• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4544 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳ دي

باستاني پاريزي، تاريخ‌نگار مردمي

رضا مختاري اصفهاني

دكتر ابراهيم باستاني پاريزي تبار از پاريز كرمان داشت و با آنكه از «پاريز تا پاريس» را طي كرد، اما همچنان دل در گروي پاريز و كرمان داشت. كرمان براي او ايران بود و ايران برايش كرمان. در هر متن و سخني به مناسبت و بي‎مناسبت از كرمان مي‎گفت و مي‎نوشت. چه كرمان را به جان دوست داشت و گويي در پي اداي دين به دياري بود كه مردانش براي آزادي ايران رنج‎ها كشيده بودند. همچنان‎كه خودش در كتاب «تلاش آزادي» به بهانه شرح ‎حال حسن پيرنيا به تلاش ايرانيان براي آزادي پرداخت. باستاني پاريزي از اولين فارغ‎التحصيلان رشته تاريخ در مقطع دكترا بود كه پيش از او اديبان تاريخ‌نگار بيشتر جلوه داشتند. او اما روايتي جذاب از تاريخ فراهم آورد كه گويي تاريخ خوانده بود تا حكايت‎هايي شيرين از گذشته بگويد؛ حكايت‎هايي كه مخاطباني از هر طيف و گروهي داشت. كتاب‎هاي باستاني پاريزي هم خوانندگاني از ميان مردمان عادي داشت، هم رجال سياسي را جذب مي‎كرد. آنچه روايات تاريخي او را جذاب كرده بود، تنها شيوه بيانش نبود كه باستاني تاريخ مردم را براي مردم مي‎نوشت. در تاريخ‌نگاري او بود كه مي‎شد با شيخ‎محمدحسن زيدآبادي معروف به «پيغمبر دزدان» آشنا شد؛ گويي نويسنده خود را در كسوت زيدآبادي مي‎ديد كه سخن خودش نيز از كنايه و مطايبه بي‎بهره نبود. باستاني خود نيز در سخن و قلمش مطايبه و كنايه فراوان داشت. او طبع حكايت‎گويي را از پاريز و از پدر به ميراث برده بود. اين طبع را در مجله خواندني‎ها پرورش داد. چندي همكار ذبيح‎الله منصوري در اين مجله بود و برخلاف بسياري از تاريخ‌نگاران دانشگاهي كتاب‎هاي منصوري را تخطئه نمي‎كرد. چه دريافته بود منصوري به فرهنگ مطالعه و علاقه به تاريخ در ايران كمك شاياني كرده است.

باستاني با وجود تحصيلات دانشگاهي در رشته تاريخ اما در ميانه نويسندگان و مترجماني چون منصوري و تاريخ‌نگاران دانشگاهي مانند فريدون آدميت ايستاد. او تاريخ را به شيوه‎اي روايت كرد كه مستند بود اما عامه مردمان را به خواندن كتاب‎هايش ترغيب كرد. كتاب «شاه منصور»ش روايتي جذاب از عصر حافظ بود، اما برخلاف قاسم غني تصويري دل‎انگيز از آن روزگار ارايه مي‎كرد. استاد دريافته بود جامعه به تاريخ نياز دارد، اما شيوه روايت را بايد تغيير داد. او در حالي به اين مهم دست يافته بود كه در حوزه پژوهش و تصحيح كتاب‎هايي چون «سياست و اقتصاد عصر صفوي» و «تاريخ كرمان» تاليف احمدعلي‎خان وزيري را در كارنامه‎اش دارد. دكتر باستاني پاريزي در نهايت تواضع بود. براي بسياري از كتاب‎ها با نويسندگاني با نام و نشان يا بي‎نام و نشان مقدمه‎هاي خواندني نوشت. اين مقدمه‎ها را در مجموعه‎اي با عنوان «جامع‎المقدمات» منتشر كرد؛ عنواني كه هم نشان از روحيه طنز استاد داشت و هم پهلوزدني كنايه‎آميز به كتاب درسي سال‎هاي ابتدايي تحصيل طلاب علوم ديني بود. دكتر باستاني پاريزي كه با مجله خواندني‎ها آغاز كرده بود، تا آخرين ماه‌هاي حيات مقالاتي براي روزنامه اطلاعات مي‎نوشت؛ نوشته‎هايي كه علاوه بر تعلق خاطر او به فضاي روزنامه‎نگاري، از تعلقات عاطفي ميان او و سيدمحمود دعايي، همشهري‎اش حكايت داشت. دكتر باستاني پاريزي تاريخ‌نگار مردمي بود كه قلم و زبانش مملو از روايت‎ها، مطايبه‎ها، كنايه‎ها و ضرب‎المثل‌هاي عاميانه اما با بياني دلچسب بود. شوربختانه امروزه تحقيقات و نوشته‎هاي تاريخي هم از روايات اديبانه عبدالحسين زرين‎كوب و روايات عاميانه باستاني پاريزي محروم مانده و هم در بيان نظريه‎هاي علمي فرومانده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون