دست روي دست نگذاريم!
محمد كاظمي
كمتر مسوول و سياستمداري با هر گرايشي وجود دارد كه اوضاع كلي كشور را مناسب بداند. نه تنها اغلب نخبگان از وضع موجود ناراضي هستند و چشمانداز روشني از آينده نميبينند بلكه ناراحتيها روز به روز بيشتر ميشود و هر كس از زوايهاي به اوضاع مينگرد و اظهارنگراني ميكند ولي با اين همه در كمال تعجب بايد عنوان شود كه اغلب موثران و تصميمگيران به نوعي دست روي دست گذاشتهاند و كاري متناسب با حجم مشكلات انجام نميدهند. يعني انسان وقتي به امور ريز و درشت كشور نگاه ميكند به نظر نميرسد كه راهبردي چارهساز در شرف اتخاذ باشد يا حداقل دستگاههاي مختلف به تامل فرو رفته باشند و انتظار رود كه به زودي طرحي نو در ميان آورند و همگان را اميدوار كنند. به عبارت ديگر اگر پرسيده شود كه براي رفع معضلات فزاينده كنوني قرار است چه برنامهاي اجرا شود و چه راهكاري تدوين شده است؟ با جواب جامع و روشني مواجه نميشويم و گويي در روزمرّگي مفرطي غرق شدهايم. دولت كه پس از نافرجامي برجام تا حدود زيادي منفعل و به عقيده برخي از صاحبنظران بيانگيزه شده است نه استراتژي دقيقي در پيش گرفته و نه حتي با مردم به يك گفتوگوي جدي و همه جانبه رو آورده است. مخالفان دولت هم با تمام توان و با انواع ابزارهاي رسانهاي و ميداني كه در دست دارند از هيچ كوششي براي تضعيف قوه اجراييه دريغ ندارند و حتي مانعتراشي هم ميكنند و مثلا در اوج تحريمها پيوستن به كنوانسيون FATF را برنميتابند و خطر محدودتر شدن مراودات مالي كشور را فراهم ميكنند تا دستان دولت بيش از پيش بسته شود. اصلاحطلبان هم كه در مصادر امور نيستند و امكان تاثيرگذاريشان در ساحت قدرت به حداقل رسيده و تنها امكانشان سخن گفتن محدود با مردم است.
در چنين بستر نامناسبي با وجود ناكارآمديها و اختلافات سياسي و تلاشهاي بيملاحظه برخي از جناحها براي كسب همه اركان قدرت در كنار انبوه حملات گسترده رسانهاي براندازان و بيگانگان انواع مشكلات مردم در حال ازدياد و صبرشان در آستانه لبريز شدن است. افزون بر آن چيزي كه كمتر به آن توجه ميشود اين است كه در كنار مشكلات معيشتي كارهاي روزمره مردم در ادارات و سازمانها و شركتهاي دولتي بيشتر و سرگرداني ارباب رجوع افزايش يافته است. يعني ما با نارضايتي پيش رونده و چند وجهي روبهرو هستيم كه هر روز عميقتر ميشود و آثار زيانبارش يكي پس از ديگري خود را نشان ميدهد، عدم رضايتي كه برطرف كردن آن روز به روز سختتر ميشود و به برنامهاي دقيق و حساب شده و تشريك مساعي ملي و اخلاقي و گذشت و آيندهانديشي نيازمند است. دير يا زود از جايي بايد تغيير و تحول و رفع معايب و روندهاي غلط آغاز شوند چه بهتر كه قبل از بيبازگشت شدن معضلات همه احساس مسووليت كنند و حساسيت فوقالعاده شرايط را دريابند. ما در هيچ زمينهاي نبايد ميگذاشتيم كه گرههاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي تا اين حد در هم تنيده شوند و امروز هم نبايد بگذاريم كه مشكلات داخلي و خارجي بيش از اين حاد شوند. به موازات همه اقدامات حياتي داخلي، رفع تحريمهاي ظالمانه امريكا ضروري است و بايد روي آن كار شود. ما قادر به ابتكارات تازه ديپلماتيك هستيم و نبايد از فعاليت در اين زمينه نا اميد شويم. دنياي سياسيت دنياي مديريت امتياز دادنها و امتياز گرفتنهاست. مواضع رييسجمهور امريكا در داخل آن كشور تضعيف شده و احتمالا آمادگي او براي امتياز دادن بيشتر از قبل باشد لذا مجال دادن به برخي از ميانجيگريها يك سياست عقلايي است. با اقتدار و نفوذ و تواناييهاي جمهوري اسلامي در سراسر منطقه غرب آسيا، ايران ميتواند از اهرمهاي ديپلماتيك خود استفاده كند و امريكا را به عقبنشيني وادار كند. زمان استفاده از ظرفيتها و سرمايهگذاريهاي ايران در منطقه به نفع مردم فرا رسيده است. عبور از شرايط خطير كنوني يك پيروزي بزرگ و درازمدت خواهد بود كه همه برنامهريزيها و توطئههاي دشمنان را بر هم خواهد زد و به مردم روحيه و شادابي و استقامت خواهد داد.