در انتقاد از نقد سعيد راد به گابريل كالدرون
پاي آدام در ميان نيست؟
در حالي كه هواداران باشگاه پرسپوليس نگرانند كه مبادا كالدرون هم به راه استراماچوني برود، روز جمعه بعد از بازي پرسپوليس و نساجي مازندران ويديويي از سعيد راد، بازيگر قديمي سينما، منتشر شد كه در آن جناب راد با لحني گزنده، انتقادات تند و تيزي را متوجه مربي آرژانتيني پرسپوليس كرد. بيننده آن ويديو به درستي متوجه نميشود كه سعيد راد از چه چيزي ناراحت است و چرا اينطور عليه كالدرون حرف ميزند و اصلا سعيد راد چرا بايد با چنين لحن طلبكارانهاي عليه كالدرون حرف بزند؟ اگر علي پروين با چنين ادبياتي عليه كالدرون حرف ميزد، باز ميشد بگوييم او سالها بازيكن و ستاره و كاپيتان و مربي پرسپوليس بوده و حق دارد از موضع دلسوزي، سخناني فراتر از حد و حدود مسووليتش بگويد. جالب اينكه سعيد راد با لحني كاملا غيرمودبانه، دايما تاكيد ميكرد كالدرون ادب و تربيت ندارد! اما چرا؟ خود سعيد راد هم نگفت چرا از كالدروني كه تيمش در 16 بازي نيمفصل ليگ برتر، 11 بازي را برده است، اينقدر ناراحت است. پرسپوليس نيمفصل را با صدرنشيني به پايان رساند. پرسپوليس در فصل قبل با برانكو، در پايان نيمفصل 31 امتياز كسب كرده بود و اين فصل با كالدرون 34 امتياز. علاوه بر اين، پرسپوليس در چهار سالي كه برانكو سرمربياش بود، حداكثر 6 برد پياپي كسب كرده بود ولي با كالدرون 7 برد پياپي را تجربه كرده است. بنابراين اين ادعاي سعيد راد كه كالدرون عملكرد خوبي در پرسپوليس نداشته، از بيخ و بن نادرست است.
جناب راد همچنين ادعا كرد كه بردهاي پرسپوليس محصول همت بازيكنان اين تيم است و هيچ ربطي به سرمربي تيم ندارد. وقتي خبرنگاران به سراغ فردي ميروند كه تخصصي در فوتبالشناسي ندارد و صرفا به دليل شهرتش در عالم سينما، در برابر ميكروفنها و دوربينهاي رسانههاي ورزشي قرار گرفته، بايد هم منتظر شنيدن چنين نظرات عجيبي باشيم. با اين حال، تا اين جاي كار هم مشكلي نيست؛ چون همه حق اظهارنظر دارند و افراد مشهور هم وقتي اظهارنظر ميكنند، بعيد نيست كه چند دوربين و ميكروفن در برابرشان قرار گيرد. نقد، حتي نادرست و ناوارد، بايد بيان شود ولي اگر نقاد طلبكار باشد و از حدود عرف جامعه خارج شود، خودش هم بايد منتظر بماند كه نقدهاي ديگران شامل حالش شود؛ نقدهايي كه هيچ بعيد نيست ادبياتشان، مثل ادبيات نقاد عصباني، تند و تيز باشد. هم از اين رو سعيد راد از شنبه صبح تا به امروز در معرض انتقادات خبرنگاران ورزشي و تماشاگران پرسپوليس قرار گرفته است. اينكه يك بازيگر 75 ساله سينما با لحني تند به يك مربي خارجي - كه از قضا تا اينجا موفقترين مربي ليگ برتر بوده - بتازد و سپس خبرنگاران ورزشي و به ويژه هواداران پرسپوليس او را به باد نقد و حتي فحاشي بگيرند، قطعا در شأن بازيگر كهنسال سينماي ايران نيست. ولي شايد سعيد راد از موضعي بر شأن و شؤونات خودش و ديگران و رويكردش به ماجرا اين است كه همه بايد صريح و بيپرده و – اگر صلاح ميدانند – گزنده حرف بزنند و حرف بشنوند. فارابي در فلسفه سياسي خودش، مدينه فاضله را در برابر شش نوع مدينه جاهليه قرار ميدهد. مدينه الكرامه، يكي از اين مدينههاي جاهليه است. مردم در مدينه الكرامه، احترامطلبند و هر چه ميگويند و نميگويند، يا هر چه ميكنند و نميكنند، معطوف به حفظ احترامشان است. بنابراين در اين مدينه چه بسيار حقها كه ناحق ميشود، صرفا با انگيزه حفظ احترام اشخاص. يعني اشخاص در اين مدينه اگر احساس كنند فلان حرف يا عملشان ممكن است سر سوزني از احترامشان بكاهد، سكوت و انفعال پيشه ميكنند تا شأن مباركشان حفظ شود! اينكه سعيد راد در 75 سالگي اينطور به سرمربي موفق پرسپوليس تاخته، در حالي كه خودش احتمالا حدس ميزده كه سخنانش موجب حملات تند و تيز طرفداران پرسوليس خواهد شد، نشان ميدهد جناب راد مرد خائف و محافظهكاري نيست. اما آقاي راد اگر صريح است، چرا در نقد كالدرون صريحا به سراغ اصل مطلب نرفت؟ وقتي از مربي تيم صدرنشين ليگ انتقاد ميكنيم، لابد موفقيت تيم برايمان اهميتي ندارد و چيز ديگري برايمان مهم است. اما آن چيز چيست كه از دايره صراحت سعيد راد بيرون ماند؟ واقعيت اين است كه آن نكته ناگفته، هيچچيز نميتواند باشد جز اينكه آدام همتي، نوه سعيد راد، پس از ورود كالدرون به پرسپوليس جايگاهش را در اين تيم از دست داده است. در طول اين فصل، آدام همتي نه براي پرسپوليس بازي كرده و نه حتي جزو بازيكنان ذخيره تيم بوده است. در حالي كه در دوره برانكو، آدام همتي حتي در فينال ليگ قهرمانان آسيا بازي كرد. طبيعي است كه پدربزرگ بابت نوهاش ناراحت باشد. كدام پدربزرگي از خط خوردن اسم نوهاش خوشحال ميشود؟! اما سعيد راد ميداند اگر از بياعتنايي كالدرون به آدام همتي انتقاد كند، موقعيت نوهاش ممكن است بدتر از قبل شود. به همين دليل، آقاي بازيگر نقش بازي ميكند و خودش را نگران خط حمله پرسپوليس نشان ميدهد و از اينكه مهاجمان پرسپوليس كم گل ميزنند، گله ميكند. اما آيا اگر آدام همتي بازيكن فيكس تيم كالدرون بود، باز هم سعيد راد به كالدرون ميتاخت كه چرا مهاجمان تيمت كم گل ميزنند؟
اما از همه بدتر، سنگر گرفتن سعيد راد پشت اخلاق رسمي است. آقاي راد تلويحا از كنعانيزادگان انتقاد ميكند كه چرا بعد از گلزني يا بعد از پيروزي پرسپوليس، مقابل هواداران «ميرقصد.» كنعانيزادگان شادياش را با يزله رفتن (رقص خوزستاني) نشان ميدهد. در شرايطي كه كميته اخلاق فدراسيون فوتبال بابت يزله رفتن كنعانيزادگان به وي تذكر نداده است، انتقاد سعيد راد از كنعانيزادگان به هيچوجه بوي رادمردي نميدهد. از قديم گفتهاند گاهي شاه ميبخشد و شاهقلي نميبخشد. حالا قصه سكوت كميته اخلاق فدراسيون به يزله رفتن كنعانيزادگان و سر و صداي سعيد راد عليه اين حركت، دقيقا قصه بخشش و عدم بخشش شاه و شاهقلي است! سعيد راد ميگويد مگر آقاي پروين بعد از گل زدن ميرقصيد؟ او با چنگ زدن به دامن اخلاق رسمي، ميخواهد كنعانيزادگان و كالدرون و زيد و عمرو را تحت فشار بگذارد كه چه؟ كه نوهاش دوباره بازيكن فيكس پرسپوليس شود؟ مگر كنعانيزادگان جاي آدام همتي را پر كرده است؟ كنعانيزادگان مدافع وسط است و آدام همتي هافبك راست بود. اما فارغ از اين نكات، اگر قرار باشد اخلاق رسمي را چماق كنيم و بر سر اين و آن بكوبيم، آيا جناب سعيد راد با اين متر و معيار ميتواند از كارنامهاش در سينماي قبل از انقلاب دفاع كند؟ اگر اخلاق رسمي ملاك داوري باشد، يزله رفتن كنعانيزادگان به مراتب بهداشتيتر از نقشآفريني در فيلمفارسيهاي سينماي قبل از انقلاب است.