كوتاه درباره ايرج كريمي به مناسبت انتشار كتاب «آن تماشاگر»
كارشناس سينما، عاشق ادبيات
رسول آباديان
ايرج كريمي را بيشتر به دليل نوشتن نقدهاي جاندار و فني در عالم سينما ميشناسيم. چهرهاي كه در دوره حيات خود يكي از بهترين نقادان در اين حوزه محسوب ميشد. يكي از برگهاي برنده كريمي در نقد، شناخت همهجانبه عناصر سينما بود، منتقدي كه هم بر فيلمنامهنويسي احاطه داشت و هم بر تدوين و صداگذاري و هم در كارگرداني. نوعي شناخت كه در معدود فيلمهايي ساخته شده او كاملا مشهود است. خبر خوب براي دوستداران نوشتهها و فيلمهاي اين هنرمند فقيد، انتشار كتاب «آن تماشاگر» است. كتابي كه دربردارنده مجموعه نقدهاي نوشته شده توسط اوست. براي شناخت بيشتر ايرج كريمي بايد گفت كه او در خردادماه ١٣٣٢ به دنيا آمد. وي فارغالتحصيل رشته مهندسي مكانيك از دانشگاه پليتكنيك تهران بود. علاقه وافر او به سينما و ادبيات باعث شد كه هرگز در رشته تحصيلي خود فعاليت نكند. او سالها به عنوان نويسنده و منتقد با مجله فيلم همكاري كرد. در اين سالها همچنين به ترجمه، داستاننويسي و فيلمسازي هم مشغول شد. يكي از ساختههاي سينمايي ايرج كريمي در سينما، فيلم «باغهاي كندلوس» است. فيلمي كه به شدت مورد توجه تماشاگران و منتقدان در دوران خود قرار گرفت.
باغهاي كندلوس از آن جمله فيلمهايي است كه تا حدي زياد، تسلط كريمي بر اجزاي يك ساخته سينمايي را اثبات ميكند. احمد طالبينژاد، يكي از منتقدان سينمايي كشور درباره اين فيلم ميگويد: «به نظر من يكي از بهترين عاشقانههاي سينماي ايران است. فيلمي درباره زندگي و عشق، اينكه عاشق ردپاي معشوق را از گورستانها تا خاطراتش دنبال ميكند و پي ميگيرد بسيار زيباست. از لحاظ بصري هم خيلي فيلم خوبي است و موفقيتهاي زيادي به دست آورد. نسل جوان نيز خيلي اين فيلم را دوست داشت و فكر كنم هنوز هم جزو فيلمهاي محبوب باشد.»
يكي ديگر از فيلمهاي ايرج كريمي «نسلجادويي» نام دارد. فيلمي كه البته آنگونه كه بايد و شايد ديده نشد. اين فيلم كه در رديف فيلمهاي معناگرا به دليل نگاه فلسفي به موضوع و ساخت شخصيتهايي بديع قرار ميگيرد، داراي چارچوبي اصولي به دليل ايجاد تعليق و روايت خطي يك موضوع البته با پيچيدگيهاي خاص خود است. فعاليت كارگردان آثار ديگري چون «نيمرخها، روابط، چند تار مو و از كنار هم ميگذريم» البته به حوزه سينما محدود نميشود، زيرا او در زمينه ترجمه آثار قلمي نيز كارهايي درخشان از خود به يادگار گذاشته است كه به عنوان مثال ميتوان از كتابهايي چون «تولستوي و مرگ» و «ادبيات از چشم سينما» نام برد. همانگونه كه يكي از منتقدان هم گفته است، ايرج كريمي داستان هم مينوشت و عاشق ادبيات بود. خودش در جايي گفته كه تقريبا هر اثر ادبي مفيدي كه منتشر شده را خوانده و از نوشتههايش پيداست كه سواد ادبياتي بالايي داشته و ادبيات ايران و جهان را به خوبي درك و هضم كرده است.