• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4544 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳ دي

آقاي طهماسب، عاليجناب برازنده شماست

تايم‌لاين توييتر فارسي پر شده از ويديوي تقدير از ايرج طهماسب در جشنواره قصه‌گويي. اين ويديو كوتاه دست به دست مي‌شود و كاربران توييتر فارسي از عشق و علاقه خود به اين مجري محبوب مي‌نويسند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست.

«واقعا چهره برتر در تلويزيون فقط آقاي ايرج طهماسب بوده. خيلي علاقه‌مندم به آقاي مجري»، «يه تيكه از برنامه‌ جشنواره‌ قصه‌گويي رو ديدم، مردم براي ايرج طهماسب. هميشه اين مرد رو دوست دارم»، «سفارش مي‌كنم به ديدن فيلم تجليل از ايرج طهماسب»، «ولي كاش ايرج خان طهماسب يه چند قسمت كلاه‌قرمزي ويژه كريسمس ميساخت، اصن اسم عيد مياد صداي جيگر و فاميل دور ميپيچه تو گوشم، والا»، «لعنت به من كه اين روزها با نكوداشت ايرج طهماسب و صداي ميخوام برم تلويزيون... كلاه قرمزي هم اشكم در مياد. بعد از حماسه‌اي كه سر آقاي حكايتي آفريدم اين دومين بار ميشه كه دلم ميخواد عين يه ديوونه كلاه قرمزي ببينم و اشك بريزم»، «يعني داريم كسي رو كه بگه مثلا اه من از اين يارو ايرج طهماسب بدم مياد؟ خدايي داريم؟»، «دلم ميخواد يك آدمي بشم كه روي زندگي بچه‌ها تاثير ميذاره؛ مثل ايرج طهماسب»، «آقاي ايرج طهماسب، عاليجناب برازنده شماست، جان مايي»، «اونجايي كه ايرج طهماسب توي تجليل يهويي ازش توي جشنواره قصه‌گويي، ميگه: خجالت ميكشم وقتي اينجوري تشويقم ميكنين، لايقش نيستم... ميخوام سرم رو بكوبم تو ديوار»، «ويديويي از نكوداشت ايرج طهماسب تو جشنواره قصه‌گويي ديدم، به نظرم تو اين روزگار دود گرفته ديدن اين ويديو و اون جمع بايد به عنوان پادزهر تجويز بشه. هر ۸ ساعت يك‌بار!»، «كاش اگه كچلم، ايرج طهماسب باشم»، «داشتم فيلم اختتاميه جشنواره بين‌المللي قصه‌گويي رو مي‌ديدم، موقع تقدير از ايرج طهماسب آهنگ آقاي راننده پخش شد. يهو بغض گلوم رو گرفت، هر وقت اين آهنگ رو مي‌شنوم همين حال مي‌شم، پرت مي‌شم به روزهاي خوش كودكي كه فيلم كلاه قرمزي رو از ويديوكلوپ مي‌گرفتيم و مي‌ديديم بارها و بارها..»، «امثال آقاي ايرج طهماسب واقعا زندگي رو زيبا ميكنن»، «به قدري ايرج طهماسب رو دوست دارم كه هربار با ديدنش بغض مي‌كنم و اشك تو چشمام جمع ميشه، يه بارم تو يه نشستي از نزديك ديدمش و دويدم طرفش ديد كه از ديدنش به وجد اومدم و گريه كردم»، «يه جوري من عاشق خنده‌هاي گوگولي آقاي مجري هستم كه محو ميشم وقتي ميخنده» و «قصه خوندم براشون گذاشتم كانال، قشنگ تداعي‌كننده قصه‌خواني‌هاي آخر شب آقاي مجريه تو كلاه قرمزي. كاش اندازه ايرج طهماسب جذاب و خوش صدا و سيبيلو بودم!»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون