پلوراليسم ورزشي
كثرتگرايي يكي از پديدههاي دو قرن اخير است. در سالهاي اخير و با شدت گرفتن ايده جهانيسازي، بسياري از نظريهپردازان علوم اجتماعي توجه خود را دوباره به خردهفرهنگها معطوف كردند. پلوراليسم امروزه يكي از مظاهر عقلگرايي به حساب ميآيد. تعريف ساده كثرتگرايي اين است كه هر آدمي ميتواند با حفظ عقايد و علايق شخصياش و با وجود تفاوتش با ديگران در بستر جامعه قرار بگيرد و
به رسميت شناخته شود. اين كثرتگرايي در همه سطوح به چشم ميخورد؛ حتي در حيطه ورزش.
فوتبال يك پديده جهاني است كه علاقهمندان
چند ميلياردي در سراسر دنيا دارد. رسانهها و كمپانيهاي بزرگ با پر و بال دادن به فوتبال و به قول معروف داغ نگه داشتن تنور اين ورزش تلاش ميكنند هر روز علاقهمندان بيشتري را به خود جذب كنند. در چند سال اخير كشورهاي چين و هند تلاش كردهاند مردمان كشورشان را از پيگيري ورزشهاي بومي منطقه نظير ووشو و كريكت به سمت فوتبال سوق دهند تا بازاري چند ميليارد نفره ايجاد كنند. در اين ميان بسياري از طرفداران فوتبال نيز معتقدند كه اين ورزش، جذابترين ورزش دنياست و اگر با كسي مواجه شوند كه به فوتبال علاقه ندارد، با تعجب از او ميپرسند كه چطور چنين چيزي ممكن است؟ با اين حال سرك كشيدن به مناطق مختلف دنيا كه هر كدام فرهنگ مختص به خودشان را دارند و زيست متفاوتي را تجربه ميكنند، نشان ميدهد مردم همانطور كه ديدگاههاي مختلفي در مورد سياست و دين و جامعه دارند، علاقهمنديهاي متفاوتي نيز در حوزه ورزش دارند؛ ورزشهايي كه شايد از منظر ساير مردم جهان چندان جذاب به نظر نرسند، مثلا مردم سرزمينهاي شمالي به ورزشهاي زمستاني علاقه ويژهاي دارند و مردم نيمكره جنوبي به ورزشهاي آبي. در كشور امريكا نه تنها فوتبال مشتري چنداني ندارد، بلكه مردم اصلا فوتبال را يك ورزش ديگر ميدانند؛ همان فوتبال امريكايي. آنها همچنين ورزش به ظاهر كسلكنندهاي مثل گلف را با علاقه و جديت دنبال ميكنند. كشتي باستاني ژاپن يكي از ورزشهاي موردعلاقه مردم سرزمين آفتاب است و چينيها به ورزشهاي رزمي توجه ويژهاي دارند. در همين كشور خودمان نيز كشتي ورزش اول است. نكته مهم اين است كه بايد هدف ورزش و طرفداري را مورد بازنگري قرار بدهيم. بسياري از مردم دنيا داشتن حال خوب و لذت بردن از پيگيري يك ورزش و احيانا انجام آماتوري آن را دليل اصلي علاقهشان عنوان ميكنند. شايد يك ورزش فقط چندصد نفر ورزشكار و حداكثر چندصد هزار دنبالكننده در سراسر دنيا داشته باشد، اما همين عده توانستهاند جامعه خودشان را تشكيل بدهند؛ جامعهاي كه ميتواند در كنار جامعه فوتبالدوستان، علاقهمندان به بسكتبال يا طرفداران واليبال همزيستي مسالمتآميز داشته باشند، بدون اينكه مجبور باشند حتما بازي الكلاسيكو را ببينند يا مسابقات مشتزني فلويد ميودر را با جديت دنبال كنند.