عماد افروغ، تحليلگر نزديك به جناح راست:
مصلحتانديشيهاي كاذب
كار را به اينجا كشانده است
عماد افروغ، استاد جامعهشناسي معتقد است كه
«با تفسيري كه از جمهوري اسلامي به دست دادهايم پاي اسلام و ايدئولوژي اسلامي را هم وسط كشيدهايم؛ مردم به هر حال اعتمادي داشتند و اعتماد تاريخي را خرج حكومت كردند اما كاش همه اعتماد خود را خرج حكومت نميكردند، چون وقتي همه اعتماد را صرف ميكنند و آنچه مورد انتظارشان است، اتفاق نميافتد اين احتمال هست كه همه آن اعتماد را پس بگيرند و به موضوع اعتمادشان يعني به دين و اصل انقلاب و اصل كارآمدي دين هم ضربه وارد شود.»
اين تحليلگر نزديك به جناح راست با بيان اينكه مردم در همان اول نبايد همه تخممرغهايشان را در يك سبد قرار ميدادند، تاكيد كرد: «يك عده بايد مانع ميشدند و حالت تعادلي برقرار ميكردند و با حضور نقادانه خود جلوي اين اتفاق را ميگرفتند، اما ساكت شدند.» به گزارش جماران، او در ادامه گفت: «نهادهاي مدني ديني ما سالهاست ساكتند اما دفعتا بيرون آمدهاند. شما به هر شبكه اجتماعي كه نگاه مياندازيد، ميبينيد كه يك روحاني آمده و دارد انتقادهاي تند ميكند. اين انتقادها خيلي خوب است اما تا ديروز كجا بوديد؟ اگر يك نقد مستمر سازنده و مستدل وجود داشت اوضاع به اين شكل در نميآمد كه هر دولتي و هرطوري كه خواست بتواند بتازد و آن نظارتهاي تاريخي اعم از روشنفكري، غيرروشنفكري و حوزوي وجود نداشته باشد.»
به اعتقاد اين جامعهشناس، همه اين مساله به قدرت دولتي برنميگردد كه بگوييم مانع شدند، سانسور كردند و بگير و ببند راه انداختند؛ اين فقط بخشي از ماجراست، بخش ديگر مربوط به خود عامليت، خلاقيت روشنفكري اعم از حوزوي و غيرحوزوي است. افروغ با تاكيد بر اينكه بايد جلوي راديكاليزه شدن را گرفت، گفت: «اين راديكاليزه شدن فعلي ميتواند به متلاشي شدن نظام، متلاشي شدن اجتماعي و يك آنارشيسم بينجامد.» او همچنين با اشاره به اعتراضات فراگير اخير، ادامه داد: «در اين اعتراضات هيچ ساماندهي و سازماندهي تعريف شدهاي نميبينيم؛ هيچ رهبري وجود ندارد و اين بد است. اولا مردم به حقوق خود اعتراض ميكنند كه اين خوب است. بالاخره مردم حق اعتراض دارند. حق اعتراض براي مردم محفوظ و شناخته شده و به رسميت شناخته شده است. بايد سعي ميكرديم معبرهايي براي اعتراضهاي مدني تعبيه كنيم.»
اين نماينده پيشين مجلس با بيان اينكه «براي اعتراضهاي مدني معبري فراهم نكردهايم و به اين ترتيب فرصت اعتراض غيرمدني فراهم ميشود كه آن هم بحق است»، گفت: «خود اعتراض غيرمدني را هم ميتوان سنخشناسي كرد؛ بخشي از آنها اميدبخش است، اما بخشي از آن اميدبخش نيست، يعني وقتي رهبري ندارد، سازماندهي ندارد و هيچ جريان سياسي متشكلي پشتسر آن نيست كه پاسخگو باشد، مسلما نتيجهاش آنارشيسم ميشود. اي كاش نتيجه انقلاب بود، چراكه انقلاب رهبري، سازماندهي و ايدئولوژي دارد.» عماد افروغ تاكيد كرد: «بايد خيلي از اتفاقات ناگواري كه ميتواند رخ دهد را پيشبيني كرد. نقدها بايد كماكان باشد اما به صورت مستمر، منصفانه و مستدل؛ يعني اينگونه نباشد كه هر كس هر چيزي بگويد، بلكه بايد به آمار، به شاهد و مدرك استناد شود و ترجيحا نقد درون گفتماني با التزام به انقلاب اسلامي و انديشههاي امام راحل باشد.» اين فعال سياسي همچنين با انتقاد از نحوه برخورد نهاد قدرت گفت: «متاسفانه نهاد قدرت بر اين عدم رضايت مردم ميدمد و مردم را ناراضي نگه ميدارد.» او ادامه داد: «در اين شرايط كه اعصاب مردم به خاطر مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خرد است چرا روي اعصاب مردم راه ميرويد؟ ممكن است پليس در ظاهر بگويد من مشكلي ندارم ما خيلي هم خوبيم. حتي ممكن است از كارشناسان دعوت كند و نظراتشان را بخواهد اما ما در عمل چه ميبينيم؟» به گفته اين جامعهشناس، اين مساله در سطح كلان هم وجود دارد. او گفته است: «آنقدر روي اعصاب مردم راه نرويد. اين شكاف نظر و عمل فقط برخورد پليس نيست. در بين ادارات، خود مقامات اداري و سياسي كشور هم هست. يك چيزي را ميگويند اما چيز ديگر عمل ميكنند. ما بايد واقعا به مباني انقلاب اسلامي كه آزادي، اخلاق، عدالت و معنويت بود برگرديم. آنها انديشههاي امام راحل است كه انقلاب اسلامي را رهبري كرد اما متاسفانه ما آنها را رها كردهايم.» اين نماينده پيشين مجلس با بيان اينكه دردي بهنام مصلحتانديشي به جان ما افتاده است، ادامه داد: «مصلحتانديشيهاي كاذب به نام نظام، انقلاب اسلامي و حكومت است اما عملا جهت منافع اشخاص و گروهها و جناحهاست و اين مصلحتسنجي كار ما را به اينجا رسانده است.» به اعتقاد افروغ، راه چاره رجعت و بازگشت به مباني انقلاب اسلامي و بازگشت به دهه پرشور اول انقلاب اسلامي است. او گفته است: «در دهه اول انقلاب همه حق خودشان را ميشناختند، كسي حق تبعيض و برخورد ناروا نداشت. همه حساب ميبردند. دولتمرد و پليس حساب ميبردند؛ چراكه مردم آگاه بودند. مردم به حق خود واقف بودند و حق خود را مطالبه ميكردند.» او با بيان اينكه فكر نكنيد كه ترس دوام ميآورد، تاكيد كرد: «ترس درنهايت منجر به طغيان ميشود. امام ميفرمايد؛ در زمان شاه يك آجان حكومت ميكند. ما الان اين را داريم ميبينيم. ما به يك رجعت نياز داريم؛ اگر امروز رجعت كنيم بهتر از فرداست، فردا دير ميشود. من نگران اين نيستم كه فردا انقلاب ميشود يا به تعبير امام يك يومالله اتفاق ميافتد كه اتفاقا خوب است اما انقلاب نميشود؛ انقلاب سازماندهي و رهبري دارد. ما هم با شناختي كه از مردم ايران داريم، ميدانيم كه اگر انقلاب شود چه صبغهاي خواهد داشت. اما انقلاب نميشود، بلكه كشور متلاشي ميشود.» افروغ در پايان ميگويد: «نميدانم چه كسي از متلاشي شدن كشور سود ميبرد. بايد جلوي فضاي راديكاليسم را گرفت اما براي جلوگيري از آن اول ريشهيابي بايد و سپس به مباني انقلاب اسلامي بازگرديم.»