسلح و تصميم‌گيري‌هاي از بالا به پايين است و در آن، كمتر به نظرات، نيازها و توقعات جوامع حاشيه‌نشين زيستگاه‌ها توجه مي‌شود. ساختاري قديمي كه از منابع مالي دولتي بهره مي‌گيرد و با قرار گرفتن كشور در تنش‌هاي اقتصادي، به سرعت بودجه‌هاي خود را از دست مي‌دهد.

در نقطه مقابل، ساختاري مبتني بر مشاركت مردمي قرار دارد كه علاوه بر بودجه‌هاي دولتي، بر توليد ثروت پايدار از درون زيستگاه با هدف معيشت بومي و تامين بودجه‌هاي حفاظت تاكيد دارد. حفاظت‌گاه‌هاي مردمي كه در قوانين از آنها به عنوان «قرق‌هاي اختصاصي» ياد شده، يكي از تجربيات است كه تكيه اقتصادي آن بر شكار پايدار است. تجربيات متعدد ديگر با تكيه اقتصادي بر اكوتوريسم، فرهنگ بومي و ورزش در جهان وجود دارند كه هنوز در ايران تجربه نشده‌اند.

ورود به اين سبك مديريت، تاثيرات مثبت خود بر زيستگاه‌هاي طبيعي و بقاي يوزپلنگ را خصوصا در شرايط اقتصادي فعلي كشور نشان خواهد داد چرا كه با توجه به واقعيت «بودجه‌هاي قطره‌چكاني» انجام توامان حفاظت مناسب از زيستگاه‌ها و اجراي برنامه تكثير در اسارت بسيار دشوار است.

براي بقاي يوزپلنگ، تصميم‌هاي قاطعانه زيادي بايد گرفت كه مهم‌ترين‌شان، گذار از حفاظت ناكارآمد سنتي است كه شرايط كنوني را براي يوزپلنگ و ساير گونه‌ها رقم زده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون