• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4552 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۲ دي

نادر حبيب‌زاده، عضو هيات علمي دانشگاه آزاد تبريز از مشكلات ارسباران مي‌گويد

آينده مبهم كل‌ و بزهاي ارسباران بعد از انقراض مرآل‌ها

فرناز حيدري

 

 

منطقه حفاظت‌شده ارسباران با وسعت تقريبي ۸۰ هزار هكتار واقع در استان آذربايجان شرقي، از شمال با رودخانه مرزي ارس و از سمت غرب با منطقه حفاظت‌شده ديزمار هم‌مرز است. بخش وسيعي از منطقه حفاظت‌شده ارسباران در شهرستان كليبر قرار دارد و جاده خداآفرين به كليبر نيز درست از ميان اين منطقه حفاظت‌شده گذر مي‌كند.

در توصيف اهميت منطقه حفاظت‌شده ارسباران به دو نكته مهم مي‌توان اشاره كرد: مورد نخست اينكه اين منطقه بيش از ۴۰ سال است كه به عنوان يك ذخيره‌گاه زيست‌كره (مطلوب‌ترين شكل حفاظت از تنوع زيستي و تنها راه عينيت بخشيدن به مفهوم استفاده‌هاي چندجانبه) شناخته شده است. مورد دوم اين است كه قريب ۹ هزار هكتار از مساحت اين منطقه حفاظت‌شده، قابليت آن را داشته كه عنوان پارك ملي (نمونه برجسته‌اي از سيماهاي زمين‌شناسي، بوم‌شناسي، جغرافيايي و محيط و منظر با اهميت ملي) را به خود اختصاص دهد.

با اين‌همه منطقه حفاظت‌شده ارسباران با تهديداتي هم مواجه است. چندي پيش يكي از كارشناسان محيط زيست اين منطقه در گفت‌وگو با «اعتماد» به برخي از اين مخاطرات نظير كاهش جمعيت كل و بز به واسطه شكار غيرمجاز، سوزاندن تعمدي سياه‌تلوزارها توسط جوامع محلي، اختلاف‌ها و رقابت‌هاي قومي جدي بر سر تصرف مرتع و جنگل براي داشتن دام بيشتر و تاثيرات ناشي از حضور انبوه گردشگران اشاره كرد.

اهميت موضوع سبب شد كه روزنامه اعتماد گفت‌وگويي هم با نادر حبيب‌زاده، عضو هيات علمي دانشگاه آزاد تبريز كه چندين سالي است در منطقه حفاظت‌شده ارسباران مشغول مطالعه و تحقيق است، داشته باشد. آنچه در ادامه مي‌خوانيد، شرح كامل اين گفت‌وگو است.

 

از اين شروع كنيم كه اساسا چرا ارسباران اهميت دارد؟

جنگل‌هاي ارسباران يكي از بازمانده‌هاي دوران يخبندان است و بالطبع يكي از اكوسيستم‌هاي نادري محسوب مي‌شود كه توانسته در گذر زمان نسبت به سختي‌هايي كه بر آن حادث شده، موفق ظاهر شود و همچنان پابرجا باقي بماند.

گونه‌هاي گياهي و جانوري بسيار قديمي و منحصربه‌فردي در اين منطقه رويت شده كه دليل ديگري بر اهميت اين منطقه است. ضمن اينكه جنگل‌هاي ارسباران در سطح جهاني هم به عنوان اكوسيستمي منحصربه‌فرد شناخته مي‌شود و به همين دليل است كه در سطح جهاني تدابيري براي بقاي آن انديشيده شده است.

 

مهم‌ترين تهديدات جنگل‌هاي ارسباران از نظر شما چيست؟

براساس اطلاعات و تجربه‌اي كه من از اين منطقه دارم و چندين سال است كه به عنوان يك اكولوژيست (بوم‌شناس) شاهد تغييرات آن هستم، بايد بگويم كه بحث جنگل‌تراشي نسبت به ساير موضوعات در اولويت قرار دارد. در يك دوره‌اي مردم روستاها براي زغال‌گيري، بخش‌هايي وسيع از جنگل‌ها را پاك‌تراشي كردند اما در حال حاضر اين زغال‌گيري به چند مورد محدود شده اما در مقابل برخي از افراد سودجو هستند كه در اطراف روستاها اقدام به جنگل‌تراشي مي‌كنند. بنابراين الان مشكل لزوما زغال‌گيري نيست بلكه فروش الوار هم مشكل‌ساز شده.

در كنار اين موضوع، احداث جاده‌هاي غيراصولي را داريم كه اهميت آن كمتر از جنگل‌تراشي نيست به خصوص ما در ارسباران جاده‌هايي داريم كه صرفا براي دسترسي افراد بومي زده شده و از نظر اكولوژيكي با پستي و بلندي‌ها و وضعيت توپوگرافيك منطقه همخواني ندارد. اين جاده‌ها از يك طرف باعث فرسايش بيشتر خاك و از دست رفتن پوشش گياهي شده‌اند و از طرف ديگر هم راه دسترسي به منطقه حفاظت‌شده را بيشتر كرده‌اند. بنابراين افراد سودجويي كه دنبال سوءاستفاده از الوار جنگل‌ها يا شكار غيرقانوني هستند، مي‌توانند به راحتي از اين مسيرهاي جاده‌اي استفاده كنند.

احداث جاده‌هاي غيراصولي هم باعث تكه‌تكه شدن جنگل‌ها مي‌شود، هم مساحت جنگل را كم مي‌كند، هم ورود انسان را تسهيل مي‌كند؛ در نتيجه نفوذ انسان به هسته‌هاي مركزي جنگل‌هاي ارسباران است كه ما الان با مشكلات متعددي در آنجا مواجه هستيم.

جاده كليبر- جانانلو چطور؟ در اين جاده چندين كريدور ارتباطي تعبيه شده آيا اين كريدورها موثر نيستند؟

اين جاده نمونه خوبي از جاده‌هايي است كه چند سال پيش به صورت غيراصولي در منطقه زده شد. جاده مذكور در بكرترين نقطه از جنگل‌هاي ارسباران زده و باعث شده جمعيت بسياري از گونه‌هاي حيات وحش از يكديگر جدا شوند (تكه‌تكه شدن زيستگاه).

درست است كه به صورت غيرعلمي چند كريدور يا اصطلاحا راه ارتباطي روي اين جاده زده شده اما چون مطالعه‌اي درست و اصولي انجام نشده و پيش‌بيني مسير صورت نگرفته، شواهد حاكي بر اين است كه از اين كريدورها گونه‌هاي حيات وحش آن طور كه بايد استفاده نمي‌كنند.

اين جاده در عين حال باعث شده كه شكارچيان در طول شب يا روز خيلي راحت به گونه‌هاي جانوري كه خودشان را به اطراف جاده مي‌رسانند، دسترسي داشته باشند و به ‌شدت هم به آنها آسيب زده‌اند. به خصوص در شب‌ها بسياري از شكارچيان غيرمجاز هستند كه با انداختن نور، امنيت منطقه را برهم مي‌زنند.

ضمن اينكه من از محيط‌بانان منطقه شنيده‌ام كه همين جاده تازه‌تاسيس انرژي بسياري از آنها را در حفاظت از حيات وحش مي‌گيرد. من به شخصه در منطقه حفاظت‌شده مركان (نزديك رودخانه ارس) شاهد بودم كه شكارچي‌هاي غيرمجاز و ناآشنا به طبيعت چه بلايي را بر سر حيات وحش آورده‌اند در حالي كه اگر شكارچي اصول همزيستي با طبيعت را بداند، علاقه‌اي به برهم زدن امنيت آن هم به اين صورت نخواهد داشت.

مشكل افزايش دام در منطقه چقدر جدي است؟

در حال حاضر مراتع بالادست جنگل‌هاي ارسباران به ‌شدت چرا مي‌شود، به خصوص واگذاري مراتع به قيمت‌هاي ناچيز به صورت عرفي يك مشكل است چرا كه معمولا مردم روستاها به خاطر شرايط سخت برداشت قادر به استفاده نيستند و اين مراتع با قيمت‌هاي ناچيز در اختيار عشاير قرار مي‌گيرد حال آنكه عشاير چون اطميناني ندارند كه مرتع سال بعد هم به آنها واگذار شود، همان سالي كه مرتع را در اختيار دارند، تلاش مي‌كنند تا حداكثر ممكن از آن بهره‌برداري كنند.

من خودم بارها شاهد اين مساله بوده‌ام، مخصوصا در مراتع بالاي روستاي ونستان تخريب مراتع توسط عشاير و بالطبع فرسايش خاك را در اطراف روستاها و بالادست مراتع مي‌توان مشاهده كرد.

عدم تعادل دام و مرتع يكي ديگر از مشكلات است. در رابطه با اين مورد بايد اشاره كنم كه برخي روستاها چون از دانش سنتي بهره برده‌اند، هيچ‌وقت مراتع خودشان را به عشاير واگذار نمي‌كنند چرا كه مي‌دانند در پي اين اتفاق خودشان به مشكل آب و فرسايش خاك مبتلا مي‌شوند.

اگر بخواهيد به يك روستاي نمونه در منطقه اشاره كنيد، كدام روستا را از نظر دانش بومي شاخص‌تر مي‌دانيد.

روستاي كرينگان يكي از روستاهاي نمونه منطقه است كه مردم آن خوب از مراتع بالادست جنگل‌ها استفاده مي‌كنند و هيچ‌وقت اجازه نمي‌دهند كه بهره‌برداري نادرست انجام شود. پس بايد تاكيد كنم كه روستاهايي در منطقه هستند كه با دانش بومي مي‌توانند خيلي در حفاظت از محيط زيست موثر باشند.

ديگر چه مشكلاتي را در منطقه ارسباران شاهد هستيد؟

مهاجرت بالعكس يكي ديگر از مشكلات است. بسياري از روستاهايي كه قبلا براي امرار معاش و راحتي از منطقه خارج شده بودند و به شهرها رفته بودند، دوباره به روستاها برمي‌گردند اما در بازگشت تلاش مي‌كنند المان‌هاي شهري را در ساخت و سازهاي روستايي پياده كنند. متاسفانه رونق اين نوع از ويلاسازي‌ها به دليل مهاجرت بالعكس، زياد شده و مردم تصور مي‌كنند از اين طريق مي‌توانند زمين‌هاي خودشان را به قيمت بيشتري بفروشند.

در مورد گردشگري بي‌ضابطه چطور؟

اثرات زيست محيطي اين اتفاق را هم بايد در كنار تاثيرات فرهنگي بررسي كرد. در بحث زيست‌محيطي خود موضوع گسترش جاده‌ها اين امكان را به گردشگران داده كه به داخل هسته‌هاي مركزي منطقه حفاظت‌شده، وارد شوند. تقاضا براي ورود به ارسباران در ظرف سال‌هاي اخير زياد شده، هر چقدر تعداد گردشگر بيشتر مي‌شود، ردپاي اكولوژيكي آنها هم طبيعتا بيشتر مي‌شود و از آنجايي كه مديريت اصولي در بحث گردشگري وجود ندارد بنابراين برنامه‌هايي مانند زمان و ظرفيت گردشگري و مكان‌هاي حضور گردشگر يا وسيله نقليه مناسب گردشگري مغفول مانده است.

افزايش پلاستيك و افزايش احتمال آتش‌سوزي‌هاي غيرعمد همه از جمله نمونه‌هاي ردپاي اكولوژيكي گردشگران هستند كه نيازمند مديريت جدي هستند.

وضعيت شكار غيرمجاز كه در مورد آن نگراني‌هايي ابراز شده، چقدر جدي است؟

منطقه ارسباران از شكار غيرمجاز بسيار متاثر شده به‌طوري كه برخي جمعيت‌هاي حيات وحش بالاخص كل و بز، افراد بالغ بين ۷ تا ۱۰ ساله‌شان را از دست داده‌اند. در حالي كه حضور اين نرها براي ژنتيك و پايداري جمعيت‌هاي كل و بز در آينده اهميت بسزايي دارد.

يكسري افرادي از كل و بزها باقي مانده‌اند كه ما آينده ژنتيكي روشني براي آنها نمي‌توانيم متصور شويم. متاسفانه شكار غيرمجاز روي جمعيت‌هاي علفخوار تاثير بدي گذاشته است. فراموش نكنيد كه شكار غيرمجاز در گذشته باعث شد كه مرآل‌ها براي هميشه از ارسباران حذف شوند. الان هم فشار روي گونه‌هاي ديگر مانند كل و بز است و آنها هم آينده روشني مثل مرآل نخواهند داشت.

اما اين را هم بگويم چون كار علمي در منطقه انجام نشده در اين مورد نمي‌توان با قطعيت صحبت كرد اما شواهد غيرمستقيمي وجود دارد به عنوان مثال اينكه شكارچيان غيرقانوني اغلب جمجمه كل‌ها و بزها را از منطقه به دليل سنگيني خارج نمي‌كنند و شواهد غيرمستقيمي از اين دست نظريه كاهش جمعيت را تاييد مي‌كند.

ضمن اينكه همان‌طور كه پيش‌تر هم اشاره كردم، در حال حاضر كل‌هاي بين ۷ تا ۱۰ سال بين جمعيت‌ها كم‌تر ديده مي‌شوند در حالي كه بايد داخل جمعيت‌ها باشند تا جمعيت‌ها آينده ژنتيكي روشني داشته باشند. اين شواهد تاييدي بر شكار غيرمجاز است اما اينكه چقدر در سال شكار انجام مي‌شود را نمي‌توان با اطمينان گفت چون مطالعات سيستماتيك انجام نشده.

آتش‌سوزي‌هاي تعمدي عرصه‌هاي جنگلي توسط جوامع محلي و تبديل عرصه‌ها به دامداري سنتي چقدر پيش رفته و چقدر از ظرفيت ارسباران را كاهش داده است؟

اطلاعات من در زمينه آتش‌سوزي‌ها بر مبناي كار تحقيقاتي نيست اما از كساني كه داخل منطقه هستند، شنيده‌ام كه متاسفانه برخي از افراد جامعه محلي به تازگي اقدام به آتش‌سوزي‌هاي تعمدي كرده‌اند به‌طوري كه با شروع اتفاق در همين سال جاري ما شاهد نابودي ۲ هزار هكتار از جنگل‌هاي ارسباران بوديم. علت اصلي اين اتفاق هم براساس بررسي‌هايي كه من انجام دادم، اختلافات طايفه‌اي و ضعف ارگان‌هاي حفاظت از محيط زيست در برخورد با مردم متخلف است.

اختلاف طايفه‌اي يعني همان مهاجرت معكوس. يكسري افرادي كه داخل شهرها بوده‌اند، الان از يكسري مراتع استفاده نمي‌كنند اما آنها را آتش مي‌زنند چرا كه تمايل ندارند وقتي در شهر هستند، مردم روستا از مرتع‌شان استفاده كنند. اين طرز تفكر در داخل روستا باعث مشكلات جدي و آتش‌سوزي‌هاي تعمدي شده است.

يك علت ديگر هم رفتار نامناسب مسوولين دولتي كه در امر حفاظت و بهره‌برداري از منابع طبيعي فعاليت مي‌كنند، در برخورد با مردم است. مردم الان اين احساس را دارند كه حفاظت از اين مناطق براي محيط زيست، آنها را از حق طبيعي‌شان محروم كرده و تصور مي‌كنند كه منطقه از آنها گرفته شده و ديگر استفاده‌اي را كه بايد داشته باشند، ندارند. در نتيجه تنها راهكار مقابله به مثل آنها اين كارهاي اشتباه است. من فكر مي‌كنم كارمندان منابع طبيعي الان بايد بيشتر آموزش ببينند تا برخورد درستي در اين شرايط داشته باشند.

وضعيت سياه تلوزارها الان به چه صورت است؟

سياه‌ تلو يك نوع درختچه است و شواهد اين طور نشان مي‌دهد كه اين درختچه در جاهايي كه تخريب پيدا مي‌كند، ديده مي‌شود. مشاهدات و شنيده‌ها حاكي است كه سياه تلو در منطقه ارسباران در حال افزايش است و اين نشانه‌‌اي است كه تاييد مي‌كند در منطقه تخريب در حال وقوع است و روند تخريب به مرور زمان رو به افزايش است.

چقدر مي‌توان از ظرفيت روستا در بحث حفاظت از محيط زيست استفاده كرد؟

براساس قانون، روستاها نبايد در پارك‌هاي ملي باشند اما حضور آنها در مناطق حفاظت‌شده بدون اشكال است. يك مشكل ما در ارسباران اين است كه روستاها به صورت بي‌ضابطه در حال رشد هستند. روستايي‌هاي قديم را نمي‌توان از منطقه خارج كرد اما مي‌توان آموزش داد. همان‌طور كه اشاره كردم، روستاهايي مانند كرينگان نه‌تنها از مراتع خوب نگهداري مي‌كنند بلكه در بحث حفاظت رودخانه، فرسايش خاك و پوشش علفي بسيار موفق ظاهر شده‌اند. اما خلاف اين اتفاق را ما در روستاي ونستان شاهد هستيم.

روستاهايي در ارسباران هستند كه آنقدر دانش سنتي بومي دارند كه بايد در بحث حفاظت اكوسيستم از آنها استفاده كرد ولي تغيير المان روستا و چشم و هم‌چشمي‌هايي هم در همين روستاها ديده شده كه بالعكس اثر تخريبي داشته است. هر چقدر ما بتوانيم در مناطق حفاظت‌شده، تراكم جمعيت انساني را كم كنيم، عالي است اما در شرايط امروزي كه مشكلات اقتصادي هست، بايد روستاييان را در داخل مناطق داشت و طبيعت را با حضور آنها حفظ كرد اما اين مستلزم آموزش درست است. آموزش ركن اساسي است كه ارزش‌هاي يك منطقه را به روستاييان نشان مي‌دهد و تنها در اين صورت است كه مردم سعي مي‌كنند در حفاظت از آن سرمايه شريك باشند.


روستاهايي در ارسباران هستند كه آنقدر دانش سنتي بومي دارند كه بايد در بحث حفاظت اكوسيستم از آنها استفاده كرد ولي تغيير المان روستا و چشم و هم‌چشمي‌هايي هم در همين روستاها ديده شده كه بالعكس اثر تخريبي داشته است. هر چقدر ما بتوانيم در مناطق حفاظت‌شده، تراكم جمعيت انساني را كم كنيم، عالي است اما در شرايط امروزي كه مشكلات اقتصادي هست، بايد روستاييان را در داخل مناطق داشت و طبيعت را با حضور آنها حفظ كرد اما اين مستلزم آموزش درست است. آموزش ركن اساسي است كه ارزش‌هاي يك منطقه را به روستاييان نشان مي‌دهد و تنها در اين صورت است كه مردم سعي مي‌كنند در حفاظت از آن سرمايه شريك باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون